|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم حديث>علم جرح و تعدیل
شماره مقاله : 8597 تعداد مشاهده : 497 تاریخ افزودن مقاله : 4/11/1389
|
علم جرح و تعدیل:
جهت پالایش احادیث علم بسیار بزرگ دیگری پیدا شده و قواعد و پایهها محکمی برای آن گذاشته شد، و مقیاس و معیار دقیقی برای آن گذاشته شده است که احوال و اوضاع راویان از جهت اطمینان و یا تضعیف آنها کنترل میشود، که آن هم «علم جرح و تعدیل» نام دارد، که در میان هیچ ملت و امتی نظیر و شبیهی ندارد. از این علم سه سوال پیدا میشود: اولاً: آن راوی و روایتکنندهای که حدیثش قبول میشود کیست؟ دوماً: چگونه و چطور به آن راوی اطمینان و اعتماد میشود؟ سوماً: زمانی که بین اطمینان به راوی و تضعیف وی تعارضی رخ دهد چاره چیست و چه چیزی باعث این تعارض شده است؟ جواب این سوالها: اولاً: حدیثشناسان صفات معین و مشخصی را تعیین کردهاند که هر زمان این صفات در فردی معین همزمان جمع شوند روایت او قبول است و به حدیث او استدلال میشود. جمهور ائمه ی حدیث و فقه اتفاق نظر دارند که راوی حدیث زمانی به روایتش استدلال میشود که عادل و دارای حافظه ی خوب و هوشیار باشد. و به طور مفصل باید راوی حدیث مسلمان، بالغ، عاقل، و از اسباب فسق و چیزهایی که مروت و جوانمردی را از بین میبرد به دور باشد، هوشیار باشد و دچار غفلت نگردد، دارای حافظه ی خوب باشد، برای نوشتههایش بسیار با دقت و هوشیار باشد. و اگر چنانچه بجای لفظ حدیث، معنی آنرا روایت میکند علاوه بر شرایط ذکر شده باید به آنچه باعث تغییر در معنی میشود عالم و آگاه باشد. خلاصه آنکه راوی دو شرط عدالت و حافظه را جمع کرده باشد. دوماً: زمانی به راوی حدیث اطمینان میشود که عدالت او در میان مردم پخش شده باشد، و یا اینکه در میان اهل علم به خیر و نیکی شهرت داشته باشد، و یا اینکه یک یا چند فرد عالم و دانشمند ایشان را تایید و عدالت ایشان را قبول کنند. و حافظه و هوشیاری او به وسیله ی مقایسه کردن روایت او با روایت کسانی که مورد اعتماد و باور هستند معلوم و مشخص میشود. تجریح راوی و تضعیف او جز با ذکر دلیل قبول نمیشود، چون تجریح راوی با یک چیز حاصل میشود، و ذکر و بیان آن مشقتی ندارد. با اینکه مردم در مورد اسباب و علل آن اختلاف نظر دارند. سوماً: زمانی که در مورد یک راوی معین در مورد عدالت و یا تضعیف آن بین جارحان راوی اختلاف وجود داشت، تضعیف وی انتخاب میشود، هرچند کسانی که او را عادل میدانند زیاد باشند، البته به شرطی که علت جرح توضیح داده شود و جمهور علما نیز این نظریه را قبول دارند. چون کسی که به علم جرح آشنایی دارد از کسی که به عدالت آگاهی دارد علم بیشتری دارد که او از آن خبر ندارد، کسی که از عدالت راوی بحث میکند ظاهر حال او را میبیند، ولی کسی که عیب و ایراد راوی را بررسی میکند از درون او خبر میدهد که این یک شرط مهمی میباشد. حدیثشناسان عیب و جرح راوی را قبول نمیکردند مگر اینکه کاملاً توضیح داده شود و آن را کاملاً بیان کنند. «این علم از عصر اصحاب به بعد، مورد استفاده قرار گرفته است، از اصحاب: ابن عباس (متوفی 96) و انسبن مالک (متوفی 93)، و از تابعین: شعبی (متوفی 104) و ابن سیرین (متوفی 110) و در اواخر عصر تابعین اعمش (متوفی 148) و شعبه (متوفی 160) و مالک (متوفی 179)، و از اتباع تابعین ابن مبارک (متوفی 180) و ابن عیینه (متوفی 197) و عبدالرحمن بن مهدی (متوفی 148) عموماً این علم را در جهت رد و قبول روایتها به کار گرفتهاند، و یحیی بن معین (متوفی 233) و امام احمد بن حنبل (متوفی 241) در تألیفات خود قله ی رفیع این علم را نشان دادهاند. و از کتابهای بسیار مفصل و جامع جرح و تعدیل «طبقات ابن سعد» زهری بصری (متوفی230) میباشد که پانزده جلد است. این کتاب بعد از چند قرن توسط امام سیوطی تلخیص گردیده و به نام: «إنجاز الوعد المنتقی من طبقات ابن سعد» نامگذاری گردیده است. و علی بن المدینی (متوفی 234) در تاریخش که ده جلد است و همچنین امام بخاری (متوفی 256) در تاریخهای سهگانه ی خود، و ابوحاتم رازی (متوفی 327) در کتاب «جرح و تعدیل» و ابن حبان (متوفی 354) در کتاب «اوهام اصحاب التواریخ» که ده جلد است، مفصل از جرح و تعدیل راویان بحث کردهاند، و امام ذهبی (متوفی 747) نیز کتاب «میزان الإعتدال» را در جرح و تعدیل راویان تألیف نمود، و ابن حجر عسقلانی (متوفی 852) با تألیف کتاب «لسان المیزان» آن کتاب را مرتب و مهذب ساخته است».[1]
[1] - تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث؛ استاد عبدالله احمدیان، ص 155.
از کتاب: مصطلح الحدیث، مؤلف: علامه محمد بن صالح العثيمين، ترجمه و تعليق و اضافات: محمد عبداللطيف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|