|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اهل سنت و جماعت > حیلههای شیطان برای کسانی که قبور را تقدیس میکنند
شماره مقاله : 8134 تعداد مشاهده : 334 تاریخ افزودن مقاله : 4/9/1389
|
حیلههای شیطان برای کسانی که قبور را تقدیس میکنند ... شیطان ملعون، برای مشرکان قبرهایی را قرار داده است[1] که آنها را به عنوان بت[2] در مقابل خداوند تعظیم و پرستش میکنند، پس [شیطان] به اولیای خود وحی میکند که هر کس عبادت و تبدیل آنها (قبرها) به عید و [بتکده][3] را نهی کند، در حقیقت آنها را کم ارزش جلوه داده و حق آنها را ادا ننموده است[4]. پس جاهلان مشرک به جنگ و مجازات آنان میپردازند. آنان در نظر این افراد جز دعوت به اخلاص در توحید[5] و نهی از همه انواع شرک و اثبات هیچ گناهی ندارند. در این حالت مشرکان خشمگین شده و قلبهایشان هراسان میشود [و آنان ایمان نمیآورند][6] و میگویند که [موحدان] صاحبان مقام و منزلت را خوار کردند, به همین دلیل سزاوار عذاب و سرزنش هستند. آنان گمان میکنند که [نزد ما][7] هیچ حرمت و ارزشی ندارند، تا جایی که این امر در نفوس جاهلان و انسانهایی پست و بسیاری از کسانی که به اهل دین و علم نسبت داده میشوند [و کسانی که اولیا پیروان و پیامبران را دوست میدارند][8] رخنه کرده است[9]. به همین دلیل با ما دشمنی و ما را به گناهان کبیره متهم میکنند و همه زشتیها را به ما نسبت میدهند. مردم را از ما و دعوتمان دور میکنند و اهل شرک را به عنوان دوست و سرپرست میگیرند و با آنها علیه ما همکاری میکنند. آنان گمان میکنند که اولیای خدا و یاوران دین، پیامبر و کتاب او هستند. در حالی که خداوند این امر را ناپسند میداند. آنها اولیای خدا نیستند. اولیای خدا فقط افراد پرهیزکار موافق با او هستند که او و آنچه [کتابی] را که فرستاده است، میشناسند. [به آن کتاب] عمل [و دیگران را] به سوی آن دعوت میکنند. نه اینکه با اموال دیگران سیر شده و لباس ریا و تزویر بپوشند, و نه کسانی که مردم را از دین، هدایت و سنت پیامبرشان باز میدارند و میخواهند آن را کج و نادرست نشان دهند. در حالی که آنها گمان میکنند [به وسیله پیروی از آن، احترام و عمل کردن به آن][10]، کار نیکی میکنند.[11] تعظیم و بزرگداشت پیامبران و اولیا و احترام به آنها به معنای پیروی از آنها در اموری است که آن را دوست میدارند و اجتناب از اموری که آن را زشت میپندارند[12]. آنان [مشرکان] بیش از همه مردم نسبت به پیامبران، هدایت آنها و پیروی از آنها نافرمانی میکنند. مانند مسیحیان با حضرت عیسی – علیه السلام – , یهودیان با حضرت موسی – علیه السلام – و رافضیها با علی – رضی الله عنه. اهل توحید در هر جا که باشند، بر آنان، دوست داشتن آنها، کمک به راه، سنت، هدایت و روشهای آنها مقدم هستند. قول و عمل آنها به حق نزدیکتر است.][13] [پس مردان و زنان مؤمن، بعضی از آنان، دوست گروه دیگرند. گروهی از زنان و مردان منافق و مشرک نیز دوست گروه دیگرند.][14] کسی که از صمیم قلب، با تدبر و فهم به کلام خداوند گوش فرا دهد، خداوند او را از پیروی شیطان و شرکشان – که [انسان] را از یاد خدا[15] و نماز باز میدارد و نفاق را در قلب میکارد - بینیاز میسازد. [همچنین کسی که به خداوند و همة سخنان پیامبر گوش فرا دهد و آنها را بفهمد و به پرتوهای هدایت و علم او و نه دیگران – عمل کند، خداوند او را از بدعتها، شرک، افترا[16]، سرگردانی و اوهامی که همان وسوسههای شیطان و نفس و تخیلات هوی و بدبختی[17] هستند، حفظ میکند. کسی که از او (خداوند) دوری کند، باید به جای خداوند، چیزی را که نه تنها به او سودی نمیرساند بلکه برایش زیانبار نیز است، قرار دهد. همچنان که][18] هر کس قلبش را با محبت خدا و خوف و توکل بر ایشان آباد کند، خداوند نیز او را از عشق به بتها بینیاز میکند و اگر [قلبش][19] از آن [محبت الهی] خالی باشند، بندة هوای نفس خواهد بود و هر آنچه را که بپسندد، حاکم او خواهد بود و آن فرد را به بندگی خود در خواهد آورد. پس کسی که از توحید، روی گردانی میکند، خواسته یا ناخواسته بندة شیطان و مشرک است. همچنان که در صحیح مسلم به روایت از أبوهیاج أسدی – که نامش حیان بن حصین است – آمده است که گفت: (علی بن ابیطالب – رضی الله عنه – به من گفت: «هان بدان که تو را برای امری میفرستم که رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – مرا برای این کار فرستاد تا همه بتها را بشکنم و قبرهای مرتفع و برآمده را با خاک یکسان کنم.»[20] همچنین در حدیث صحیحی از ثمامه بن شفی الهمدانی روایت شده است که گفت: «با فضاله بن عبید در سرزمین روم بودیم که یکی از همراهان ما فوت کرد. فضاله دستور داد او را به خاک بسپاریم. [پس از خاکسپاری] قبر را با زمین هم سطح کرد. سپس گفت: «از پیامبر خدا – صلی الله علیه و سلم – شنیدم که دستور میدادند قبرها را با خاک یکسان و همسطح کنند.» ایشان – صلی الله علیه و سلم – دربارة این کار سفارش مینمودند و صحابه و تابعین و امامان مجتهد نیز همین گونه عمل مینمودند. شافعی در الأم مینویسد: «در مکه امامانی [علمایی] را دیدم که دستور میدادند، آنچه بر روی قبرها بنا میشود، تخریب کنند[21].» گفته او [علی بن ابیطالب – رضی الله عنه -] نیز این امر را تایید میکند «و لاقبراً مشرفا إلا سویته.». همچنین حدیث جابر که در صحیح مسلم آمده است، نیز بر این امر دلالت دارد: «پیامبر – صلی الله علیه و سلم – [مردم را] از ساختن بنا بر روی قبور نهی میکرد.»[22] زیرا این بناها به سبب نافرمانی از دستور پیامبر مبنی بر عدم ساختن بنا بر روی آنها ساخته شده است. پس بنایی که براساس نافرمانی از پیامبر – صلی الله علیه و سلم – و مخالفت با ایشان ساخته شده باشد[23]، هیچ ارزش وحرمتی ندارد و بیتردید تخریب آن از ویران کردن بنایی که در زمین غصبی بنا شده است و مسجد ضرار که شرعاً دستور تخریب آن صادر شد، ضروریتر است[24]. زیرا این مفسده برای توحید زیانبارتر است. خداوند یاور[25] ماست و فقط بر او توکل میکنیم. او برای ما کافی و بهترین وکیل است. و صلی الله علی أفضل الخلق أجمعین سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین[26] و الحمدلله رب العالمین.[27] [1]- در نسخه محقق آمده است: (فبهذا یتبیّن أن الشیطان اللعین نصب لأهل الشرک قبوراً ...) اما این عبارت در نسخه (ج) به صورت زیر آمده است: (... خدع أهل البدعه و الجهل فنصبوا ...) [2]- در نسخه (ج) کلمة (أوثاناً) از قلم افتاده است. [3]- در نسخه (ج) عبارت داخل کروشه که متن عربی آن چنین است از قلم افتاده است: (وجعلها و الحاله هذه أوثاناً.) [4]- در نسخه محقق این عبارت به این صورت آمده است: (وغمصها حقها) در نسخه (ج) این جمله به این صورت آمده است: (... فقد انتقصها حقها ... .) [5]- در نسخه محقق عبارت (أمروهم بإخلاص توحیده) آمده است. اما در نسخه (ج) این عبارت به صورت (بإخلاص التوحید) آمده است. [6]- عبارت داخل کروشه در نسخه (ج) از قلم افتاده است. [7]- این عبارت در نسخه محقق، که از روی نسخههای (الف) و (ب) تصحیح شده است چنین آمده است: (أنهم لاحرمه لهم [لدینا] و لاقدراً ....) که کلمه داخل کروشه در نسخه اصل از قلم افتاده است. [8]- عبارت داخل کروشه در نسخه محقق چنین آمده است: (و الذین أحبوا الأولیاء و أتباع المرسلین ...) این عبارت در نسخههای (ب) و (ج) از قلم افتاده است. در حاشیه نسخه ب نوشتة محقق کتاب آمده است: «جای خالی در نسخه اصل» در نسخه (الف) آمده است: (وحب الأولیاء و أتباع المرسلین.) [9]- در نسخه محقق آمده است: (و فی زعمهم أنهم لا حرمه لهم [لدنیا] و لاقدراً حتی یسیراً ...) در نسخه (ج) این عبارت، این گونه آمده است: (و زعموا أنا لا نحترم الصالحین و لا نحبهم حتی یسیر ... .) [10]- عبارت داخل کروشه که: در نسخه محقق چنین آمده است: (بإتباعه و احترامه و العمل به) در نسخه (ج) از قلم افتاده است. [11]- نگا: إغاثه اللهفان، ص (212 – 213) [12]- در نسخه محقق آمده است: (وتعظیم الأنبیاء و الأولیاء و احترامهم متابعتهم لهم فیما یحبونه و تجنب ما یکرهونه) اما در نسخه (ج) این عبارت چنین آمده است: (... و احترامهم و محبتهم فیما یحبونه و تجنب ما یکروهونه و ما ینهون عنه) [13]- در نسخه محقق عبارت داخل کروشه چنین آمده است: (وهم أعصی الناس لهم و أبعدهم منهم و من هدیهم و متابعتهم کالنصاری مع المسیح و کالیهود مع موسی و الرافضه مع علی و أهل التوحید أین کانوا أولی بهم و نصره طریقهم و سنتهم و هدیهم و منهاجهم و أولی بالحق قولاً و عملاً من أهل الباطل.) اما همین عبارت در نسخة (ج) چنین آمده است: قال تعالی:{ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ } [آلعمران: 31] فأهل التوحید أین کانوا أولی بهم و بمحبتهم و نصره طریقهم و سنتهم و هدیهم و منهاجهم و أولی بالحق قولاً و عملاً من هؤلاء المبتدعه الذین کانوا هم أعصی الناس لهم و أبعدهم عن هدیهم و متابعتهم و صنیعهم معهم کصنیع النصاری مع المسیح و کالیهود مع موسی و الرافضه مع علی.) [14]- عبارت داخل کروشه در نسخه (ج) از قلم افتاده است. [15]- در نسخه محقق عبارت (ذکرالله) و در نسخه (ب) (سبیلالله) ذکر شده است. [16]- جای این کلمه (تخرصات) ذکر شده است که متن محقق از روی کتاب إغاثه اللهفان (ص 214) تصحیح گردید. [17]- در متن محقق کلمه (البؤس) از روی متن نسخه اصلی تصحیح گردید. در حاشیه نسخه (ب) نوشته شده است: (جای آن در نسخه اصل خالی بود.) [18]- عبارت داخل کروشه در نسخههای اصل، (الف) و (ب) به صورت ناقص آورده شده است. این عبارت در نسخه (ج) چنین آمده است: (و کذلک من أصغی إلیه و إلی حدیث الرسول و اجتهد فی اقتباس الهدی و العلم منهما أغنیاه عن البدع و الشرک و الآراء و الترخصات و الشطحات و الخیالات التی هی و ساوس الشیطان و کذلک ... .) [19]- در نسخه محقق کلمة (من) و در نسخة (ج) (عن) آمده است. [20]- مسلم در صحیح (شماره 969)، ابوداوود (3218)، ترمذی (1049)، نسائی (2031)، أحمد در المسند (741) و عبدالرزاق در «المصنف» (3/504 شماره 7487) آن را آوردهاند. لفظ این حدیث از مسند أحمد نقل شده است. [21]- نگا: الأم (1/316.) [22]- مسلم در صحیح شماره (970) آن را با این لفظ تخریج کرده است: (نهی رسول الله – صلی الله علیه و سلم – عن تجصیص القبر و آن یقعد علیه و أن یبنی علیه) نسائی آن را (به شماره 2027) تخریج کرده است. [23]- در نسخه محقق آمده است: (و معصیه الرسول و مخالفته) در نسخه (ج) چنین آمده است: (و معصیته و مخالفته صلی الله علیه و سلم.) [24]- نگا: إغاثه اللهفان (ص 210) [25]- در نسخه محقق (المستعان) و در نسخه ج، (المستعاون) آمده است. [26]- در نسخه (الف) این عبارت چنین آورده شده است: (والله المستعان و علیه التکلان و هو حسبنا و نعم الوکیل و صلی الله علی أفضل الخلق أجمعین و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین) در حالی که در نسخة (ج) این عبارت بدین صورت آمده است: (وصلی الله علی أفضل المرسلین سیدنا و نبینا و علی آله و أصحابه أجمعین و سلام علی المرسلین.) [27]- در حاشیه نسخه اصل این جمله قید شده است: (بلغ قراءه فی 22 ذی القعده 1220.) از کتاب: الوهیت در پرتو قرآن و سنت، تألیف: امام عبد العزیز بن محمد بن سعود رحمه الله (متوفی 1218 هـ)، تحقیق: عبدالله بن زید بن مسلم ال مسلم مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|