|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم قرآن>سوره شعراء > تفسیر سوره شعراء از تفسیر فی ظلال القرآن ترجمه مصطفی خرمدل
شماره مقاله : 819 تعداد مشاهده : 366 تاریخ افزودن مقاله : 10/7/1388
|
سورۀ شعراء مکّی و 277 آیه است . موضوع اصلی این سوره موضوع همۀ سورههای مکّی است ... عقیده ... عقیده در عناصر بنیادین این سوره خلاصه گردیده است: خـدا را یگانه دانستن و به یگانگی پرستیدن: (فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ) (٢١٣) بجز خدا معبودی را به فریاد مخوان و پرستش مکن، که (اگر چنين کنی) از زمرۀ عذاب شوندگان خواهی بود. (شعراء/213) ترس و هراس از آخرت: (وَلا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ (٨٧) يَوْمَ لا يَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ (٨٨) إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ) (٨٩) مرا خوار و رسوا مدار در روزی که (مردمان برای حساب و کتاب و سزا و جزا، زنده و) برانگیـخته میشوند. آن روزی که اموال، (یعنی نیروی مـادی)، و اولاد (یعنی نیروی انسـانی، بـه کسی ) سودی نمیرساند. بلکه تنها کسـی (نجات پیدا میکند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد، سود میبرد) که با دل سالم (از بیماری کفر و نقاق و ریا) به پیشگاه خدا آمده باشد.(شعراء٨٧/-٩٨) تصدیق وحی و پیامی که از سوی خدا بر محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم پیغمبر خدا، نازل گردیده است: (وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (١٩٢) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِينُ (١٩٣) عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ) (١٩٤) این (قرآن) فرو فرستادۀ پروردگار جهانیان است (و همۀ سرگذشتهای مذکور در آن راست، و احکام آن تا روز قیـامت برجا و واجب الاجراء است). جبرئیل آن را فرو آورده است بر قلب تو، تا از زمـرۀ بیم دهندگان با شی .(شعراء/192- 194) ترساندن از فرجام تکذیب، چه با عذاب دنیویای که تکذیبکنندگان را نابود میسازد، و چه با عذاب اخرویای که در انتظار کافران است: (فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (٦) آنان (آیات قرآنی را )دروغ مینامند، و هر چـه زودتر خبر (مجازات) چیزی که بدان استهزاء و تمسخر میکنند بدیشان خواهد رسید (و کیفر کمرشکن و دردناک کار خود را خواهند دید). (شعراء/6) (وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ) (٢٢٧) و کسـانی که ستم میکنند خواهند دانست که بازگشتشان به کجا و سرنوشتشان چگونه است!!! . (شعراء/277) گذشته از خدا را یگانه دانستن و به یگانگی پرستیدن، پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دلنوازی میشود و دلداری میگردد در برابر این که مشرکان او را دروغگو و قرآن را دروغ میشمارند: (لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ) (٣) انگار میخواهی از غـم و اندوه این که آنان ایمان نمیآورند، خویشتن را نابود کنی؟!. (شعراء/3) آنگاه میپردازد، به تسکین دل مؤمنان، و به شکیبائی خواندن آنان بر رنج و زحمتی که از مشرکان میبینند، و ایشان را استوار و پایدار بر عقیده میدارد، استوار و پایدار بمانند هر اندازه هم در راه عقیده از سوی ستمگران شکنجه و آزار ببینند، بدان گونه که پیش از آنان مؤمنانی استوار و پایدار ماندهاند و ایستادگی نمودهاند و میدان را خالی نکردهاند. پیکرۀ سوره داستانهائی است که 180 آیه از مجموع آیات این سوره را به خود اختصاص میدهد. در اصل، این سوره از این داستانها و دیباچه و پیروی فراهم میآید. این داستانها و دیباچه و پیرو هم وحدت کامل و متجانسی راتشکیل میدهند که بیانگر موضوع سوره است و آن را به شیوههای گوناکون برجسته مینمایانند، و در کنار هدف واحدی به هم میرسند... بدین خاطر از داستان هر حلقهای یا حلقههائی که این مقاصد و اهداف را برساند صرف نظر میکند. فضای تهدید و بیم و تکذیب، و عذابی که به دنبال تکذیب میآید، بر داستانها حاکم است، همان گونه که بر سراسر سوره حاکم است. این سوره با تکذیب مشرکان قریش رویاروی میشود، مشرکانی که پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را تکذیب میکردند، و پندها و اندرزها را تمسخر مینمودند، و از آیات خدا روی میگرداندند. از زود گرفتار آمدنشان به عذابی سخن میگوید که بـدیشان وعده داده شده است و آن را با شتاب میخواستند. از دروغگویی ایشان دربارۀ وحی و قرآن سخن میگوید. ادّعاء میکردند که قرآن جادو یا چکامه است و شیاطین آن را نازل و القاء مینمایند! این سوره سراسر آن - دیـباچه و داستانها و پیرو مرحلۀ واحدی در این میدان است. بدین خاطر آن را به بندها یا چرخشها بر حسب ترتیب آنها تقسیم می کنیم، و پیش از داستانهای برگزیده، به دیباچه میپردازیم: (طسم (١) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ )(٢) طا، سین، میم. این (سوره که به تو وحی میشود، برخی از) آیات کتاب (قرآن است که )بیانگر (احکام الهی برای سعادت دنیا و آخرت مردمان) است. طا. سین. میم ... اینها حروف مقطّعهای هستند و اشاره به این دارند که این آیات کتاب روشن و روشنگر - از جمله آیات این سوره - از همچون حروفی ساخته و پرداخته شدهاند. این حروف هم در دسترس تکذیب کنندگان وحی است. آنان میتوانند از همچون حروفی همچون کتاب روشن و روشنگری را ساخته و پرداخته کنند... در این سوره هم در دیباچه و هم در پایان آن از همچون کتابی سخن میرود. همان گونه که در سورههائی که در قرآن با حروف مقطّعه می آغازند کار بر این روال و بدین منوال است. پس از این بیدار باش و هوشیار باش، روند قرآنی روی سخن به پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مینماید و از او دلنوازی میکند و کار را بدو ساده و آسان نشان میدهد. او از این که مشرکان وی را تکذیب میکردند، و به قران مجید باور نداشته و ایمان نمیآوردند، و به شکنجه و آزارش نیز میپرداختند، آزرده خاطر میگردید. کار مشرکان را بزرگ میگرفت، و بر رنج خود میافزود. خدا او را دلداری میداد و برای او بیان میدارد که خدا میتوانست گردنهایشـان را زورکی پیج بدهد و به سوی ایمانشان بکشاند، با نشان دادن معجزهای که آنان را کاملاً وادار به ایمان سازد: (لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (٣) إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ) (٤) انگار میخواهی از غـم و اندوه این که آنان ایمان نمیآورند، خویشتن را نابود کنی؟! اگر ما بخواهیم معجزهای از آسمان بر آنان نازل مینمائیم کـه گردنهایشان در برابر آن (خم گردد، و از روی اجبار ایمان بیاورند و ) تسلیم شوند. (امّا سنّت خدا و حکمت الله مقتضی اختیار است، و ثواب یا عقاب را مترتّب بر آن کرده است(. در تعبیر قرآنی چیزی شبیه به سرزنش است دربارۀ این که پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خویشتن را دلتـنگ میدارد و میآزارد، بدان خاطر که مشرکان ایمان نمیآورند: (لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ) (٣) انگار مـیخواهی از غم و اندوه این که آنان ایمان نمیآورند، خویشتن را نابود کنی؟! بخع النفس، یعنی کشتن خود ... این هم به تصویر میکشد که چه اندازه پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از تکذیب ایشان در رنج بوده است. آخر او می دانسته است که به دنبال .تکذیب ایشان چه عقابی و عذابی در انتظارشان است. این بود دلش به حالشان میسوخت و وجود مبارکش از آن ذوب میشد و میکاست. آخر آنان قبیله و عشیره و خویشاوندان او بودند. دلش تنگ مـیشد، و پروردگارش بدو مهر میورزید و او را از این غم و اندوه باز میداشت و بر این غم و اندوه کشنده سرزنشش میکرد، و کار را بر او سبک جلوهگر میداد، و بدو میفرمود: ایمان آوردن ایشان وظیفۀ تو نیست. اگر ما میخواستیم ایشان را وادارکنیم، آنان را بدین کار وامیداشتیم، و از آسمان معجزهای بر ایشان نازل میکردیم که نمیتوانستند با آن بستیزند و راه جدال در پیش گیرند، و از ایمان آوردن کنارهگیری و دوری کنند. روند قــرآنی کرنش ایشان را در برابر همچون معجزهای، به صورت محسوسی به تصویر میکشد: (فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ) (٤) گردنهایشان در برابر آن (خم گردد، و از روی اجبار ایمان بیاورند و) تسلیم شوند. گردنهایشان در برابر آن کج و خم شود، بدانگونه که انگار این وضع، حالتی است که از ایشان جدا شدنی نیست، و آنان بر آن ماندگار میمانند! ولی یزدان سبحان نخواسته است که معجزهای در این رسالت بنماید که ایشان را زورکی به پذیرش ایمان وادار نماید. معجزۀ این رسالت را قرآن کرده است، و قرآن را برنامه زندگی کاملی، و معجزۀ همه جانبهای نموده است: خداوند قرآن را معجزه کرده است در ساختار تعبیری و در هماهنگی هنری. بدین معنی که قرآن را بر ویژگیهای یگانهای و در سطح یگانهای، استواری و یایداری بخشیده است- به گونهای که تناقض و اختلاف بدان راه نـمییابد، و ویژگیهایش متفاوت نمیشود، بدان گونه که در کـارهای انسـانها مشهود و معروف است. در کارهای انسانها بالا افتادن و پائین افتادن و قدرت و ضعف، حتّی در کار یک فرد اتفاق میافتد، و حالتهای متغیّری پیدا میکند. در صورتی که ویژگیهای تعبیری این قرآن یک روال دارد، و در یک سطح قرار میگیرد، و ثابت است و تخلّف ناپذیر، و بر منبع خود دلالت دارد، منبعی که احوال و اوضـاع آن تغییر نمی پذیرد. خداوند قرآن را معجزه کرده است در ساختار فکری، و در هماهنگی قطعهها و جزءهای قرآن و در تکامل آنها. همۀ رهنمودهای قرآن و همۀ قوانین قرآن به همدیگر میپیوندد و هماهنگی میپذیرد و کمال مییابد و زندگی بشری را احاطه میکند و در برمیگیرد، و به همه جوانب و زوایای زندگی پاسخ میگوید و زندگی را به جلو میاندازد و پیشرفت میدهد، بدون این که یک جزء از زندگی این برنامه فراگیر سترگ با جزء دیگری از آن مخالف بیفتد و تعارض پیدا کند، و بدون این که جزئی از اجزاء آن با فطرت انسانی برخورد پیدا کند یا از پاسخگوئی بدان کوتاه و ناتوان بماند... همۀ اجزاء قرآن به محور یگانهای بسته شده است، و به دستاویز یگانهای بند گردیده است، در هماهــگی و هماوائیای که دانش و آگاهی محدود انسان ممکن نیست بدان پی ببرد. به ناچار باید دانش و آگاهی مطلقی باشد که مقیّد به قیدها و بندهای زمان و مکان نباشد. همچون آگاهی و دانشی است که این گونه احاطهای به قرآن داشته است، و بدین نظم و نظام آن را سر و سامان بخشیده است. خداوند قرآن را معجزه کرده است در سهل و ساده ورود و نفوذ آن به دلها و جانها، و پسودن کلیدهای آنها، و باز کردن و گشودن قفلهای آنها، و برانگیختن جایگاههای تأثیر پذیری و پاسخگوئی آنها. قرآن به گرهگشائی و رفع مشکلات و دفع معضلات دلها و جانها با سهل و سادگی شگفتی میپردازد، و با سادهترین پسودهها برابر برنامۀ خود به تربیت دلها و جانها دست مییازد، بدون این که پیچیدگی و کجروی و غلط اندازی بشود. خدا خواسته است که این قرآن، معجزۀ این رسالت باشد. خدا نخواسته است که معجزهای را فرو بفرستد که با زور مادی گردنها رایج و خم بکند و آنها را به کرنش بیندازد و به تسلیم وادار سازد. چه این رسالت واپسین، رسالت بازی برای همۀ ملّتها، و برای همه نسلها است. این رسالت، رسالت پـچیده و گره خوردهای برای اهل زمانی و اهل مکانی نیست. بدین لحاظ جا دارد که معجزۀ آن نیز برای دور و نزدیک، و برای هر ملّتی و هر نسلی باز باشد. معجزات و خوارق عادات وادار کننده به ایمان، جز گردنهائی را خم نمیگرداند و به کرنش نمیکشاند که خودشان آنها را دیده باشند. بعد از آن چنین معجزات و خوارق عاداتی داستانهائی خواهند شد که روایت میگردند، و واقعیّتی نمیگردند که دیده شوند... امّا قرآن این او است که بیش از سیزده قرآن است کتاب بازی و برنامۀ ترسیم شدهای است و اهل این زمان از آن چیزی برمیگیرند که زندگانیشان را راست و درست میداند - اگر راهیاب بدین امر شده باشند که آن را پیشوا و راهنمای خود قرار داده باشند - و به نیازهایشان به طور کامل پاسخ میگوید، و ایشان را گذشته از نیازها به جهان والاتری و به افق برتری و به سرنوشت بهتری رهبری میکند. بعد از ما هم مردمان در این قرآن بسیاری از چیزهائی را که ما نیافتهایم خواهند یافت. زیرا این قرآن به هر جوینده و خواستاری به اندازۀ نیازش میبخشد، و اندوختۀ آن هم باقی میماند و به پایان نمیآید، و بلکه دم به دم تازه و تازه میگردد و هر دم از این باغ بری میرسد. لیکن مشرکان بدین حکمت والای والا پی نمیبردند، و زمان به زمان از آنچه از این قــرآن بزرگ بر ایشان نازل میگردید روی میگرداندند و بدان پشت میکردند: (وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ) (٥) هیح گونه موعظه و اندرز تازهای (از قرآن) برای آنان از سوی خداوند رحمان نمیآید، مگر این که ایشـان از آن رویگردان میشوند. نام رحمان در اینجا ذکر میشود تا از یک سو اشاره به رحمت فراوان ایزد سبحان با فرو فرستادن این قرآن گردد که سراسر پند و اندرز است، و از دیگر سو روی گردانی ایشان از قرآن، زشت و پلشت جلوه گر گردد! آخر آنان از رحمتی روی میگردانند که بر ایشان نازل میگردد! به ترک رحمت میگویند و خویشتن را از رحمت محروم میدارند! در حالی که از هـر چیزی بیشتر به رحمت نیاز دارند. بر این رویگردانی از قرآن و پند و اندرز خدا و بیبهره ساختن خود از آن، با تهدید به عقاب و عذاب خدا پیرو میزند: (فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (٦) آنان (آیات قرآنی را )دروغ مینامـد، وهر چه زودتر خبر (مجازات) چیزی که بدان استهزاء و تمسخر میکنند بدیشان خواهد رسید (و کیفر کمرشکن و دردناک کار خود را خواهند دید(. این هم تهدید نهانی مختصر هولناکی است. در لابلای تعبیر، تمسخر تهدیدآمیزی نهفته است که با تــمسخر ایشان تناسب دارد: (فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (٦) هر چه زودتر خبر (مجازات) چیزی که بدان استـهزاء و تمسخر میکنند بدیشان خواهد رسید (و کیفر کمرشکن و دردناک کار خود را خواهند دید). اخبار عذابی را که بدان تمسخر میکنند بدیشان خواهد رسید! آنان هرگز اخبار را دریافت نمیدارند. بلکه ایشان خود عذاب را خواهند چشید، و در آن عذاب اخبار خواهند شد، اخباری که مردمان برای یکدیگر روایت میدارند و میگویند که بر آنان چه آمده است و چه رفته است. ولیکن ایشان به تمسخر میپردازند، و لذا، بدیشان همراه با تهدید هولناکی تمسخر میگردد! آنان معجزۀ خارقالعادهای را میطلبند، در حالی که از معجزههای چشمـگیر خدا غافل میشوند که پیرامون ایشان را فراگرفته است. آن معجزهها برای دل باز و احساس بینا بـس است. هر صفحهای از صفحات این جهان شگفت، معجزهای است که دلها بدان اطمینان مییابد و به یقین میرسد. (أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الأرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (٧) إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ )(٨) آیـا آنـان به زمین نمینگرند و نمیبینند که چه قدر انواع و اقسام گیاهان و درختـان نر و مادۀ زیبا و سودمند را در آن رویاندهایم؟ (اگر دقّت کنند نشانههای قدرت یزدان را در آرایش و پیرایش ظاهری و در خواصّ و فوائد باطنی روئیدنیها میبینند، و پیدایش این همه رنگ و بو و فعل و انفعالات شیمیائی، و وجود زوجیّت و طرز تلقیح و باروری رستنیها، به زبان حال ایشان را به سوی خالق متعال رهنمود میکند و آنان را از تکفیر و تکذیب حقّ به دور میسازد). بیگمان در این کار (آفرینش گیاهان و درختان، در کوه و دمن و مزرعه و بیابان) نشانۀ بررگی است (بر وجود خالق جهان) ولی اکثر مردمان (چشم دل رامیبندند و به ندای عقل گوش فرا نمیدهند و این چند روزۀ حیات را غافلوار بسر میبرند و به خدا) ایمان نمیآورند، معجزۀ رویاندن گیاه زنده از زمین، و آن را به صورت زوجیّت نر و ماده درآوردن، چه نر و ماده بر روی دو درخت جداگانه باشد که دو پایه گفته میشود، و چه نر و ماده بر روی یک درخت باشد که یک پایه نام دارد و اغلب گیاهان بدین شکل هستـد... این معجزه در زمین، پیرامون ایشان در هر لحظه تکرار میشود: (أَوَلَمْ يَرَوْا). آیا نمینگرند و نمیبیبند؟! کار نیازمند نگریستن و دیدنی بیش نیست. برنامۀ قرآنی در کار تربیت، میان دل و صحنههای این جهان ارتباط برقرار میسازد، و احساس خاموش و ذهن کودن را بیداری و هوشیاری میبخشد، و دل بسته را باز میکند، و آن گاه احساس و ذهن و دل را متوجّه نواوریها و زیبائیهای ساختارهای خدا میسازد که در پیـرامون انسان در هر مکانی پراکندهاند، تا انسان ایـن جهان زنده را با دل زنده بگردد، و خدا را در نوآوریها و زیبائیهای ساخـارهای او مشاهده کند. و به خدا پیببرد هر زمان که چشمانش به نوآوریها و زیبائیهای ساختارهای خدا بیفتد، و در همۀ آفریدههای خدا با خدا پیوند پیدا کند و او را مراقب و مواظب خویشش در هر لحظهای از لحظات شب و روز بالای سر خود احساس بکند، و بداند که او بندهای از بندگان یزدان است و متّصل به آفریدههای ایزد سبحان است و مرتبط با قوانینی است که بر جملگی آنان حاکم و فرمانروا است، و او هم نقش ویژهای دراین جهان، به ویژه در این زمین دارد، زمینی که او در آن جانشین گردیده است و به خلافت نشسته است: (أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الأرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ) (٧) ایا آنان به زمین نمینگرند و نمیبینند که چه قدر انواع و اقسام گیاهان و درختان نر و مادۀ زیبا و سودمند را در آن رویاندهایم؟ (اگر دقّت کنند نشـانههای قدرت یزدان را در آرایش و پیرایش ظاهری و در خواصّ و فوائد باطنی روئیدنیها میبینند، و پیدایش این همه رنگ و بو و فعل و انفعالات شیمیائی، و وجود زوجیّت و طرز تلقیح و باروری رستنیها، به زبان حال ایشان را به سوی خالق متعال رهنمود میکند و آنان را از تکفیر و تکذیب حقّ به دور میسازد(. گیاهان کریم هستند، یعنی نافع و سودمند، و ارزشمند و زیبا و خوش منظر هستند، چون زندگی در آنها موج میزند، حیاتی که خداوند بزرگوار آن را پدید آورده است ... واژه کریم به نفس الهام میکند که پذیرۀ ساختارهای خدا برود، به گونهای که سزاوار تکریم و بزرگداشت و باگرمی استقبال کردن و پذیره رفتن است. نه این که خوار بدارد و غفلت بورزد و غافل بماند. (إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً). بیگمان در این کار (آفرینش گیاهان و درختان، در کوه و دمن و مزرعه و بیابان) نشانۀ بزرگی است (بر وجود خالق جهان(. آنان معجزههائی درخواست میکردند، ولیکن اکثر آنان بدین معجزه ایمان نداشتند: (وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ) (٨) ولی اکثر مردمان (چشم دل را میبندند و به ندای عقل گوش فرا نمیدهند و این چند روزۀ حیات را غافلوار بسر میبرند و به خدا) ایمان نمیآورند. دیباچۀ سوره با پیروی به پایان میآید که در آن پس از عرضه کـردن هر معجزهای تکرار میگردد: (وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) (٩) پروردگار تو قطعاً چیرۀ مهربان است. «عزیز»: نیرومند توانای بر نشان دادن معجزهها، و گرفتار آوردن تکذیبکنندگان به عذاب. «رحیم»: کسی که معجزههای خود را مینمایاند و هر که دلش راهیاب نبود بدانها ایمان میآورد. تکذیبکنندگان را مهلت و فرصت میدهد، و ایشان را عقاب و عذاب نمیدهد تا وقتی که بیم دهندهای به سویشان نرود. در مــزههای جهان هستی نشـانههای ایمان آوردن بسی است و بسنده است، ولیکن رحـمت خدا اقتضاء میکند که پیغمبران را برای روشن کردن چشم دل و انـدیشه، و برای مژده دادن و بیم دادن مبعوث کند و برانگیزد.
برگرفته از: تفسیر فی ظلال القرآن سیدقطب، ترجمه مصطفی خرم دل
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|