دکتر عبدالرحمن دوسری
استاد عبدالرحمن دوسری یکی از مشاهیر عرصهی بیداری اسلامی جدید در مملکت عربی سعودی است، این تجربه را دارد که امروز در مجامع علمای متدین سؤالات مشکل را حل کند؛ چه رسد به اینکه در میان عموم مردم دارای جایگاه ویژه و مقام علم باشد.
در اثنای خواندن سیره و بخشهای زندگینامهی ایشان این نکته آشکار میشود که بزرگترین عامل این تیرهسازی- علاوه بر دیگر عوامل- به طور اختصار این است که آن مرد از زمان خویش جلوتر بود! بدینصورت که یک متفکر یا دانشمند، یا حتی یک مخترع نابغه چیزهایی را که مطرح میکند با زمان خود هماهنگ نیست، در نتیجه یا مورد انکار مردم قرار میگیرد، مانند (امام بخاری) یا او را اذیت میکنند مانند (ابن تیمیه)، یا حد اقل با او تجاهل و ندانمکاری میکنند، مانند: استاد ما دوسری.
استاد عبدالرحمن بن محمد بن خلف بن عبدالله دوسری؛ در سال (1332هـ) در بحرین دیده به جهان گشود، زیرا والدین او بعد از مهاجرت از کویت در آنجا سکونت گزیدند، پدرش از سرزمین قصیم نجد به آنجا آمده بود، ولی چند ماه بعد از ولادت عبدالرحمن بار دیگر پدرش به کویت برگشت، بنابراین در ناحیه (مرقاب) رشد و شکوفایی یافت که بخش عمدهی ساکنان آن از اهالی نجد بودند.
ایشان درسهای فقه، حدیث، توحید، فرائض، نحو و ادبیات عربی را در «مدسهی مبارکه» شروع کرد، ولی نکته قابل تعجب اینکه کل قرآن کریم را در مدت چند هفته معدود حفظ کرد، همانگونه که خود میگوید: «قرآن را در مدت دو ماه حفظ کردم، از مردم فاصله گرفتم و اتاق کتابخانهام را بر خویش بستم و جز برای نماز بیرون نیامدم».
بدون شک این حافظهای استثنایی، نعمت و فضل و كرم خداست، آن را به هر كس كه بخواهد ميبخشد، و ایشان به حدی روی حفظیات تمرین کرد که خیلی آسان هر چه از شعر و نثر میخواست حفظ میکرد، و بدون استفاده از کتاب و یادداشت بیان میکرد.
دوران دعوت
استاد دوسری بسیار شیفتهی علم و دانش بود، او در میان دانشجویان و علاقمندان به تحصیل علم؛ نشر دانش میکرد، و به صورت مجانی کتاب را توزیع مینمود.
ایشان: از فراست و درایت و زیرکی و دور اندیشی بسیار قویای برخوردار بود، به عنوان مثال وقتی که جمال عبدالناصر در سال (1954م) رهبری مصر را به دست گرفت و با صدای بلند شعار آزادی ملت عرب از یوغ استعمار را سر داد، و نیز آزادی فلسطین و دیگر وعد و وعیدهای باطل خود را بر منبرها و در مجالس و محافل مطرح ساخت؛ ایشان در مجالس و بر روی منبرها نسبت به حیلههای آن مرد هشدار داد، لذا از سوی بسیاری از مردم مورد دشمنی قرار گرفت، و یکی از خویشانش در صدد ضربه زدن به ایشان، و حتی کشتنش بر آمد، ولی بعد از آشکار شدن ماهیت و حقیقت او بعد از دگرگونی او در (حزیران=تیر ماه) مردم و شخصاً کسی که تصمیم به قتل او گرفته بود، از او معذرتخواهی کردند.
دوسری: در یک سخنرانی که در سال (1399هـ) در دانشگاه علمی ریاض ایراد کرد، گفت: «قطعاً در صورت جنگ با اسرائیل؛ امت اسلام شکست خواهد خورد، و کرانههای باختری رود اردن، جولان و سینا از دست خواهد رفت؛ و بعد از آن برای گرفتن اعتراف به (حقانیت اسرائیل) شروع به گفتگو میکنند و از مصر شروع میشود».
همان صورت که استاد بزرگوار پیشبینی کرده، اتفاق افتاد، طاغوتهای ملیگرای عرب؛ صحنه را ترک کردند، و رئیس خود را دچار ننگ و رسوایی کردند، که این، نتیجهی انحراف از راه نور و قرآن است.
استاد دوسری در ابراز سخن حق صریح و دارای موضعگیری شجاعانه است، تردید یا ماستمالی و سازش را نمیشناسد، او در مقابل تهدید یا وعد و وعید نرمش نشان نمیدهد، بلکه آشکارا امر به معروف و نهی از منکر میکند، و با لحن شدید در مقابل کسانی که دین را وسیلهی تجارت قرار دادهاند، یا نسبت به حق ساکت هستند و سلامتی و مصلحت طلبی را بر موضع مردانه و صلابت و استواری در دعوت ترجیح میدهند؛ ایستاده و مبارزه میکند.
تغییر برنامههای درسی در سعودیه
قبل از آمدن استاد دوسری به عربستان سعودی روشهای آمورش و پرورش بازیچهی دست ماسیونها بود، از ناحیهی اعتقاد و ادب اوضاع رو به سوی انحراف و عقبنشینی میرفت، ولی وقتی ایشان آمد و با نگاه فهیم و دقتنظر به برنامههای آموزش و پرورش نگاه کرد، شروع به حذف برخی مواد درسی که جهت دسیسه علیه اسلام برنامهریزی شده بودند، کرد، و در روز جمعه به مسجد جامع بزرگ ریاض رفت که در آن موقع نماز جمعه از سوی ملک فیصل اداء میشد؛ و بعد از انجام نماز بدون اینکه از گفتن حق بیم داشته باشد، خارج شد، و با تمام توان و قدرتی که در اختیار داشت تغییر برنامهی فاسد و تخریب درسی را بر عهده گرفت، و درباره خطرات و نتایج ناگوار (ماسونیها) و وسایل و امکاناتی که با در دست گرفتن نظام آموزش و پرورش آن را بازیچه دست خود قرار دادهاند، و نیز خطر ایشان بر جهان اسلام با کلماتی که از عمق قلبش سر چشمه میگرفت، به ایراد سخن پرداخت، و با نهایت دقت به تشریح برنامهریزی آموزشی و بازیچه قرار گرفتنشان توسط دیگران، پرداخت؛ بدون اینکه در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشكنندهاي هراس به دل راه دهد، ملک فیصل همچنان به حرفهایش گوش میداد و از جرأت و شجاعت او تعجب میکرد، و بعد از تمام شدن سخنانش به او سلام کرد و برای موفقیتش دعا کرد، و شخصاً او را به ریاست تغییر برنامههای درسی و آموزشی منصوب کرد، و به محض رسیدن ملک فیصل به قصر، دستور داد هیئتی برای پژوهش برنامههای درسی و تغییر آن به روش اسلامی به ریاست عبدالرحمن دوسری تشکیل شود، بنابراین، به فضل الهی و با بزرگواری این استاد، و ملک فیصل - رحمت خدا بر آن دو- برنامههای آموزش و پرورش در نواحی سعودیه تغییر یافت و اصلاح گردید.
دوسری در طول هفته، در بخش عمده مساجد کویت درس و سخنرانی داشت و حقیقت اسلام و مسئولیت مسلمان در قبال دین و ملتش را برای مردم تشرح میکرد، آنان را از بدعت، خرافات، گناه و نافرمانی بر حذر میداشت و برای تمسک به قرآن و سنت و آنچه مورد اجماع و اتفاق سلف صالح (اصحاب و تابعین) بود، دعوت میکرد، همانگونه که آنها را نسبت به نقشه، نیرنگ و دسیسههای دشمنان اسلام آگاه و روشنبین میساخت، و نسبت به جنبشهای ویرانگری همچون سوسیالیستی ماسونی، لائیک و ... مردم را به شدت بر حذر میداشت.
ایشان در مبارزه با طاغوتهای عصر که قبل از همه جمال عبدالناصر جلو آنها قرار داشت، بسیار شجاع و بیباک بود، در قصیدهای طولانی که در وصف او سروده، ماهیتش را آشکار و افشاء ساخت، و پرده را از او و از نیروهای شرق و غرب برداشت، آنان که عبدالناصر را وسیلهای برای جنگ با اسلام و دعوتگران و تقویت یهود و استعمارگران در سرزمین مسلمانان برگزیدند.
همچنین استاد دوسری به یاری و پشتیبانی از دعوتگران مجاهد که برای رضای خدا و برپایی شریعت الهی در روی زمین جهاد و تلاش میکنند، رویی آورد و به آنان ضربالمثل میآورد، و جوانان و پیران این امّت را به مقاومت و مردانگی دعوت میکرد، تا مانند کسانی باشند که جان و مال خویش را فدای پیروزی اسلام و اعلای کلمهی «الله» کردند؛ و در پيماني كه با خدا بستهاند راست بودهاند، برخي پيمان خود را بسر بردهاند (و شربت شهادت سركشيدهاند) و برخي نيز در انتظارند (تا كي توفيق رفيق ميگردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد). آنان هيچگونه تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادهاند.
استاد دوسری هزاران بیت شعر را برای اهداف و مقاصد گوناگون در علوم شرعی سرود تا حفظ آن مطالب برای علمجویان آسان باشد، علاوه بر مواعظ و مناظره و سخنرانی و دعوت بسوی حق، اگر چه در برخی از سرودههایش نسبت به قواعد لغت و عروض سهلانگاری شده، و نیز قصیدههای متعددی در موضوع فلسطین و قضایای آن، و در رد ملیگرایان آن زمان به رشتهی تحریر در آورده است.
استاد دوسری مرد دعوت بود، او با بیان ساده و بدون تکلف عقلها را مورد خطاب قرار میداد، قلبها را بیدار میکرد و به غافلان هشدار میداد. ایشان همراه دوستانش استاد احمد حمید خلف، حاج عبدالرزاق صالح مطوع و شیخ عبدالله نوری در مبارزه با قوانینی که مسلمانزادههای غربزدهی لائیک برای نشر و ترویج آن تبلیغ میکردند، نقش بزرگی را ایفا کردند.
استاد دوسری بر سخنرانانی که از برنامهی اسلام خارج میشدند، فریاد میکشید و سخنان و ادعاهایشان را با دلایل قاطع و برهانهای روشن باطل میکرد؛ طوری که طرف از گفتههای خود پشیمنان میشد و از اشتباه حاصله، پوزش میطلبید و از استاد به خاطر راهنمایش تشکر میکرد، و وعده میداد بعد از شناخت و درک حقیقت، دیگر اشتباه خود را تکرار نکند.
او از جمله کسانی بود که پیرامون ضرورت اهتمام به تأسیس مدارس اسلامی و نشر علوم اسلامی دعوت میکرد، و نیز برای اهتمام به مطبوعات و رسانهی سمعی و بصری، و ترویج هوشیاری عمومی، تبلیغ میکرد، مردم را به تلاش و فعالیت پیوسته و کنارگذاشتن ترسویی و خسیسی و مالپرستی که منبع بلا و شرارت هستند، تشویق میکرد، از همه میخواست تا برای بستن شکافهایی که ممکن است دشمن از آن به درون اسلام رخنه کند، تلاش کنند، و برای مبارزه با نقشه و توطئههای دشمن و خنثی کردن آثار شوم آن، و انتخاب عناصر و عوامل شایسته و شایستهسالاری، و نصب و انتخاب انسان مناسب برای محل مناسب، اقدام کنند، زیرا همهی اینها عوامل تحقق اهداف و پیروز شدن بر دشمن هستند.
در یک مسابقه که وزارت صدا و سیمای سعودی تحت عنوان «تفسیر قرآن کریم» جهت پخش تفسیر قرآن از رادیوی ریاض و رادیو قرآن برگذار کرد؛ استاد دوسری رتبهی اول مسابقه را کسب نمود، و به دنبال آن، رادیو ریاض هر روز برنامهای را تحت عنوان «همراه با تفسیر قرآن» پخش میکرد، و استاد دوسری از ابتدای فاتحه تا آخر سورهی مائده را تفسیر کرد که اگر چاپ میشد فقط همین مقدار بالغ بر بیست جلد میشد.
مرحوم دوسری در دانشگاهها، دانشکدهها، دبیرستانها و مدارس راهنمایی سخنرانی میکرد و فعالیتهای محافل (ماسونری) و آراء و دسیسهها و برنامههای صهیونی ایشان را برای اساتید و دانشجویان تبیین و تشریح میکرد، و سؤالات متعدد ایشان را برخی شفاهی، و برخی از طریق مطبوعات از جمله مجله «عکاظ و المدینة و البلاد» پاسخ میداد.
استاد مرحوم در همهی نقاط سرزمینهای جزیرهی عرب به گشت و سفر میپرداخت و در شهرهای مهمی چون طائف، مکه، مدینه، برید و ریاض سخنرانی میکرد. همچنین استاد برای وعظ، ارشاد، تبلیغ و بیدار کردن مسلمین نسبت به مسیونرهای جهانی یهود به اردن و بحرین سفر کرد، و در نشر مجلههای اسلامی سعودیه ازجمله «البعث الاسلامی» هندی، «المجتمع» کویتی و «الدعوه» مصری نقش به سزایی ایفا کرد، او وزارتخانهها، دانشگاهها و نیروهای مسلح سعودی، از افراد عادی تا فرماندهان و نیروها را برای اشتراک تشویق میکرد.
وقتی که برای انجام فریضهی حج سفر کرد به خیمهی همهی حجاج از ملتهای مخلف سرمیزد، برایشان سخنرانی میکرد و به سؤالات مربوط به حج پاسخ میداد و برایشان فتوا صادر میکرد، و آنها را برای تمسّک به اعتقاد اسلامی و پرهیز از آثار استعمار در سرزمینهای خود تشویق و ترغیب مینمود.
از سخنان مشهور استاد دوسری:
«از فلسطین پیراهن عثمانt ساختهاند، اگر فلسطین را برگردانند؛ در آن با چه چیزی حکومت میکنند؟ با اینکه برگرداندن فلسطین بدون رسالت امکان ندارد، یهود فلسطین را همراه با عقیدهی اسلامی از دست مسلمانان در آوردند که جز با عقیدهای صحیحتر از آن، از دستشان در نمیآید، پیوسته به جای اسلامی بودن قدس از عرب بودن آن دم میزنند، چون نمیخواهند با اسلام بر آن حکومت کنند».
ناصریها، بعثیهای عرب، میهنپرستان و دیگر جنبشها را با آن شعارها و هیاهوها ترک نکرد که امت اسلامی را متفرق ساختند، بلکه در سالهای شصت در مقابل همهی غوغاهای وارداتی فریاد کشیده و میگوید:
«شگفتا ملیگرایان چقدر دروغگو هستند، آنجا که میگویند: دین برای خدا و میهن برای همه؛ دین برای خدا: در مسجد برای خدا نماز و رکوع به جای آورید، ولی میهن برای همه: اعم از یهودی، نصرانی، دروزی، مجوسی و لائیکهایی که به قوانین غیر شرعی حکم میکنند. علیرغم میل ملیگرایان و هواخواهان اسرائیل، و کسانی که خیانتهایشان در صلح با اسرائیل به خوبی روشن است، و آخرین میخ را بر پیکر فلسطین زدند، و سی سال با دریافت کمک به نام فلسطین و شعارهای پوچ و توخالی مسلمانان را به بازی گرفتند، آری بر خلاف همهی اینها؛ دین از آنِ خداست و میهن هم از آنِ خداست نه کسی دیگر، و باید حکم و شریعت خدا بر آن حاکم باشد، و شریعت الهی در آن اجرا گردد، غیر از آن بتپرستیای است که یهود آنرا با رنگ میهنخواهی رنگآمیزی کرده است».
استاد مرحوم؛ نه حکام و سردمداران عصر خود را رها کرد، نه با سازش و چاپلوسی با آنها برخود مینمود و نه به منصب و حقوق چشم دوخت، بلکه با صراحت کامل حق را بیان میکرد، او در خطبهی (دین نصیحت است) میگوید: «کسی که ناصح و خیرخواه خداست؛ در محبت و دوستی خدا، صادق و راستگو است و هیچکدام از حکامی را دوست نمیدارد که با حکم لائیکهای کافر بر کشورش حکومت میکنند و از پخش مشروبات الکلی، فحشا، زنا، رقاصی، رباخواری، لختی و بیحجابی جلوگیری نمیکنند، و همهی حرامهای خدا را حلال و آزاد میگردانند، و با شریعت و قوانین غیر خدا بر آن حکومت میکنند، برای مسلمان جایز نیست چنین حکام و رؤسایی را دوست داشته باشد، با آنها همکاری نماید و حتی اگر با اسرائیل هم وارد جنگ شوند، دروغ میگویند».
استاد دوسری پیامی را با خط خود نوشت و برای استاد محمد مجذوب فرستاد تا در کتابش: «علما و متفکرینی که میشناسم» منتشر کند، که در آن میگوید:
بسی جای تأسف است که بسیاری از مردم فکر میکنند قدرت این است به تجهیزات جنگی، صنعت، محصولات و معادن دست یابند، ولی حقیقت بر خلاف این است، زیرا قدرتی که مغلوب نمیگردد؛ اخلاق درست و پسندیده و آن دین صحیح و خالصی است که در بندگی خدا با معانی و مبانی متبلور شود، عاشق شهادت در راه خدا باشند و بیش از آنچه دشمن شیفتهی زندگی کردن است برای مرگ (و ملاقات با خدا) حریص باشند».
استاد دوسری نگذاشت شخصیت جوانان عصر او بر اثر شکست نظامی، سقوط کنند؛ بلکه برای بالا بردن روح معنویت در آنها وارد عمل شد، و گفت:
«مغز جوانان از تبلیغات طاغوتها پر شده، این (تبلیغات و جنگ روانی) سلاح دشمن است، در ماورای آنها، خصوصاً ملت عرب، از این واژههای لعنتی متأثر شدهاند، شکست روحی را در آنها بوجود آورده، حُکام طاغوت را در صلح و سازش با اسرائیل به حجت اینکه سلاح کافی در اختیار ندارند، معذور میدانند،... امداد و کمک شما از جانب کسی است که همهی قدرتهای زمین و آسمان در برابر او ناتوان هستند، پس با خدا ارتباط خوب بر قرار کنید تا به تمامی کمک و پیروزیها دست یابید.»
استاد مرحوم در یک سخنرانی که در سال (1399هـ) در دانشگاه علمی ریاض ایراد کرد با صراحت گفت: «اگر جنگ (اعراب با اسرائیل) واقع گردد، موجب شکست مسلمانان و از دست دادن کنارهی باختری و جولان و سینا خواهد شد، و بعد از آن برای گرفتن اعتراف وارد مذاکره میشوند که مصر شروع به این امر میکند». پیشبینی استاد بزرگوار درست از آب در آمد و طاغوتهای ملیگرای عربی، سر خود را در مقابل این ننگ و شکست خم کردند، و این نتیجهی انحراف از راه نور و قرآن حکیم است.
تألیفات و آثار علمی استاد دوسری:
ایشان در نویسندگی مهارت بالایی داشته و تألیفات و آثارش به حدود سی کتاب میرسد، از جمله: (لأجوبة المفيدة لمهمات العقيدة ، والجواهر البهية في نظم المسائل الفقهية) كه دوازده هزار بیت است)، و (إيضاع الغوامض من علم الفرائض)، (الجواب المفيد في الفرق بين الغناء والتجويد)، (إرشاد المسلمين إلى فهم حقيقة الدين)، (معارج الوصول إلى علم الأصول)، (مشكاة التنوير على شرح الكوكب المنير)، (صفوة الآثار و المفاهيم في تفسير القرآن العظيم)، (الإنسان العامل الشريف و الحيوان الناطق المخيف)، (الحق أحق أن يتبع)، (مسلمَّ الثبوت في الرد على شلتوت) و (السيف المنكي في الرد على حسين مكي) و....
سبک و روش دوسری در تألیف غالباً رودهدرازی، اطناب و اطالهگویی است، همانگونه که در تفسیر سورهی فاتحه ملاحظه میگردد، زیرا تفسیر آن سیصد صفحه را در بر گرفته است، و درس و احادیثی در رادیو ریاض و کویت داشت که شنوندگان زیادی از آن استفاده میکردند، همانگونه که برای ایراد سخنرانی و شرکت در انجمنهای علمی و ادبی به بسیاری از کشورها و شهرهای مسلمان و دانشگاه و دانشکدهها سفر کرد، و تا دوران کهولت که چند بیماری بر او یورش آوردند به این روش ادامه داد، و در آن دوران هم بسیار بردبار بود و کمتر اظهار شکوا میکرد، و در پاسخ دادن به درخواست درس و سخنرانی تردید نمیکرد، بلکه بلا فاصله اجابت میکرد، و حتی بسیاری اوقات به تنهایی برای انجام وظیفهی دعوت اسلامی و تبلیغ برای خاص و عام مردم اقدام میکرد.
همچنین استاد دارای نوارهای متعدد ضبط شده و منتشره شده در اماکن متعدد است، و مجموعهی با ارزشی از آنها روی شبکهی انترنت است.
بحث پیرامون استاد دوسری و فعالیت او در دعوت مردم بسوی خدا، و مبارزه با دشمنان اسلام در داخل و خارج با این مختصر بیان نمیشود، و در چند صفحه پایان نمییابد، اما تلاش ناچیزی حقیر برای اظهار وفاداری به چیزهای زیادی بود که از ایشان آموختهام.
آثار استاد دوسری:
استاد دوسری در عربستان سعودی و کویت آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشته، و مردم زیاد و دانشپژوهان متعددی برای شرکت در درس، بیانات و سخنرانیهای ایشان حاضر بودند، همانگونه سرمایهای انبوه از تألیفات گرانقدر از خود به جا گذاشته که انتظار میرود دانشپژوهان آموزهای عالی با تأمل و استخراج گنجینههایش آنها را به سطحی نزدیک کنند که برای عموم مردم قابل درک و استفاده باشد. دکتر محمّد ثویبی اهل انصاف بوده که پیرامون استاد دوسری نوشته و پایاننامه دکترای خود را با جامعترین و بهترین بیانات در مورد او نوشته است.
وفات استاد دوسری:
استاد مرحوم سالهای متمادی به بیماری داخلی مبتلا شده بود و از آن رنج میبرد، علاوه بر اینکه دچار بیماری قند خون بود و برای معالجه به پزشک هم مراجعه میکرد؛ ولی کار دعوت دینی بیشتر اوقاتش را در بر گرفته بود؛ به طوری که بعد از چند ماه، تاریخ مراجعه بعدی به پزشک را به یاد میآورد. و در ده روز آخر رمضان (1399هـ) در مکه دیده شد که از خستگی بسیار شدید رنج میبرد، و در همان سال برای تبلیغ و دعوت به لندن سفر کرد، و در این سفر با خستگی طاقتفرسایی روبهرو شد و پزشک انگلیسی او را به استراحت توصیه کرد، ولی او سخنرانی کردن را بر استراحت ترجیح داد، و در مرکز اسلامی لندن خطبهای ایراد نمود که جمعیت نمازگزاران را شگفتزده کرد، و در این اواخر بیماریش تشدید شد و در تاریخ دهم ذیالقعده 1399 هجری برابر با 1979 میلادی اجل قطعی ایشان فرار رسید، و جنازهاش را ببه ریاض عربستان برگرداندند، محبت و علاقه مردم نسبت به او بسیار شدید بود و جوانان بسیار برایش متأثر بودند، که در مراسم تشیع جنازهی او این به خوبی نمایان بود، و جمعیتی بالغ بر دوازده هزار نفر حضور یافتند، و مسجد جامع بزرگ ریاض مملو از جمعیت شد، و برخی میگفتند: بعد از او چه کسی با ماسونیها مبارزه کند، و به خاطر از دست دادن ارشاد و مواعظش برایش گریه میکردند.
درود خدا بر استاد بزرگوار و دعوتگر جلیل القدر عبدالرحمن دوسری، و خداوند ما و او را مورد عفو و گذشت و فیض بیکرانش قرار دهد، و ما و او را در زمره صالحین و شایستگان درآورد، و تلاشهای او را مورد برکت و فزونی قرار دهد، آمین.
**از مجموعهای از منابع تهیه شده است**.
برگرفته از کتاب: فرهیختگان تاریخ معاصر، تهیه شده در: سایت عقیده