|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > موانع استفاده از قرآن مجید
شماره مقاله : 8400 تعداد مشاهده : 262 تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1389
|
موانع استفاده از قرآن مجید
قرآن مجید در آنجا که از محرومیت کفار بحث میکند، درباره هدایت و استفاده از قرآن مجید نیز عواملی را بیان مینماید. بدون تردید این عوامل در راه ایجاد انقلاب ایمانی و تحول معنوی و اصلاح اعتقادی موانع سختی به حساب میآیند. گذشته از کفار اگر این عوامل در خود مسلمانان نیز یافته شوند باعث نوعی محرومیت میگردند. 1- تکبر بزرگترین سبب محرومی از برکات تعالیم انبیای کرام و پیروی آنان تکبر و عزت نفس کاذبانه و احساسات جاهلی میباشد. گاهی اینگونه تکبر مستقیماً مانع پذیرش حق میگردد زیرا انسان چنین میپندارند که در صورت پذیرش حق باید از مقام و قدرت دست بکشد، از موقعیت اجتماعیاش صرف نظر نماید و رسوم و عادات جاهلی را ترک کند. و از خیلی مزایا محروم شود به جای زندگی خودسرانه و آزاد باید یک زندگی قانونمند اختیار نماید. آری، بر بسیاری از مردمان تحمل چنین تحولی سخت و دشوار معلوم میشود. از این رو تکبرشان آنها را به انکار قرآن مجید وادار میکند. آیات ذیل در همین خصوص بحث میکند. { سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ (١٤٦)} (اعراف / 146) «کسانی را که به ناحق در زمین تکبر میورزند از آیاتم برخواهم گردانید. اگر اینها هر نشانهای را ببینند باز هم ایمان نمیآورند و اگر راه راستی را ببینند به عنوان راه برای خود برنمیگزینند و اگر راه گمراهی را ببینند به عنوان راه برمیگزینند. برای اینکه آنها آیههای ما را تکذیب کردند و از آنها غفلت ورزیدند». { وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (٧)يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (٨)} (جاثیه / 7-8) «افسوس بر هر دروغگوی گنهکاری! آیههای الهی را که بر او خوانده میشود میشنود و اما بر ضد و غرورش اصرار میورزد گویا که نشنیده است. به چنین شخصی مژدة مبتلا شدن به عذابی دردناک را بده». { ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ (٢٣)فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ يُؤْثَرُ (٢٤)إِنْ هَذَا إِلا قَوْلُ الْبَشَرِ (٢٥)} (مدثر / 23-25) «سپس به پشت رفت مغرور شد. پس گفت: (قرآن) چیزی جز سحر و جادوی روایت شده از قدیمیان نیست. این کلام خدا نیست، کلام بشر است». گاهی این طور میشود که عدهای از کفار بنابر وضعیت ظاهری پیامبران و فقر آنان خود را بالاتر از این تصور میکنند که از آنان پیروی نمایند لذا در مقابل تعلیمات و پیامهای آنان راه انکار و استکبار را پیش گیرند مانند فرعون که میگفت: { أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلا يَكَادُ يُبِينُ (٥٢)فَلَوْلا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (٥٣)}(زخرف / 52-53) «من از کسی که عزت و قدرت بیانی ندارد به مراتب بهترم؛ پس چرا النگوهای طلایی به دستش نیست یا فرشتگان دستهجمعی همراهش نیامدهاند؟». و کفار قریش میگفتند: { وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (٣١)}(زخرف / 31) «و گفتند. چرا این قرآن بر مردی بزرگ از اهالی دو شهر مکه و طائف فروفرستاده نشده است؟». گاهی صرفاً بشر بودن پیامبران را برای خود عذر قرار میدادند. { ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (٦)} (تغابن / 6) «پیغمبران نشانههای روشنی را نزد آنان میآورند. آنها میگفتند: آیا بشری به ما راه مینماید؟ آنها کفر ورزیدند و روی برگردانیدند و خدا بینیاز شد و خداوند بینیاز ستوده است». { وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأسْوَاقِ لَوْلا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا (٧)} (فرقان / 7) «و میگویند: این، چگونه پیغمبری است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهای همراه او نازل نشده است تا وظیفة پیغمبری را انجام دهد؟». گاهی وضعیت اقتصادی و اجتماعی و نسبی پیروان پیامبر را برای خود عذر قرار میدادند. {فَقَالَ الْمَلأ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ (٢٧)} (هود / 27) «سرداران کافر قومش گفتند: به نظر ما تو بشری مانند ما هستی و پیروانت را در نگاه اول میبینیم که از طبقات پایین جامعه هستند. و به نظر ما شما هیچ برتری بر ما ندارید بلکه شما از نظر ما دروغگو هستید». گاهی صرفاً به این دلیل از پذیرش حق امتناع میکردند که دربارة خودشان بر این باور بودند آنها چون از طبقات بالای جامعه هستند پس باید چیز خوب نخست به سراغ آنها برود؛ پس هر چیزی که نخست به آنها نرسد در آن خیر و خوبی وجود ندارد. { وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ (١١)} (احقاف / 11) «کافران به مؤمنان میگویند: اگر دین، خیر و خوبی میداشت اینان پیشتر از ما به آن روی نمیآوردند. و وقتی که به آن رهیافت نشوند خواهند گفت: این همان دروغ قدیمی است». آری، همین عوامل سبب شد که گروه مرفه آبادیها و در تکذیب انبیا و مخالفت با آنان از دیگران سبقت میگرفت: {وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ (٣٤)} (سبأ / 34) «هرگاه ترسانندهای به منطقهای فرستادیم خوشگذرانهایش گفتند: ما به چیزی که شما با آن فرستاده شدهاید معتقد نیستیم». { وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا } (انعام / 123) «و اینگونه ما در هر منطقهای مجرمهای بزرگی قرار دادیم تا در آنجا به مکر و فریب مشغول شوند». به هر حال تکبر به هر دلیلی که باشد و به هر مشکلی که ظهور کند مانع استفاده کامل از قرآن میگردد. بنابراین، شرط اساسی برای پذیرش تعالیم قرآن و اجرای احکام قرآن در زندگی و قبول کردن رهنمودهای پیامبر صلی الله علیه و سلم تواضع و فروتنی و تسلیم شدن در برابر حق میباشد. { فَلا وَرَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (٦٥)}(نساء / 65) «قسم به پروردگارت! تا وقتی که مردم در منازعات خود شما را حکم و داور قرار ندهند و رأی صادرة شما را بیهیچ آزردگی خاطر بلکه با خوشی نپذیرند مؤمن بشمار نخواهند آمد». 2- مجادله بحث و جدال کردن بدون دلیل دربارة قرآن مجید، و رایزنی و حجت بازی در مقابل آن انسان را از هدایت قرآنی محروم میسازد و نشانگر نوعی تکبر پنهان در درون سینهها است. { إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (٥٦)} (مؤمن / 56) «کسانی که بیآنکه دلیلی داشته باشند در آیههای خدا به بحث و جدل میپردازند در دلهایشان کبر وجود دارد. آنان هرگز به هدف خود نخواهند رسید. به خداوند پناه ببر. همانا او شنوا و بیناست». {وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ (٥)}(سبأ / 5) «برای کسانی که برای شکست ما در آیههایمان میکوشند عذاب دردناکی به عنوان سزا داده خواهد شد». { الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ (٣٥)} (مؤمن / 35) «بحث و جدل کسانی که بیهیچ دلیلی در آیههای الهی مجادله میکنند از نظر خدا و مؤمنان بسیار ناپسند است و اینگونه خدا بر قلب هر متکبر سرکش مهر میزند». {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوّاً شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً } (انعام / 112) «و همچنین انسانها و جنهای شیطان صفتی را رو در روی هر پیغمبری قرار دادیم. آنها جهت فریب همدیگر سخنان فریبندهای به گوش یکدیگر میخوانند». 3- دنیاپرستی و انکار آخرت از میان عقاید کفریه عقیده انکار آخرت طوری است که انسان را از تأثیر قرآن مجید محروم میسازد. دلیلش این است که اساس پندهای قرآن و ترغیب و ترهیب آن بر اعتقاد به آخرت استوار است. قرآن مجید از عواقب اخروی میترساند، به ثواب و نعمتهای آخرت امیدوار میسازد، معلومات لازم را در زمینه سفر به آخرت مهیا مینماید و درباره منازل آخرت، اطلاعات دقیق و راهنماییهای لازم در اختیار انسان قرار میدهید به همین دلیل امیدواران آخرت در هیچ حالی نمیتوانند از آن بینیاز بشوند. چنانکه میفرماید: { وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ يُحَافِظُونَ (٩٢)(انعام / 92) «و کسانی که به آخرت ایمان دارند به این کتاب نیز ایمان دارند و آنها بر نمازهایشان مداومت میکنند». «اما آنان که منکر آخرتاند یا از نظر اعتقاد منکر نیستند ولی عملاً مادیگری و دنیاپرستی بر آنان غلبه کرده است تأثیر قرآن بر چنین کسانی یا هیچ یا خیلی اندک است». { وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا (٤٥)وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا (٤٦)}(اسراء / 45-46) «هنگامی که قرآن میخوانی بین تو و بین کسانی که به آخرت ایمان ندارند حجابی را حایل میگردانیم و برای اینکه نتوانند بفهمند پردهای بر دلهایشان مینهیم و گوشهایشان را سنگین میکنیم و وقتی که در قرآن، فقط پروردگارت را یاد میکنی پشت میکنند و میگریزند». { إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (١٠٤)} (نحل / 104) «به درستی که خداوند کسانی را که به نشانیهایش ایمان ندارند هدایتشان نمیدهد و عذابی دردناک برایشان در نظر گرفته شده است». {فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}(نحل / 22) «دل کسانی که آخرت را باور ندارند انکارکننده است و آنان تکبر میورزند». { فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (٢٩)ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى (٣٠)} (نجم / 29-30) «از کسی که از یاد ما روی برگرداند و هدفش چیزی جز زندگی دنیا نباشد روی برگردان. علم و دانش آنها به همین منتهی میشود. همانا پروردگارت به حال کسی که از راه منحرف شده است و کسی که از هدایت یافته است بسیار داناست». آری، غلبه مادیت بر عدهای چنین آنها را کودن و کوتاهاندیش میکند که عقل و فکرشان دربارة امور غیر مادی اصلاً کار نمیکند. لذا دست به انکار میزنند. { إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ (٧)} (یونس / 7) «همانا کسانی به دیدار ما علاقمند و مشتاق نیستند و راضی و مطمئن به زندگی دنیا هستند و بر آن بسنده میکنند و از نشانههای ما غفلت میورزند». { بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ (٦٦)} (نمل / 66) «بلکه فکر و اندیشةشان دربارة آخرت از کار افتاده است بلکه در شک و تردید به سر میبرند بلکه کور از آخرت هستند». یک وصف دیگری که مخصوص کفار نیست، و باعث محرومیت عموم میگردد استدلال کردن از آیات متشابهات برای اغراض خویش میباشد. عدهای میخواهند با تحریف و تأویل مطلب خودخواه خود را از قرآن ثابت کنند و انسانهای دیگر را نیز گمراه نمایند علت این امر همانا سوء نیت و زیغ قلبها است. { هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ (٧)} (آلعمران / 7) «او همان کسی است که کتاب را بر تو نازل کرده است. برخی از آیات آن محکم هستند و اصل کتاب همان بخش است و برخی دیگر متشابهات هستند. کسانی که کجاندیش هستند برای به وجود آوردن فتنه و پی بردن به منظور اصلی به دنبال متشابهات میروند».
از کتاب: اصول و مبادی فهم قرآن، مؤلف: امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله، مترجم : محمد قاسم قاسمی مصدر: IslamWebPedia.Com دائرة المعارف شبکه اسلامی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|