|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم حديث>صحیح نویسی
شماره مقاله : 8644 تعداد مشاهده : 353 تاریخ افزودن مقاله : 20/11/1389
|
صحیحنویسی
مسندنویسی با تمام محسّناتی که داشت دو نقص نیز در آن مشاهده میگردید، اول اینکه ترکیبی از اکثریتی از احادیث صحیح و اقلیتی از احادیث غیر صحیح و ضعیف[1] که محض رعایت امانت در روایت نقل شده بودند ولی فاقد شرایط احادیث صحیح بودند و غیر محدثین و اهل فن نمیدانستند صحیح و غیر صحیح را از هم جدا کنند و تنها به احادیث صحیح استدلال نمایند دوم اینکه در مسندها احادیث بر مبنای موضوع ترتیب داده نشده بودند بلکه همانگونه که قبلاً گفتیم بر مبنای مراتب اصحاب[2] و قبایل ترتیب داده شده بودند، بنابراین برای احادیثی که مراجعهکنندگان آنها را میخواستند مانند احادیث مربوط به غسل و وضو یا حج و زکات فصل خاصی نبود که در آنجا آنها را مطالعه کنند بلکه میبایستی صفحات زیادی از آن کتاب را مطالعه و اوقات زیادی را صرف پیدا کردن آن احادیث نمایند. به همین جهت زمزمة ترتیب احادیث بر مبنای موضوع در اواخر دورة مسندنویسی طنینانداز گردید و بقی مخلد که مسندی را تصنیف کرد در عین رعایت مقررات مسندنویسی و روایت احادیث بر مبنای نام و مراتب اصحاب احادیث هر یک از صحابه را بر حسب ابواب فقهی ترتیب داد، و از شیوة محدثانی که در نیمه قرن سوم به طبقهبندی موضوعی روایات اهتمام ورزیدند، استقبال نمود و برای حل مشکل اول (اختلاط احادیث صحیح و غیر صحیح) روزی اسحاق بن راهویه[3] استاد بخاری در جمع شاگردانش گفت: «لو جمعتم کتاباً مختصراً لصحیح سنّة رسولالله صلی الله علیه و سلم » یعنی: «ای کاش کتاب مختصری از احادیث صحیح رسولالله صلی الله علیه و سلم را جمعآوری کنید». بخاری گوید این سخن همراه آرزوی استاد در دل من تأثیر کرد، و از این لحظه تمام تلاش و کوشش خود را برای جمعآوری احادیث صحیح و درست به کار[4] انداختم. حالا برای اینکه از این مصنف اولین صحیح و از چگونگی این اولین تصنیف صحیح اطلاعات کافی داشته باشیم بسیار فشرده اما عمیق و مستدل از آنها بحث میکنم: 1- بخاری محدث: نامش محمد پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر مُغیره[5] پسر (بَردِزبَه) جعفی و کنیهاش ابوعبدالله و لقبش بخاری است. محمد پسر اسماعیل شب جمعه سیزدة شوال سال[6] 199 در شهر بخارا متولد شد، و پدرش ـ همانگونه که ذهبی در تاریخ اسلام آورده است ـ از عالمان وارع و پرهیزگار بود و ثروت[7] سرشاری را نیز داشته است و هنگامی که محمد کودکی بود پدرش متوفی گردید، و ثروت سرشاری را برای او به ارث گذاشت لذا محمد بعد از پرورش در دامن مادر و خواندن مقدمات و کسب معارف آن دوره در بخارا، با استفاده از این ثروت توانست به اکثر شهرهای دور و نزدیک جهان وسیع اسلام برای استماع حدیث و تکمیل معلومات خود، مسافرت نماید، و در شانزده سالگی کتابهای معروفی را خوانده و احادیث بیشماری را استماع کرده بود. خود گفته است که در نوجوانی[8] هفتاد هزار حدیث در حفظ داشتهام و ذهبی دربارة این برهه از عمر او میگوید: «و صنّف و حدّث و مافی وجهه من شعر»[9] یعنی: محمد پسر اسماعیل محدث احادیث و مصنف کتب احادیث بود در حالی که هنوز مویی در چهرة او مشاهده نمیگردید. محمد بخاری از حیث قدرت ضبط و ثبت حافظه از نوابغ روزگاران به شمار میآمد، هر گاه کتابی را یک بار مطالعه می کرد، آن کتاب در حافظة او میماند، مدتی همدرسانش[10] که هنوز از قدرت حافظة او آگاهی نیافته بودند هنگامی که احادیثی را استماع میکردند و آنها را یادداشت مینمودند و میدیدند که محمد بخاری آنها را یادداشت نمیکند او را به تنبلی متهم کرده و ملامت مینمودند که چرا عمر خود را بیهوده[11] صرف مینمایی. روزی بخاری به آنان گفت شما جمع احادیثی را که یادداشت کردهاید پیش روی خود بگذارید که جمعاً یازده هزار[12] حدیث هستند و من آنها را از حفظ برایتان میخوانم، محمد بخاری تمام آن احادیث را در حفظ داشت و همانگونه که آنان یادداشت کرده بودند آنها را بیان نمود و تمام همدرسانش را در شگفتی و تعجب غرق کرد. بخاری در هجده[13] سالگی به ادای مراسم حج و عمره موفق گردید و بعد از ادای مراسم مدت زیادی نیز در مدینه ماند و خود گفته است: در هجده سالگی[14] در کنار مزار رسولالله صلی الله علیه و سلم روضة مطهره در شبهای مهتابی تاریخ کبیر را (تاریخ اصحاب و تابعین را) تألیف[15] میکردم «خوشا به حال محمد بخاری که در چنان فضای ملکوتی و مملو از معنویت در جوار مزار رسولالله صلی الله علیه و سلم و در پرتو انوار شبهای مهتابی مدینه الرسول خاطرة زندگی پر از جهاد و جانفشانی اصحاب رسولالله صلی الله علیه و سلم و تابعین آنان در راه اعتلای اسلام و گسترش آن در قارههای جهان را بر صفحات کتابش ضبط و ثبت مینماید و گواهینامة اوج فداکاری و جاننثاری یکایک آنها را در کنار مزار رسولالله صلی الله علیه و سلم و در آن فضای الهام بخش رقم میزند، تا آیندگان مطالعة این تاریخ روح ایمان واقعی و خداپرستی راستین در آنها دمیده شود». بخاری چه در حضر و چه در سفر از اساتید بیشماری استماع احادیث نموده است و خودش آنان را بیشتر از یک هزار نفر[16] به شمار آورده است و به عنوان نمونه از بعضی از استادان او نام میبریم: 1- در بخارا[17] : محمدبن سلام، و مسندی و محمدبن یوسف، و محمدبن عروه. 2- در بلخ : علیبن ابراهیم، قتیبه، یحییبن بشر. 3- در بغداد: عفان، محمدبن عیسی، و شریحبن نعمان. 4- در مکه: مقریء. 5- در بصره: ابن عاصم و انصاری و بدلبن محبر. 6- در کوفه: عبیدالله بن موسی، و ابونعیم. 7- در شام: مغیره و فریانی.[18] 8- در عسقلان[19] : آدم. 9- در حمص : ابوالیمان. 10- در دمشق : ابومهر. و شاگردان بیشماری را هم تربیت کرد، که به عنوان نمونه تعدادی از آنها را نام میبریم مسلم محدث و ترمذی[20] و محمدبن نصر مروزی و صالحبن محمد و مطین و ابن خزیمه و ابوقریش و ابن صاعد و ابن ابیداود و ابوعبدالله فریری و ابوحامد ابن الشرقی و منصور بن محمد و ابوعبدالله محاملی و نسائی و ابوزرعه و ابوحاتم و ابراهیم بن اسحاق و محمدبن احمد و محمدبن یوسف و منصور بن محمد و حماد بن شاکر و غیره و خطیب بغدادی از (خربری) نقل کرده که گفته افراد حلقههای استماع احادیث صحیح بخاری که همدرس من بودند[21] هفتاد هزار نفر بودند که به جز من احدی از آنان در حال حیات نیست. آنچه محدثان را روزگاری در حیرت غرق کرده بود اوج قدرت حافظه و ضبط و ثبت بخاری ـ نه تنها در متن احادیث ـ بلکه در اسناد متعدد تمام احادیث و حتی تقدم و تأخر نام راویان آن اسناد بود، و هنگامی که قدرت ضبط و ثبت حافظه بخاری در آن درجة نبوغ در شهرها و کشورهای جهان وسیع اسلام انتشار یافت غالباً احساس سرافرازی میکردند و به این محدث نابغه مباهات مینمودند و بعضی از راه حسادت چنین قدرتی را برای حافظه بخاری یک مبالغة اغراقآمیز و غیر قابل قبول میدانستند و برای تحقیق این مطلب دو بار او را امتحان کردند یک بار در بغداد[22] و یک بار در شهر سمرقند[23]، اول در سمرقند که چهار صد نفر اساتید و طلاب حدیث بعد از شنیدن خبر ورود بخاری به آن شهر یک هفته دور هم جمع شدند و برای اینکه بخاری ار از حیث روایت در اشتباه بیندازند مشورتهایی کرد و توطئهای چیدند به این صورت که در مجموعهای از احادیث، سلسله سندهای شام را در سلسلة سندهای عراق و سلسله سندهای عراق را در سلسله اسناد شام وارد[24] کردند و همچنین اسناد حرم را در اسناد یمن داخل نمودند و وقتی صحت آن احادیث را از بخاری سؤال کردند، بخاری بعد از آنکه تمام اسناد تبدیل شده را به صورت اصلی و واقعی خود برگرداند، صحت آنها را تأیید کرد و آن چهارصد نفر نتوانستند در تصحیح اسناد تبدیل شدة این مجموعه از احادیث اشتباهی از او مشاهده نمایند. دوم در بغداد[25]، بخاری بعد از انتشار آوازة قدرت حافظهاش به بغداد رفت محدثین بغداد محض امتحان حافظة بخاری دور هم جمع شدند و یکصد حدیث را آوردند و تمام متون و اسناد آنها را عوضی و مبدل نمودند به گونهای که هر حدیثی به سند حدیث دیگر و هر سندی را برای حدیث دیگر ارائه داد و آن یکصد حدیث را به ده نفر محدث دادند که صحت آن احادیث را از بخاری جویا شوند، محدث اول که ده حدیث خود را برای بخاری خواند بخاری گفت: «لااعرافه»[26] این حدیثها را نمیشناسم و محدث دوم و سوم و تا دهم بعد از خواندن احادیث همین پاسخ «لااعرافه» را از بخاری میشنیدند، و در این محفل بسیار بزرگ محدثین که به جز بغدادیان محدثان شهرهای دیگر نیز در آنجا حضور داشتند، کسانی که در حدیثشناسی اهل تخصص بودند با خود میگفتند عجب فهم و هوش و حافظهای دارد و کسانی که در حق حدیث و ویژگیهای آن عامی و بیاطلاع بودند با خود میگفتند: بیخود لقب محدث را بر خود نهاده از یکصد حدیث که از او سؤال شد در برابر همة آنها گفت: «لااعرافه» آنگاه بخاری در میان همین زیر و بم تحسینها و توبیخها رو به محدث اولی کرد و گفت اما حدیث اولی که اینگونه روایت کردی غلط بود و صحیحش اینگونه است و حدیث دوم نیز که اینگونه روایت کردی غلط بود و صحیحش چنین است و به ترتیب حدیث سوم و چهارم تا دهم بعد از آنکه میگفت آنچه تو روایت کردهای غلط است، صحیحش را برای او بیان میکرد و نسبت به حدیثهای محدث دوم و سوم و چهارم تا محدث دهم همین کار را کرد و بعد از آنکه نشان میداد آنچه آنها روایت کردهاند غلط است صورتهای صحیح یکایک آن حدیثها را با متن و سند خاص خود برای آنها بیان میکرد و توانست آن محفل بسیار بزرگ محدثین را غرق در تعجب و تحسین خود کند. بخاری آن اندازه که در حفظ متون و اسناد آنها از حافظة خود مطمئن بود، نسبت به استنباط و برداشتی که از احادیث داشت، از حافظهاش چندان مطمئن نبود و برای ثبت و ضبط آن به قلم دست میبرد، به همین جهت شبها[27] ناگاه لحاف را کنار میزد و چراغ را روشن میکرد مطلبی را که به ذهنش رسیده بود یادداشت مینمود و چراغ را خاموش میکرد، و بار دیگر و بار دیگر این کنار زدن لحافظ و روشن کردن چراغ و یادداشت کردن مطلب و خاموش کردن چراغ تکرار میگردید و گاهی بیست مرتبه تکرار میشد و این را میرساند که هوش و حواس بخاری همواره متوجه استنباط احکام از احادیث و فهمیدن معنی واقعی آنها[28] است. بخاری علاوه بر آن همه تبحر در حدیث و فقه و تفسیر به فضایل اخلاق اسلامی هم آراسته بود و بینهایت اهل آزرم[29] و حیا و دارای شجاعت و سخاوت و ورع و پرهیزگاری و زهد[30] و تقوا بود هر سحرگاهی سیزده رکعت نماز میخواند، و در ماه رمضان هر شب ختمی را تلاوت میکرد، و از آن ثروت سرشاری که از راه ارث پدری به او رسیده بود، در نهان و آشکار به مستمندان و نیازمندان انفاق میکرد و به غایت اهل عزتنفس بود و هرگز در مقابل زر و زور[31] و تزویر سر فرود نمیآورد، و همین عزت[32] نفس و سر فرود نیاوردن برای زمامداران، مشکلاتی را برای او به وجود میآورد، از جمله خالدبن[33] احمد ذهلی فرماندار شهر بخارا و نمایندة تامالاختیار خلیفه عباسی بخاری را دعوت کرد تا در قصر او درس حدیث را به فرزندانش بگوید، بخاری این دعوت را قبول نکرد و در جواب دعوت فرماندار گفت: «فی بیته العلم و الحلمُ یؤتی»[34] در خانهاش علم است و کسانی که حال و حل و حوصلة تعلم حدیث را دارند باید به خانة علم بیایند، و چون آن حکمران حقیر توان تحمل سنگینی عزتنفس آن محدث کبیر را نداشت همین جواب او را به دل گرفت، و بعد به بهانههای واهی و از جمله گزارش محمدبن یحیی[35] ذهلی که بخاری گفته است: «تلفظ کردن آیههای قرآن مخلوق است، آن محدث کبیر را از شهر بخارا اخراج نمود، و بخاری ناچار به خرتنگ ـ در دو فرسنجی سمرقند ـ نزد اقوام و خویشان خود سکونت گزید، و این هم یکی از شدیدترین درد هر روزگاری است که حکمران شهری که خدمتگزار اهالی آن شهر است و با بهرة زحمات زحمتکشان آن شهر تغذیه میگردد و موظف است که نور و روشنایی را وارد آن شهر کند، اما او که غرق در خصلت بروکراسی و دیوانسالاری است به جای وارد کردن نور و روشنایی به آن شهر آن مرکز بسیار بزرگ تشعشع و نور و روشنایی (یعنی بخاری) را از آن شهر اخراج میکند، اما دیری هم نپایید که تازیانه انتقام بر سر و کلة آن حکمران هواپرست فرود آمد و یک ماه از اخراج بخاری گذشته بود که آن حکمران مورد قهر و غضب خلیفة عباسی واقع گردید و به حکم خلیفه به زندان افتاد و در زندان[36] جان عاریتی را به جان آفرین تسلیم نمود. و بخاری بعد از اخراج از بخارا[37] و سکونت در خرتنگ[38] طولی نکشید که بیمار گردید و در شب شنبه مصادف عید رمضان سال 256 متوفی گردید[39] و لبیکگویان راه رجوع الی الله را پیش گرفت. بخاری کتابهای بسیار مفیدی را تألیف نموده و از او باقی ماندهاند از جمله تاریخ اصغر و اکبر و اوسط، و الادب المفرد و کتاب الاسماء و الکنی[40] و مهمترین تألیفش همان کتاب صحیح بخاری است که در اینجا به گونة فشرده و مجمل اما مستند از آن بحث میکنیم: 2- صحیح بخاری: این کتاب از مهمترین تألیفات بخاری و همچنین از معتبرترین کتابهای حدیث در محافل اهل سنت به شمار میاید و برای آگاهی از نهایت اهتمام بخاری به تألیف این کتاب، سرنخ بحث را به دست خودش میدهیم که میفرماید: «تألیف این کتاب را در مسجدالحرام[41] و در کنار بیت الله آغاز نمودم، و احادیث صحیح این کتاب از ششصد[42] هزار حدیث انتخاب کردهام، و جز حدیث صحیح در آن ننوشتهام[43]، و قبل از نوشتن هر حدیثی غسل[44] کردهام و دو رکعت نماز خواندهام و بعد از نماز و استخاره از خدا و حصول یقین به صحت حدیثی آن را در کتاب نوشتهام[45]، و در مدت شانزده سال[46] تألیف این کتاب را به اتمام رسانیدم، و آن را در بین خودم و خدای خودم حجت قرار داد». تعداد احادیث این کتاب بر حسب توضیحات ابن الصلاح شهرزوری با مکررات (7275)[47] و به شمارش ابن خلدون (7200)[48] که سه هزار آن مکرر و به شمارش حافظ ابوالفضل ابن حجر با مکررات (7397) که یکصد و بیست و دو حدیث از شمارش ابن الصلاح بیشتر است و بدون مکررات (2602)[49] حدیث و اگر متون معلقه مرفوعه را که در جای دیگر آن وصل نکرده که جمعاً (159)[50] مورد هستند، به آن اضافه شود مجموع احادیث بدون تکرار به (2761)[51] بالغ میگردد و مجموع تعلیقهای موجود در آن بالغ بر (1341)[52] که اکثر آنها مکرر و متن آنها در جمع احادیث کتاب آمده است و تنها (160)[53] متن در میان احادیث کتاب نیامدهاند، و مجموع احادیث متابع و تنبیه به اختلافات روایات بالغ بر (344)[54] حدیث است، بنابراین تمام آنچه در آن کتاب وجود دارد با مکررات بالغ بر (9082)[55] حدیث میباشد جدا از احادیث موقوف بر اصحاب و احادیث مقطوع بر تابعین و مابعد آنان. تعداد کتابهای مندرج در این کتاب مانند «کتاب الایمان» یکصد و اندی[56] و مجموع ابواب این کتاب مانند «باب الدّین یسرٌ» و «باب من کره ان یعود الی الکفر» بالغ بر (3450)[57] سه هزار و چهارصد و پنجاه و مجموع مشایخ حدیث که در حال روایت حدیث از آنان نام برده است (289)[58] استاد و مجموع اساتیدی که تنها بخاری از آنها روایت کرده نه مسلم بالغ بر (134)[59] استاد میباشد (23)[60] حدیث (ثلاثاثی) یعنی سه سندی در آن وجود دارد. و دربارة اهمیت این کتاب ابن خلدون در مقدمه گفته است بخاری در تألیف این کتاب تنها بر احادیثی اعتماد نموده که محدثین بر صحت آنها اجماع[61] نمودهاند و کسی مخالف صحت آنها نبوده است و همچنین ابن کثیر در البدایه و النهایه گفته تمام علما بر صحت و قبول احادیث بخاری اتفاق نظر دارند و ارشاد ساری تألیف قسطلانی در مقدمه از ذهبی در تاریخ اسلام نقل کرده است که صحیح بخاری اجل کتب اسلامی و برترین آنها بعد از کلام الله است، و نووی[62] در مقدمة شرحش بر مسلم از امام الحرمین[63] نقل کرده است که گفته است اگر کسی طلاق واقع نماید که آنچه بخاری و مسلم در کتابشان حدیث صحیح شمردهاند، بدون تردید حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم است، طلاقش واقع نمیشود و راست گفته است چون علمای اسلام بر صحت احادیث آنها اجماع کردهاند.
اینک توضیح مناسبی دربارة مصنف دومین صحیح و کتابش : 1- مسلم محدث: نامش مسلم[64] نام پدرش حجاج، شهرتش قشیری و کنیهاش ابوالحسین. در سال 204 در شهر نیشابور دیده به جهان گشود، او فراگیری حدیث را از کودکی شروع کرد سپس جهت تکمیل اطلاعات خود و استفاده از اساتید بزرگ احادیث در آن زمان به عراق و حجاز و شام و مصر و ... سفر کرد، و اساتید او عبارت بودند از یحییبن یحیی و تعبی و احمدبن یونس و اسماعیل بن ابیویس و سعید بن منصور و عون بن سلام و احمدبن حنبل و بخاری[65] و جمع دیگر و رابطة او با بخاری بسیار گرم و محکم بود و همانگونه که به موقع ملاقات بین دو چشمش را میبوسید و او را بسیار گرامی میداشت عملاً هم نشان داد که به شدت نسبت به او ارادتمند و وفادار است و به عنوان مثال وقتی محمدبن یحیی[66] هذلی از محدثان بزرگ نیشابور در محفلی که مسلم نیز آنجا بود گفت: «من قال لفظی بالقرآن مخلوق فلایحضر مجلسنا» یعنی: «کسی که بگوید تلفظ کردن من به آیههای قرآن مخلوق است و قدیم نیست از محفل ما خارج شود» و این عبارت تعریفی بود به مذمت بخاری که او چنین اعتقادی داشت و همچنین تهدید مسلم از ملازمت بخاری دوری جوید، اما مسلم بر اثر رابطة محکمی که با استادش بخاری داشت به عنوان اعتراض از این تعرض و تهدید از آن محفل برخاست[67] و آن را ترک کرد. مسلم در روزگار خود محدث نامآور و پرکار و فعالی بود، و در مجلس درس حدیث خود محدثین بزرگی را پرورده کرد از جمله ترمذی[68] و ابراهیمبن ابیطالب و ابن خزیمه و سراج و ابن صاعد و ابوعوانه و ابوحامد و ابن الشرقی و ابوحامدبن احمد اعمشی و ابراهیم بن محمد و مکیبن عبدان و عبدالرحمن بن ابیحاتم و محمدبن مخلد و ابوحاتم و ابوزرعه[69] و اسحاق ابن راهویه و شخصیتهای دیگر و همچنین کتابهای بسیار مفید و مهمی را تألیف نمود از جمله: المسند الکبیر[70] و کتاب الجامع علی الابواب، و کتاب الاسماء و الکنی، و کتاب التمییز، و کتاب العلل، و کتاب الوحدان، و کتاب الافراد، و کتاب الاقران و کتاب سؤالات احمدبن حنبل و کتاب حدیث عمروبن شعیب، و کتاب الانتفاع باهل السماع، و کتاب مشایخ مالک و کتاب مشایخ الثوری، و کتاب مشایخ شعبه، و کتاب من لیس له الاّ رواو واحد، و کتاب المخضرمین، و کتاب اولاد الصحابه و کتاب اوهام المحدثین، و کتاب الطبقات و کتاب افراد[71] الشامین مسلم در سال (261) در سن (55)[72] سالگی متوفی گردید و در نیشابور به خاک سپرده شد. 2- صحیح مسلم: مشتمل بر چهار[73] هزار حدیث است بدون مکررات، در آغاز امر مسلم از سیصد هزار حدیثی[74] که در حافظه داشته، دوازده هزار حدیث[75] بدون مکررات انتخاب کرده و در کتابش درج نموده است، و صریحاً به جوامع اسلامی اطمینان داده است که بدون حجت و دلیل قطعی نه حدیثی را در این کتاب نوشته نه حدیثی را از آن حذف کرده است، و در یکایک احادیث آن کتاب شرایط صحت حدیث ـ که عبارتست از سند متصل بر حسب نقل افراد مورد وثوق، از ابتدا تا انتها و سلامتی از شذوذ و علت ـ تحقق یافته است، و هر چه در این کتاب به عنوان حدیث صحیح آمده است، صحت آن در جوامع اسلامی قطعی است، و به اتفاق تمام علما بعد از قرآن کریم هیچ کتابی از «صحیحین» مسلم و بخاری صحیحتر[76] وجود ندارد (و البته بخاری از لحاظ صحت بر مسلم برتری دارد) زیرا مسلم احادیث واجد شرایط صحت را به شرط اینکه معاصر بودن راویان برای او محقق بوده باشد آن را قبول کرده است اما بخاری علاوه بر تحقق معاصر بودن راویان باید ملاقات هر یک با کسی که حدیث را از او روایت کرده معلوم شده باشد که شرط مسلم «معاصره» و شرط بخاری «ملاقات و معاصره» است.
زیرنویسها: [1]- الحدیث و المحدثون، محمد ابوزهو، ص 365. [2]- الجامع لاخلاق الراوی، خطیب، ج 10، ص 190، به نقل از صبحی صالح، ص 305. [3]- قواعد التحدیث، جمالالدین قاسمی، ص 71 و علم الحدیث، ابن حجر، ص 49. [4]- همان. [5]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 31 و 32، و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 27 و 28. [6]- همان. [7]- همان. [8]- همان. [9]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 555. [10]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 33 و 28، تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 556. [11]- همان. [12]- همان. [13]- البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 28 در ارشاد الساری، ج 1، ص 32 استنباط میشود که در شانزده سالگی مراسم حج را انجام داده است. [14]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 32 و تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 555. [15]- همان. [16]- تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 555. [17]- ارشاد الساری، ص 33، تذکرة الحفاظ، ص 555. [18]- همان. [19]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 555 و 556 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 28 و ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 32 و 33. [20]- همان. [21]- همان. [22]- البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 28 و ارشاد الساری، عسقلانی، ج 1، ص 34. [23]- همان. [24]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 34 و 35 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 28 و تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 556 از ابن خزعه نقل کرده که گفته است : «ما تحت ادیم السماء اعلم بالحدیث من البخاری». [25]- همان. [26]- همان. [27]- البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 28. [28]- همان. [29]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 37. [30]- همان. [31]- البدایه و النهایه، ج 11، ص 30. [32]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 38 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 30. [33]- همان. [34]- همان. [35]- همان. [36]- همان. [37]- البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 30 و ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 38 و 39. [38]- همان. [39]- همان. [40]- در هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج ، ص 16 نام نوزده کتاب بخاری را یادآور شده است مراجعه شود. [41]- ارشاد الساری، ج 1، ص 29. [42]- همان. [43]- همان. [44]- همان. [45]- همان. [46]- همان. [47]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 28 و مقدمه ابن خلدون، ترجمه، ج 2، ص 899. [48]- همان. [49]- همان. [50]- ارشاد الساری، قسطلانی، ج 1، ص 28. [51]- همان. [52]- همان. [53]- همان. [54]- همان. [55]- همان. [56]- همان. [57]- همان. [58]- همان. [59]- همان. [60]- همان. [61]- مقدمه ابن خلدون، ج 2، ص 898 و 899. [62]- ارشاد الساری، هامش، ج 1، ص 28 و 29. [63]- همان. [64]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 588، و هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج 6، ص 432 و شرح نووی بر مسلم هامش ارشاد الساری، ج 1، ص 15 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 36. [65]- همان. [66]- ارشاد الساری، ج 1، ص 38 و البدایه و النهایه، ج 11، ص 38. [67]- همان. [68]- البدایه و النهایه، ج 11، ص 36 و 37 و شرح نووی بر مسلم هامش ارشاد الساری، ج 1، ص 5. [69]- همان. [70]- هدیه العارفین، اسماعیل باشا، ج 6، ص 431 و 432. [71]- همان. [72]- شرح نووی، بر مسلم هامش، ارشاد الساری، ج 1، ص 16. [73]- شرح نووی، هامش، ارشاد الساری، ج 1، ص 30 و البدایه، ج 11، ص 37، و تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 589. [74]- همان. [75]- همان. [76]- شرح نووی هامش ارشاد الساری، ج 1، ص 30، «اتفق العلماء علی ان اصح الکتب بعد القران العزیز، الصحیحان البخاری و مسلم».
به نقل از: تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث، تألیف : استاد فاضل حاج ملاعبدالله احمدیان
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|