|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>اعجاز قرآن و سنت > اعجاز القرآن
شماره مقاله : 8406 تعداد مشاهده : 292 تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1389
|
اعجازالقرآن
قرآن مجید خود ادعا نموده که معجزه است و انسانهایی را که نسبت به الهی بودنش شک و تردید دارند دعوت به مبارزه کرده است؛ نخست به آیههای ذیل توجه نمایید: { وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٢٣)} (بقره / 23) «اگر شما در آنچه که ما بر بندهمان فرود آوردیم در شک باشید پس سورهای مانند آن بیاورید و غیر از خدا تمام همکارانتان را فراخوانید اگر راستگو هستید». { أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٣٨)}(یونس / 38) «آیا میگویند: پیامبر آن را از خود درآورده است؟ بگو: اگر شما راست میگویید سورهای مانند آن درست کنید بدین منظور غیر از خدا هرکس را که میتوانید به کمک بطلبید». { أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١٣)فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (١٤)}(هود / 13-14) «آیا میگویند: پیغمبر قرآن را از خود آورده است؟ اگر شما در ادعایتان صادق باشید پس ده سوره مانند آن از طرف خود درست کنید و بیاورید و در این راستا غیر از خدا هر که را میتوانید دعوت به همکاری کنید. اگر آنان دعوتتان را اجابت نکنند نیک بدانید که قرآن به علم الهی نازل کرده شده است و اینک معبودی بر حق جز او نیست. آیا سر تسلیم فرود میآورید؟». { قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا (٨٨)}(بنیاسرائیل / 88) «بگو: اگر انسان و جن جمع شوند تا چیزی مثل قرآن بیاورند هرگز نخواهند توانست گرچه دست به دست هم بدهند و همکاری کند». { قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٤٩)فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (٥٠)}(قصص / 49-50) «بگو: اگر راست میگویید کتابی راهنماتر از این دو از جانب الله بیاورید تا من از آن پیروی کنم. اگر آنان حرف شما را نپذیرفتند بدان که آنها فقط از خواهشات نفسانی خود تبعیت میکنند و از کسی که رهنمودهای خدا را کنار گذاشته و از هوای نفسانی خویش پیروی میکند آیا میتوان گمراهتری یافت؟ بدون تردید خدا به ستمگران راه نمینماید». دایرة اعجازی قرآن کریم در آیههای فوق از مشرکان و شککنندگان خواسته شده است که سخنی مانند قرآن را ارائه کنند. البته هیچ کلام و کتابی مثل قرآن نخواهد بود مگر اینکه دارای تمام ویژگیهای قرآن بوده و در همه زمینهها معجزه باشد، چه! قرآن تنها به اعتبار کلمات و تعبیرها و فصاحت و بلاغتش معجزه نیست بلکه از نظر محتوا و معانی، معارف علمی و معلومات غیبی، حقایق ابدی و برنامههای اخلاقی و اجتماعی، تعالیم مدنی و تأثیرات انقلابی و پیشگوییها و پیشبینیها کاملاً معجزه است. مسلماً وقتی هیچ کس نمیتواند مانند کلمات آن بیاورد در بقیه ابعاد از آوردن مثل آن به مراتب ناتوانتر خواهد بود. خداوند متعال در سوره هود میفرماید: { فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (١٤)}(هود / 14) «اگر آنان سخن شما را نپذیرفتند پس بدانید که این قرآن به علم الهی نازل شده است و همانا جز او معبود راستینی وجود ندارد، آیا شما تسلیم میشوید!». از این آیه به وضوح معلوم میشود که رمز معجزه بودن قرآن این است که سرچشمه آن علم الهی است، به عبارت دیگر قرآن مظهر علم خاص خداوند متعال میباشد. ازاین جهت انسانها قادر نیستند با علم ظنی، مشتبه، ناقص و محدود خود با قرآن مجید مقابله کنند، آری چنانکه انسانها نمیتوانند با سایر صفات خداوندی مماثلت نمایند قطعاً علمشان نیز مانند علم الهی نخواهد شد. جمله {أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ} بر این امر دلالت میکند همچنان که الله تعالی در صفت الوهیت یکتاست در علم نیز مثل و مانندی ندارد. وقتی جز او دیگر معبودی نیست، کتاب او نیز مثل و مانند ندارد. {وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (٥٢) } (اعراف / 52) «و ما کتابی نزدشان آوردیم که آن را با علم و دانش تفصیل دادیم و آن کتاب در حق مؤمنان هدایت و رحمت میباشد». بدیهی است ارتباط علم الهی تنها با کلمات و تعبیرها نیست بلکه به معانی و حقایق نیز میباشد. در رابطه با فصاحت کلمات، تعبیرهای متعددی مانند {قُرْآنًا عَرَبِيًّا} {الْكِتَابِ الْمُبِينِ} {لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ }به کار رفته است، که همگی بر زیبایی کلمات و برتری بلاغی دلالت میکند. { الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (١)إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (٢) }(یوسف / 1-2) «الف لام را. اینها آیات کتاب روشن هستند. همانا ما قرآن را به زبان عربی فروفرستادیم تا شما آن را بفهمید». {لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ } (نحل / 103) «زبان کسی که (تعلیم قرآن) را به او نسبت میدهد عجمی است و این قرآن، به زبان عربی روشنی میباشد». در سورة قصص (آیة 54) از مردم خواسته شد که کتابی بیاورند که در زمینه هدایت و اصلاح بر قرآن فوقیت داشته باشد. {قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٤٩)}(قصص / 49) «بگو: اگر راست میگویید کتابی راهنماتر از این دو (تورات و قرآن) از جانب خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنم». بنابراین، میتوان گفت که فصاحت و بلاغت و اعجاز بیانی در واقع فقط گوشهای از اعجاز قرآن محسوب میشود. و اعجاز قرآن منحصر در فصاحت و بلاغت نیست. علمای متقدمین وقتی درباره اعجاز قرآن به بحث پرداخته و یا قلم برداشتهاند، با توجه به جایگاه ادبیات و ذوق ادبی در میان عربهای آن زمان، اغلب آنها بُعد بلاغی قرآن مجید را موضوع سخن قرار دادهاند. و در این تردیدی نیست که آنها در این زمینه نکات و زیباییهای شگفتانگیزی ارائه نموده و مواد فراوانی فراهم کردهاند که اضافه کردن بر آن مشکل است. لذا مراجعه به تألیفاتشان در این زمینه لازم است[1]. نخستین و بزرگترین معجزة قرآن مجید دین اسلام است قرآن مجید آخرین هدایتنامه مذهبی و عقیدتی برای جهان بشریت میباشد. هدایتنامهای که تا به امروز نیرومند و مفصلتر از آن دیده نشده است. اما ادیان قبلی به دلیل اینکه برای ازمنه خاصی آمده بودند امروزه ناقص تلقی میشوند. اما قرآن آخرین هدایتنامهای است که از هر گونه نقص و کمبودی پاک است. قرآن کتابی است که انسانها را از انواع ضلالت و انحراف نجات میدهد و در زندگیشان اخلاص و معنویت به وجود میآورد و در این خصوص هیچ کتابی بهتر از آن در تصور انسان نمیگنجد. قرآن مجید عملاً در زندگی انسانها انقلاب و تحول آورد و بهترین نمونه جامعه مدنی و اخلاقی را به جهانیان ارائه کرد که تاکنون بهتر از آن دیده نشده است. قرآن کریم تمام مسایل و مشکلاتی را که تاکنون پیش آمده یا در آینده تا قیامت پیش خواهد آمد با روش معجزانهای حل مینماید. و چنان اصول و قوانینی بیان میکند که بر اساس آن میتوان در هر زمان بهترین جامعه را پایهگذاری کرد و در هر نقطهای حیات انسانی را به شکل نوینی تنظیم نمود. و از آن جایی که قرآن کتاب الهی است از هر گونه اشتباهات بشری و نقایص قانونی پاک و مبرا است و چون آخرین کتاب است لذا از هر گونه اضافه و تجدید نظر بینیاز میباشد. و چون جاودانه و دایمی است لذا نیازی به تغییر و نسخ ندارد و از آنجایی که کامل است به پیوست و تبصره ضرورتی ندارد. {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِينًا }(مائده / 3) «امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رسانیدم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم». چنانچه قوانین قرآن مجید به اجرا درآید، مشکلاتی که تا هزاران سال مغز متفکران و جامعهشناسان را به خود مشغول کرده است و هیچ گاه آخرین حل آن ارائه نشده پیش نخواهند آمد، و بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی در چنان محیطی بروز نخواهد کرد. آری، آنچه که امروز بعد از هزاران سال تجربه و اشتباه، متفکران جهان به آن دست یافتهاند قرآن مجید 1400 سال قبل آن را به زبان پیامبر درس نخوانده بیان نموده است. بدون تردید این هدایتنامه و این قانون که نامش اسلام میباشد نمونه اعلام قدرت الهی است. { صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ }(نمل / 88) «صنعت خداست که همه چیز را محکم و استوار ساخته است». و به دلیل اینکه اصول و قواعد اسلامی از قرآن برگرفته شدهاند معجزه میباشند. { هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأمِّيِّينَ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (٢)} (جمعه / 2) «او کسی است که رسولی را در بین ناخواندگان و بیسوادان از میان خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه بگرداند و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد. گرچه پیش از بعثت پیامبر آنان در گمراهی آشکاری به سر میبردند». شرح و توضیح این بعد اعجازی قرآن مجید در واقع شرح و توضیح خود اسلام است، که برای آن کتابخانههایی در کار است. در زمینه عقاید، اخلاق و معاشرت لازم است جامعیت اعجازآمیز قرآن مجید و حکمتهای گوناگونش مورد تدبر عمیق قرار بگیرد اگرچه دسترسی کامل به نکات و اسرار و زیباییهای شگفتانگیز آن برای هیچ انسانی در هیچ زمانی ممکن نیست. { وَلَوْ أَنَّمَا فِي الأرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (٢٧)} (لقمان / 27) «اگر چنین شود که تمامی درختان زمین قلم و تمام آب دریا مرکب شوند و هفت دریای دیگر به آن افزوده شود و تبدیل به مرکب شوند سخنان خدا یعنی صفات او به پایان نرسند به راستی که خدا غالب با حکمت است». { قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (١٠٩)} (کهف / 109) «بگو: اگر دریا برای نوشتن سخنان پروردگارم مرکب شود پیش از آنکه سخنان پروردگارم به انتها برسد دریا ته خواهد کشید گرچه دریایی دیگر به کمکش بیاوریم». معجزه دوم قرآن، علوم و معارف آن است معجزه دوم قرآن مجید علوم و معارف بیشمار و حقایق و اسرار گوناگون آن هستند که هر کدام دارای معجزهای جداگانه میباشد، علم انسانی به هر میزان که پیشرفت کند و حجابها از جلوی چشمان بشر برداشته شود، جمال و زیبایی قرآن بیغبار به نظر میرسد. در واقع دایره فهم انسانی بسیار تنگ است به همین سبب نمیتواند وسعتهای بیکران قرآن کریم را تحمل نماید باز هم هر چه بتواند در آن جا بگیرد غنیمت است. { أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا }(رعد / 17) «او آب را از آسمان فروفرستاد پس رودها در اندازههای خود جاری شدند». در این معجزهها ابعاد متعددی وجود دارد یکی از آنها ابدیت و قطعیت آن است، که در واقع ویژگی علم الهی و کتب الهی به شمار میرود. زیرا تغییر و اشتباه از لوازم علم انسانی میباشد قرآن مجید چون کلام الهی است و از هر نظر مصونیت دارد حقایقش ابدی و قطعی است. آمیزش علم انسانی در صحیفههای قدیم هرگاه در یک مذهب یا کتابهای آسمانی آن تحریف و دخالتی از جانب انسانها آغاز شود آنگاه علوم انسانی و نظریههای بشری در آن مذهب داخل شده و قاطعیت و ابدیت آن باقی نمیماند زیرا علم انسانی محدود و غیر معصوم میباشد. اما قرآن مجید از اول تا آخر ابدی و قطعی است، نظرات تغییرپذیر انسانها و تجربهها و تحقیقاتشان در آن آمیزشی ندارند دانشهای بشری هر قدر پیشرفت نمایند، علوم و فلکیات ستارهشناسی به هر مرحله برسند، کروی بودن زمین ثابت شود یا نشود در هیچ حالی حقایق قرآنی تحت تأثیر قرار نمیگیرند، زیرا این حقایق مانند نظریه «بطلیموس» نیستند که با تحقیقات «کوپرنیک» بطلان آن ثابت گردید. برعکس قرآن مجید، انجیل از تحریف و اجتهاد انسانها مصون نماند، عقاید و افکار بشری در آن آمیخته شدند. اینجاست که طبق نظریه انجیل عمر جهان شش هزار سال است، زمین مسطح است، خورشید، ماه و ستارگان متحرکاند، زمین مرکز کائنات است و سایر کرات تابع آنند، در آن سوی زمین هیچ گونه آبادی وجود ندارد و به قول «سنت اگستان» بزرگترین دلیل کروی نبودن زمین این است که اگر زمین کروی شکل باشد روز قیامت وقتی خداوند از آسمان نزول کند مردم او را چگونه خواهند دید؟ این گونه رفتارها ممکن است در زمانی که شارحان کتب مقدس به سرمیبردند مورد پذیرش مردم بود اما به هر حال با واقعیت مطابقت نداشت زمانی فرارسید که این گونه باورهای مذهبی بر خلاف عقل تلقی گردید. و از همان زمان سقوط مذهب آغاز شد. اما در تاریخ اسلامی چنین روزی پیش نخواهد آمد. زیرا دانش های انسانها با یکدیگر متصادم خواهند شد یکی صحیح و دیگری اشتباه و یا هر دو اشتباه خواهند شد اما حقایق قرآنی هرگز با واقعیتهای کشف شده رویارو نمیشوند، بلکه هر آنچه با حقایق قرآنی مخالف باشد واقعیت ندارد. گواهی علم جدید ثابت کردن قوانین علمی (Scientific) از آیات قرآن مجید و تطبیق قوانین کشف شده با بعضی از آیات آن (به شیوهای که علامه طنطاوی جوهری در تفسیر «الجواهر» به آن مبادرت ورزیده است) کاری بسیار حساس و پر خطر میباشد زیرا امکان این وجود دارد (چنانکه در تاریخ علم و تحقیق به تجربه رسیده است) که دستاوردهای علم و تحقیق که هم اکنون بدیهی و ثابت شده، تلقی میشود در آینده کاملاً تغییر یابند یا دچار شک و تردید گردند. علاوه بر آن، این نوع تلاشها (هر چند با نیک نیتی انجام بگیرند و فوایدی نیز داشته باشند) اما با موضوع و هدف اصلی قرآن مجید مطابقت ندارند و در آن نوعی علمزدگی احساس میشود. شایان ذکر است که در خصوص فلسفه قدیم و روایات معروف تاریخی چنین لغزشهایی از بعضی از مفسران گذشته نیز به وقوع پیوسته است. اما چون خیلی اندک بوده است، در محافل علمی زیاد مورد توجه واقع نشده است. از این رو میتوان گفت که قرآن مجید در هیچ زمانی با این قبیل مشکلات روبرو نشده است اما متأسفانه صحیفههای عهد عتیق و کتب پیشین از این گونه آزمایشها مصون نماندند. اینجاست که میبینیم بسیاری از تئوریهای معروف آن زمان جز تفسیر کتب مقدس قرار گرفتند طوری که در جهان مسیحیت عنوان «جغرافیای مقدس مسیحی» (Christian Topography) خیلی معروف شده بود. به هر حال، با آنکه موضوع قرآن هدایت انسانها است اما هرگاه یک پژوهشگر سلیمالطبع واقعبین (که از جمود فکری و علمزدگی دور باشد) به مطالعه قرآن بپردازد کاملاً تعجب میکند که چگونه این کتاب بزرگ که هزار و چهارصد سال قبل با فردی امی و درس نخوانده در محیطی دور از علم و دانش نازل شده است، درباره تاریخ و جغرافیا، نجوم، کرات آسمانی، فیزیولوژی، پزشکی وعلم ژنتیک بحثهای عمیقی را مطرح مینماید که علم جدید تازه در قرون اخیر توانسته آن را اثبات نماید و تاکنون هیچ مطلبی در قرآن ثابت نشده که علم خلاف آن را بگوید. تفصیل و توضیح این اجمال در یک کتاب نمیگنجد، در اینجا ما به گواهی یک محقق و دانشمند فرانسوی بسنده میکنیم. موریس بوکایی (Maurice Bucaie) در کتابش عهد عتیق، قرآن و علم[2] (The Bible, The Quran and Science) مینویسد: ابعاد علمی قرآن مجید مرا از ابتدای سخن در حیرت فروبرده است، در ذهن من اصلاً چنین باوری وجود نداشت که کتابی که هزار و سیصد سال از آن سپری شده است درباره موضوعات مختلف مطالب گوناگونی ارائه میکند و با تحقیقات نوین علمی کاملاً هماهنگی دارد[3]. نویسنده مزبور دربارة خلقت آسمانها و زمین، وجود جهان هستی، کرات آسمانی، وسعت جهان، نقش اساسی آبها و دریاها در زندگی انسانها، سطح زمین و کوهها، جهان نباتات و حیوانات، مبدأ و آغاز زندگی و چگونگی تولد انسانها و رشد جنین بحث کرده است. و ضمناً تحقیقاتی درباره وقایع تاریخی مانند طوفان نوح علیه السلام ، اقامت بنیاسرائیل در مصر، هجرت حضرت موسی علیه السلام از مصر، و چگونگی مرگ فرعون ارائه نموده و همگی این موضوعات را بعد از مطالعه تطبیقی قرآن مجید و کتب مقدس در پرتو علم جدید مورد بحث و بررسی قرار داده و سرانجام چنین نتیجهگیری نموده است: «تصریحات قرآن مجید به اعتبار منطبق شدن آن با تازهترین نتایج علم و تحقیق در مقایسه با تصریحات تورات و انجیل، از امتیاز ویژهای برخوردار هستند». نویسنده مزبور کتاب ارزشمندش را با این جملات پایان میدهد: «انسان اصلاً تصور نمیکند که این همه سخنان و ادعاهای علمی به قلم یکی از انسانها نوشته شدهاند. با توجه به سطح علوم و دانشهایی که در زمان محمد صلی الله علیه و سلم متداول بود انصاف آن است که بگوییم: گفتههای قرآنی قطعاً بر وحی خداوندی مبتنی میباشد. و از این جهت است که صحت و درستی آن از هر شک و تردیدی بالاتر است. به همین دلیل وقتی گفتههای علمی قرآن در پرتو علم جدید مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت صحت و درستی آن کاملاً ثابت گردید[4]. اینجاست که میتوان گفت: گرایش اجتماعی، اقتصادی و سیاسی انسانها هرگز نتوانسته در قرآن دخیل باشد، و بدون تردید قرآن در همه این ابعاد رهنمای جاویدان بشریت است. سومین معجزة قرآن مجید ذکر وقایع غیبی است یکی از معجزههای قرآن مجید ذکر وقایع مربوط به انبیای پیشین و اقوام گذشته میباشد، به راستی که سرچشمه معلومات آن حضرت صلی الله علیه و سلم به جز علم الهی و وحی آسمانی چیزی دیگر نبود. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم امی و درس نخوانده بود. اغلب وقایع و داستانها در سورههای مکی بیان شده است به اتفاق مورخین، در مکه هیچ فردی از نصاری و از یهودیان وجود نداشت، ورقه بن نوفل که درباره انجیل اطلاعاتی داشت طبق روایات صحیح در نخستین سال نبوت بعد از نخستین وحی از دنیا رحلت کرد. گفته میشود: پیامبراسلام صلی الله علیه و سلم قبل از هجرت با دو تن از نصاری ملاقات کرده بود یکی بحیره راهب، در «بصری» شام و دیگری عداس است که در راه طایف با او ملاقات کرده بود اما ملاقات اول بیش از چند ساعت و ملاقات دوم بیش از چند دقیقه به طول نیانجامید. سن آن حضرت هنگام ملاقات اول سیزده سال بود، بدیهی است که اگر این ملاقات کوتاه را ثابت بپنداریم آیا یک انسان عاقل میتواند باور کند که پیامبر اسلام با وجود عدم آشنایی با زبان توانسته است تمام علوم را در ظرف چند لحظه حاصل نماید و پس در ظرف بیست و سه سال با شرح و بسط به مردم تحویل بدهد. آن هم با چنان صحت و قاطعیتی که صحیفههای مسیحی و یهودی فاقد آن هستند. اما ملاقات دوم که با عداس بود او خودش فردی دانشمند نبود، و در همین حال به رسولالله صلی الله علیه و سلم گرویده شد. آیا میتوان ادعا کرد علوم و معارفی که قرآن عرضه نموده و همه آنها بعد از تحقیقات و اکتشافات علمی کاملاً ثابت شده، منبع آن کسانی باشند که شخصیت خودشان مشکوک و مشتبه است. آخر چگونه امکان دارد چراغی که خود فاقد نور است با آن بتوان مشعلی را روشن کرد؟ این بیچارههای مسیحی چیزی در بساط نداشتند که دیگران بتوانند از آن استفاده نمایند. بنابراین، ثابت گشت بیان این وقایع هیچ منبع بشری نداشت بلکه یگانه سرچشمه آن وحی الهی بود. و همین است بُعد اعجازی قرآن که بارها بر آن تأکید ورزیده است، چنانکه بعد از واقعه تولد حضرت مریم‘ و حضرت یحیی علیه السلام میفرماید: { ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ (٤٤)}(آلعمران / 44) «(ای محمد صلی الله علیه و سلم )، اینها خبرهایی از غیب هستند که ما به سوی تو وحی میفرستیم و هنگامی که آنها قلمهای خود را جهت قرعهکشی برای تکفل مریم میانداختند تو آنجا نبودی و نه در آن وقت که آنان جر و بحث میکردند». بعد از واقعه طوفان حضرت نوح علیه السلام میفرماید: { تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (٤٩)} (هود / 49) «این قصه از اخبار غیبی است که ما به سوی تو وحی میفرستیم. پیش از این، نه تو و نه قوم تو از آن خبر نداشتید. صبر کن که سرانجام پرهیزگاران خوب است». ضمن بیان واقعه یوسف علیه السلام میفرماید: { نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ (٣)} (یوسف / 3) «ما به وسیله این قرآن که به سوی تو وحی فرستادیم بهترین قصه را برایت بازگو میکنیم و تو پیش از آن از بیخبران بودی». و در پایان واقعه میفرماید: { ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ (١٠٢)} (یوسف / 102) «اینها از اخبار غیب هستند که ما به سوی تو آنها را میفرستیم و تو زمانی که آنها مکرکنان بر مشورت خود اتفاق نظر کردند نزدشان نبودی». سرانجام در همین سوره میفرماید: که این واقعات ساختگی نیستند بلکه به منزلة تأیید و تفسیر کتب پیشین میباشند. { لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لأولِي الألْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (١١١)} (یوسف / 111) «هر آیینه در قصههایشان برای صاحبان خرد پند و عبرت میباشد. قرآن کتابی نیست که از طرف خود درست شده باشد بلکه کتابهای پیش از خود را تصدیق و هر چیز را به تفصیل بیان میکند و در حق مؤمنان هدایت و رحمت میباشد». کافران میگفتند که مرجع این واقعات یادداشتهای قدیمی پیامبر اسلام هستند قرآن مجید در پاسخ آنها میگوید: {وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الأوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلا (٥)قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا (٦)} (فرقان / 6-5) «و گفتند: قرآن افسانههای پیشینیان است که او آن را نوشته است و صبح و شام بر او خوانده میشود. بگو: کسی که از پنهان آسمانها و زمین خبر دارد آن را فروفرستاده است. به درستی که او آمرزندة مهربان است». در جایی به این اشکال کفار که میگفتند: مطالب قرآن ساختگی و نتیجه همکاری دیگران است چنین پاسخ داده است. { وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا (٤)} (فرقان / 4) «و کافران میگویند: (قرآن) درآوردی است و پیغمبر آن را از پیش خود به دروغ بافته است و دیگران او را در این امر یاری رسانیدهاند. این حرف اینها (کافران) ستم و تهمت میباشد». در سورة قصص میفرماید که موجود نبودن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم هنگام وقوع واقعات دلیل بر این امر است که چشمه آن فقط وحی الهی میباشد. { وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (٤٤)وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (٤٥)وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (٤٦)}(قصص / 44-46) «(ای محمد صلی الله علیه و سلم ) هنگامی که به موسی حکم فرستادیم تو نه در سمت غربی طور بودی و نه از حاضران صحنه، و اما ما چندین ملت را پس از موسی به وجود آوردیم. مدت مدیدی بر آنها گذشت. و تو در مدین سکونت نداشتی که آیات مان را بر اهالی آنجا بخوانی. البته ما فرستندة پیغمبران هستیم. و هنگامی که ما موسی را صدا کردیم تو در کنار کوه طور حضور نداشتی. ولی پروردگارت به تو نظر لطف دارد که ملتی را که پیش از تو راهنمایی نداشتهاند آگاهی بدهی که تا که پندپذیر شوند و به راه آیند». در سوره عنکبوت میفرماید به دلیل اینکه شما فردی ناخوانده میباشید و نسبت به این وقایع اطلاعی نداشتهاید، پس چرا اکنون کفار درباره این که سرچشمه آن وحی الهی است دچار شک شدهاند. {وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ (٤٨)}(عنکبوت / 48) «تو پیش از نزول قرآن نه کتابی توانستی بخوانی و نه به دست راستت چیزی بنویسی. در آن صورت کجاندیشان به شک و تردید میافتادند».
[1]- علامه ابوبکر باقلانی و ابن العربی کتابهایی تحت عنوان «اعجاز القرآن» که در آن به تفصیل درباره اعجاز قرآن بحث کردهاند. «النکت فی إعجاز القرآن» تألیف رمانی نیز مختصراً در همین موضوع میکند. کتابهای «دلایل الإعجاز» «أسرار البلاغة» تألیف امام عبدالقاهر جرجانی نیز در همین موضوع هستند. از میان کتب متأخرین «الطراز» تألیف امیرالمؤمنین یحیی یمنی و از میان تفاسیر تفسیر «کشاف» از علامه «جار الله محمود زمخشری» و «الفواید المشوقة للقرآن» تألیف «حافظابن القیم» منابع با ارزشی میباشند. «النبأ العظیم» تألیف علامه «محمد عبدالله دراز» قابل استفاده و مطالعه است. [2]- در این کتاب به عربی تحت عنوان «دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثیة» ترجمه و منتشر شده است. [3]- «دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثیة»، ص 144، دارالمعارف القاهره. [4]- «دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثیة»، ص 286، دارالمعارف، القاهره.
از کتاب: اصول و مبادی فهم قرآن، مؤلف: امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله، مترجم : محمد قاسم قاسمی مصدر: IslamWebPedia.Com دائرة المعارف شبکه اسلامی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|