|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم حديث>کتب سنن
شماره مقاله : 8723 تعداد مشاهده : 690 تاریخ افزودن مقاله : 9/12/1389
|
کتب سُنن
مرحله ای که به وسیلة عبدالله دارمی (م ـ 255) آغاز و تا زمان بیهقی (م ـ 458) ادامه یافته است، در آن مرحله کتب (سنن) تألیف گردیدهاند و کتاب سنن در اصطلاح محدثین عبارتست از کتابی که: اولاً : تمام احادیث آن واجد جمیع شرایط احادیث[1] صحیح باشد، ثانیاً : احادیث[2] آن بر مبنای ابواب فقه از جمله طهارت، نماز و زکات و روزه و ... طبقهبندی شده باشد، ثالثاً : احادیث موقوفه که در نهایت به صحابی منتهی میگردد، در میان احادیث آن وجود نداشته باشد، زیرا روایتی که در نهایت به صحابی منتهی گردد، و از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت نشده باشد نمیتوان آن را سنت[3] رسولالله صلی الله علیه و سلم نامید و از (سنن) به شمار آورد. در بین کتابهای سنن، سنن نسائی و ترمذی و ابن ماجه و ابوداود، در جوامع اسلامی به حدی مورد قبول واقع شدهاند که آنها را در ردیف[4] (صحیحین) بخاری و مسلم قرار داده و آن چهار سنن را با بخاری و مسلم (صحاح سته) مینامند و اینک توضیح مختصر و مفیدی دربارة این چهار کتاب سنن و بقیه کتابهای سنن: 1- ابوداود، سلیمانبن اشعث سجستانی مکنی به (ابوداود) در سال 202 متولد گشته[5] پس از کسب معلومات در محل سکونت خود برای تکمیل آن به حجاز و شام و مصر و عراق و جزیره و ثغر و خراسان سفر کرده[6]، و در محضر اساتید بزرگواری امثال ابوعمر ضریر، و مسلمبن ابراهیم، وقعنبی، و عبدالله بن رجا، و ابوالولید طالبی تلمذ نموده است[7] و شخصیتهای اهل فضل نیز امثال ترمذی و نسائی و فرزندش ابوبکربن داود، و ابوعوانه، و ابوبشر دولابی، و ابواسامه محمدبن عبدالملک و جمعی دیگر از محضر او مستفیض[8] شدهاند. ابوداود دارای آثار و تألیفات بسیار مفید و مهمی است که از مهمترین آنها در علوم قرآن کتاب «المصاحف» و در حدیث کتاب سنن اوست، و ابوداود دربارة سنن خود گفته است: «بعد از آنکه پانصد هزار حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را نوشته بودم، در میان آنها چهار هزار و هشتصد حدیث[9] را برگزیدم، که شامل احادیث صحیح و شبه صحیح و قریب به صحیح بود، اما در هر حدیثی که ضعفی را در آن مشاهده کردهام، آن را بیان نمودهام». «به کشف الظنون، ج 2، قائمه 1004 مراجعه شود». شرط ابوداود در انتخاب احادیث این بود که از افرادی که به اتفاق علمای (علم الرجال) مورد تضعیف[10] قرار گرفتهاند، حدیثی روایت نشود، و اگر احیاناً حدیثی از جهتی مشکل داشت آن را بیان کرده است، و با توجه به دقت و اهتمامی که در انتخاب احادیث آن سنن به عمل آمده است، سنن ابوداود، در میان کتب صحیح از یک موقعیت ممتازی برخوردار[11] است و پس از صحیحین (بخاری و مسلم) معتبرترین کتاب حدیث[12] به شمار میآید. این کتاب به روایات متعددی در اختیار دانشمندان قرار گرفته، در بین این روایات، به روایت ابولؤلؤی[13] انتشار یافته است و شرحهای زیادی بر آن نوشته شده که قدیمیترین آنها شرح ابوعثمان خطائی (م ـ 388) معروف به معالم[14] السنن است ابوداود سجستانی در شانزدهم شوال سال 275 در بصره متوفی گردید و در آنجا به خاک سپرده شد[15]. فرهنگهای فارسی نوشتهاند: سجستان قسمتی از استان «بلوجستان و سیستان» است در قدیم آن را «ساگاستان» سرزمین ساگها و سگستان «معرّب آن سجستان» و زابلستان گفتهاند. سُنن ترمُذی محدّث محمد بن عیسی[16] ترمذی، در محضر پرداخته از جمله قتیبهبن[17] سعید، ابومصعب، ابراهیم بن عبدالله هروی، اسماعیلبن موسی، محمدبن عبدالملک و شخصیتهای اهل فضل نیز از محضرش مستفیض شدهاند از جمله: مکحول بن فضل، محمدبن محمود، حمادبن شاکر، عبدبن محمد نسفیون و هیثم بن کلیب شاشی و ابوعبدالله[18] بخاری. ترمذی ابوعیسی از حیث قدرت حافظه از نوابغ روزگار به شمار آمده است، و به عنوان نمونه خود گفته است: «دو جزء از احادیث یکی از اساتید حدیث را نوشته بودم، و در راه سفر به مکه مکرمه اتفاقاً به خدمت آن استاد رسیدم، و دفتری[19] را که خیال میکردم آن دو جزء را در آن نوشتهام بیرون آوردم و به استاد عرض کردم میخواهم شما احادیث این دو جزء را برایم بگویید و من در حال مطالعة آن دو جزء آنها را استماع کنم، و لحظاتی که استاد خواندن احادیث را آغاز کرد و من به دفترم مراجعه کردم معلوم شد آن دو جزء در منزل به جا مانده است و من دفتر سفید را مطالعه میکردم استاد وقتی این حال را مشاهده کرد به شدت عصبانی شد و گفت از من شرم نمیکنی؟ ناچار وضعیت[20] را برایش توضیح دادم و گفتم نگران نباشد هر چه گفتهای[21] فوراً حفظ کردهام و نگذاشتهام زحمت خواندن تو بیهوده شود، استاد گفت بگو ببینم همه را حرف کردهای وقتی آن احادیث را مرتب برایش خواندم بیشتر عصبانی شد و گفت تو قبل از اینکه به من برسی از جزوهها این احادیث را حفظ کرده بودی به او گفتم شما مجموعه احادیث دیگری را که در آن جزوهها نیستند برایم بخوانید، استاد یک مجموعه احادیث دیگر را برایم خواند و گفت حالا بگو ببینم آنها را حفظ کردهای؟ و وقتی من این مجموعه از احادیث را به همان صورت که استاد گفته بود بازگو نمودم، استاد راضی شد و حالت عصبانیت او به حالت مسرت و تحسین[22] مبدل گردید. سنن ترمذی به «الجامع الصحیح»[23] معروف است و دلیل این لقب (الجامع) این است که روایات سنن ترمذی منحصر به روایات فقهی نبوده، بلکه جامع احادیث فقهی و اعتقادی و تاریخی و ... است. سنن ترمذی در حدود (5000)[24] پنج هزار حدیث را در خود جای داده و در ذیل این روایات مطالبی با ارزش از جهت فقه الحدیث و یا جرح و تعدیلهای رجالی به چشم میخورد، ترمذی خود دربارة اهمیت کتابش گفته است: «پس از تألیف آن را بر علمای حجاز و عراق و خراسان عرضه[25] نمودم و عموماً آن را پسندیده و مورد وثوق دانستند» و بار دیگر دربارة اهمیت آن گفته است: «کسی که این کتاب را در خانهاش داشته باشد، مانند این است که پیامبری در خانة او در حال تکلم و سخن گفتن[26] است». از امتیازات دیگر این کتاب این است که پس از ذکر هر حدیثی به بیان نوع آن حدیث پرداخته و صحت یا ضعف آن را برای خواننده بیان کرده است و معروف است که وی نخستین[27] کسی است که اصطلاح «حسن» را به عنوان نوع جدیدی از حدیث ابداع نموده است و قبل از او حدیث فقط به صحیح و ضعیف[28] تقسیم میگردید، و یکی دیگر از تألیفات مهم او در رابطه با احادیث کتاب «العلل» است که آن را در سمرقند تألیف نموده است. این محدث نامور[29] و کمنظیر بعد از اتمام کارهای یک محدث از سفر به مناطق دور و نزدیک و استماعها و سماعها و تعلیم و تألیفها در اواخر عمر از بینایی[30] محروم گردید و در شب دوشنبه سیزدهم رجب سال (279) در ترمذ[31] (از شهرهای قدیم ماوراءالنهر در ساحل رود جیحون و شمال بلخ جزو جمهوری تاجیکستان) متوفی گردید. سُنن نسائی نسائی یعنی احمدبن شعیب خراسانی، در سال (215)[32] متولد گردیده، بعد از کسب معلومات در خراسان برای تکمیل آن به عراق و حجاز و مصر و شام و جزیره سفر کرده است[33]. و از محضر اساتید بزرگواری همچون «قتیبهبن سعید و اسحاق بن راهویه، و هشامبن عمار، و عیسیبن رغبه، و محمدبن نصر مروزی» کسب فیض نموده است[34]، و در آگاهی از احادیث و حفظ و روایت آن به فوق تخصص نایل گشته و برای تعلیم و افاضه در مصر سکونت گزیده است، و از شخصیتهای اهل فضل جمع زیادی در محضر او مستفیض شدهاند از جمله: «ابوبشر دولابی، ابوعلی حسین، و حمزه کتانی، و حسنبن خضر سیوطی[35] و ابوالقاسم طبرانی و غیره». سنن نسائی که آن را «مجتبی» نامیده مشتمل بر (5761) حدیث صحیح و برگزیده از تألیف بزرگتر نسائی بنام «السنن الکبری» است توضیح اینکه نسائی در آغاز کتاب مفصلی از احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را تألیف نمود و آن را «السنن الکبری»[36] نامید و به عنوان ارمغان برای فرمانروای رمله (یکی از شهرهای فلسطین) فرستاد[37]، و چون فرمانروا از نسائی پرسید[38] آیا همة روایات این کتاب احادیث صحیح است؟ نسائی در جواب گفت: در این کتاب احادیث صحیح و احادیث حسن و احادیث نزدیک به این دو نوع گردآوری شده است، فرمانروای رمله از او خواست که در یک کتاب مجرد احادیث صحیح را استخراج کند، نسائی به این کار مبادرت نمود و پس از تلخیص سنن کبری و تجرید احادیث صحیح، آن را «مجتبی» نامید (سنن نسائی، شرح سیوطی، ج 1، ص 5). نسائی در انتخاب احادیث صحیح مجتبی، نسبت به بخاری و مسلم شرایط سختتری[39] را اعمال میکرد، و بعداً یکی از صحاح ششگانه به شمار آمده است[40]. و برخی از محدثین معتقدند که سنن نسائی از جهت صحت روایات و تنظیم ابواب فقهی همتای سنن ابوداود و از حیث اعتبار در مرتبة بعد از آن قرار دارد[41]. سنن نسائی به کثرت تکرار نیز معروف و حتی یک حدیث (حدیث نیت) شانزده بار در آن تکرار گردیده است.[42] نسائی هنگامی که در راه حج به شهر دمشق رسید، و میدید که جمع زیادی نسبت به علی مرتضی هیچ ارادتی نداشتند، کتابی را بنام «خصایص علی» نوشت تا مردم شهر را نسبت به امام علیu ارادتمند نماید، و وقتی مردم شهر به او پیشنهاد کردند که در فضایل و خصایص معاویه هم کتابی را بنویسید در پاسخ گفت: چه حدیثی را در فضیلت معاویه روایت کنم؟ مگر همین حدیث که پیامبر نسبت به او فرمود: «اللهم لاتشبع بطنه»[43] یعنی: «خدایا شکمش را سیر نکن» و مردم شهر همین رفتار و گفتار او را بر سنیستیزی و تمایل او به تشیّع حمل کرده و به طور دستهجمعی او را کتک زدند و از شهر اخراج نمودند، و او را به رفتن به مکه مجبور کردند و در آنجا در شعبان سال (303) متوفی گردید و در بین صفا و مروه به خاک سپرده شد. سُنن ابن ماجه محمدبن[44] یزید قزوینی ابن ماجه در سال (209)[45] متولد گشته، و در محضر اساتید بزرگواری همچون: «محمدبن عبدالله، و جبارهبن مُغلس، و ابراهیمبن منذر[46]، و عبدالله بن معاویه و هشامبن عمار، و داودبن رشید» به کسب علوم و معارف اسلامی اشتغال داشته، و برای تکمیل معلومات خود به بغداد و بصره و کوفه و مکه و شام و مصرف مسافرت کرده است و بعد از نیل به رتبة تفوق و تخصص در احادیث و در تفسیر و تاریخ جمعی از اهل فضل از محضر او مستفیض شدهاند امثال «محمدبن عیسی ابهری»[47] و ابوعمر و احمدبن محمد، و ابوالحسن قطان، و احمدبن روح و غیره و در تفسیر و تاریخ و احادیث تألیفات بسیار مفید و مهمی را ارائه داد که از مهمترین و معروفترین آنها «سنن ابن ماجه» است که مشتمل بر بیشتر از چهار هزار حدیث است که در یک هزار و پانصد باب ذکر شدهاند، ابن ماجه گفته است: «این کتاب را بر ابوزرعه عرضه نمودم و او گفت اگر این کتاب در دسترس مردم قرار گیرد، جوامع حدیث کلاً یا اکثر آنها کنار گذارده میشوند، بعد گفت: «کاش در آن سی حدیث وجود نمیداشت که سندهایشان ضعیف است».[48] سنن ابن ماجه در بردارندة (4341) حدیث است که در حدود[49] سه هزار حدیث آن در پنج کتاب دیگر (از صحاح سته) وارد شده است و از بقیه (1341) تعداد (428) حدیث صحت آنها مورد اتفاق[50] محدثین است. سنن ابن ماجه با وجود حسن ترتیب و نهایت اهتمام و دقت مؤلف آن، از همان آغاز در مورد درجة اعتبار او نظرهای مختلفی ابراز گردیده است، به باور برخی موطای[51] ابن مالک مقدم بر سنن ابن ماجه و نسبت به آن ارجحیت دارد، و برخی سنن دارمی را راجحتر از سنن ابن ماجه میدانند[52]، و به طوری که معروف است، نخستین کسی که سنن ابن ماجه را در زمرة صحاح ششگانه قرار داد، ابوالفضل محمدبن طاهر مقدسی[53] (م ـ 507) بود و به گفته شیخ سیوطی، این کتاب مشتمل بر احادیثی است که افراد متهم به کذب[54] و سرقت آنها را نقل کردهاند، و بعضی از این احادیث به گونهای است که جز از ناحیة همین عده شناخته شده نیست، و از دانشمندان معاصر «شیخ منصور علی ناصف» در کتاب «التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول» تنها به جمعآوری روایات کتب صحیح (صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابوداود و سنن ترمذی و سنن نسائی) پرداخته و سنن ابن ماجه را در جامع حدیثی خود حذف کرده است اما این گفتار و رفتارهای از اهمیت سنن ابن ماجه نکاسته است و بر این سنن شرحهای متعددی نوشته شده است که در بحثهای آینده مشاهده میگردند. سُنن دارمی عبدالله بن عبدالرحمن مکنی به ابومحمد دارمی سمرقندی در سال 181 متولد گردیده، و بعد از کسب علوم و معارف در محل تولدش برای تکمیل آن راهی خراسان و کوفه و بصره و شام و مکه و مدینه گشته، و از محضر فضلای امثال نضربن شمیل و یزیدبن هارون و معیدبن عامر و جعفربنعون، و زیدبن یحیی، و وهببن جریر، مستفیض گشته است و محدثین نامآوری امثال مسلم و ابوداود و ترمذی و مطین و جعفر فریابی و عمربن بجیر و نسائی و عبدالله بن احمدبن حنبل و غیره از محضر او مستفیض شدهاند، و کتابهای بسیار مفید و سودمندی را در تفسیر و حدیث تألیف نموده است که مهمترین آنها مسند معروف به «سنن دارمی» است و همانگونه که قبلاً گفتیم دارمی نخستین محدث است که به سبک سنن کتاب حدیث نوشته است و سنن درامی نخستین سنن در میان محدثین است، این محدث بزرگوار روز ترویه (هشتم ذیحجه) سال 255[55] متوفی گردیده است. سُنن دارقطنی علی بن عمربن احمد دارقطنی[56] در سال (306) در بغداد و در محلة دارقطن متولد گشته، و بعد از کسب معلومات در بغداد، برای تکمیل آن به بصره و کوفه و واسط سفر نموده و در دوران کهولت به مصر و شام سفر کرده است، و در محضر اساتید بزرگواری همچون بغوی و ابن داود، و ابن صاعد و حضرمی و ابن درید و ابن نیروز و جمع دیگر مستفیض گردیده[57]، و از محضر او نیز شخصیتهای نامآوری امثال حاکم نیشابوری و ابوحامد اسفرائینی و تمام رازی و عبدالغنی ازدی و ابوبکر برقانی و ابونعیم اصفهانی و جمع دیگر مستفیض شدهاند[58]. و حاکم نیشابوری از حیث حافظه و فهم و ورع او را یگانة روزگار شمرده[59] و گفته است دارقطنی در عصر خود بینظیر بوده و همتای او بر روی زمین وجود نداشته است، دارقطنی کتابهای بسیار مفید و مهمی را تألیف نموده و مهمترین آنها «السنن» دارقطنی در احادیث است، دارقطنی در هفتم ذیقعده سال 385[60] متوفی گردیده است. سُنن بیهقی احمد بن حسین بن علی بیهقی[61] در سال 384 متولد گشته، و در محضر ابوعبدالله حاکم نیشابوری و ابوطاهربن جحمش و ابن فورک و روزباری و هلالبن محمد و جناح ابن نذیر و اساتید بزرگوار دیگر در خراسان و بغداد و کوفه و حجاز مستفیض گردیده[62]، و از حیث تألیف و آثار مفید و مهم و بیسابقه و کم سابقه نظیر او پیدا شده است و برخی از آن تألیفات عبارتند از: «کتاب اسماء و صفات دو جلد و سنن کبیر ده جلد[63] و سنن و آثار چهار جلد، و شعب ایمان دو جلد و دلایل النبوه سه جلد، و سنن صغیر دو جلد و آداب یک جلد، و نصوص شافعی سه جلد، و زهد یک جلد، بعث یک جلد و معتقد یک جلد، و مدخل یک جلد، دعوات یک جلد، ترغیب و ترهیب یک جلد، خلافیات دو جلد، اربعون کبری و اربعون صغری، و مناقب شافعی یک جلد و مناقب احمد یک جلد و کتاب اسری و کتب بسیار دیگر و از همه مهمتر همان سنن کبیر اوست که ده جلد است. بیهقی در اواخر عمر از بیهق (سبزوار فعلی) به نیشابور رفت و پس از مدتی در جمادی الاولی سال 458 در نیشابور[64] متوفی و جنازهاش به بیهق انتقال داده شد و در آنجا به خاک سپرده شد.
زیرنویسها: [1]- الرسالة المستطرفه، محمدبن جعفر کتانی، بخش کتابهای سنن. [2]- همان. [3]- همان. [4]- سنن نسائی، شرح سیوطی، ج 1، ص 5. [5]- تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 591 و البدایه و النهایه، ج 11، ص 58 و 89. [6]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 591 و 593 و البدایه و النهایه، ج 11، ص 58 و 59. [7]- همان. [8]- همان. [9]- همان. [10]- اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، محمد عجاج خطیب، ص 321. [11]- همان. [12]- همان. [13]- مختصر علوم الحدیث، ابن کثیر. [14]- کشف الظنون، حاج خلیفه، ج 2، قائمه 1005. [15]- البدایه و النهایه، ج 11، ص 59 و تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 593. [16]- تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 634 و 635 و به البدایه و النهایه، ج 11، ص 71 نیز مراجعه شود. [17]- همان. [18]- همان. [19]- همان. [20]- همان. [21]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 635. [22]- همان. [23]- کشف الظنون، حاج خلیفه، ج 1، قائمه 559 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 71 و تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 634. [24]- همان. [25]- همان. [26]- همان. [27]- اصول الحدیث علومه و مصطلحه، محمد عجاج خطیب، ص 331. [28]- همان. [29]- البدایه و النهایه، ج 11، ص 72. [30]- همان. [31]- همان. [32]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 698 و 699 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 131 و 132. [33]- همان. [34]- همان. [35]- همان. [36]- کشف الظنون، ج 2، ص (1006) ضمن نقل آن را «السنن الکبیر» نام برده است اما «السنن الکبری» مناسبتر است. [37]- همان. [38]- سنن نسائی، شرح سیوطی، ج 1، ص 5. [39]- همان. [40]- همان. [41]- اصول الحدیث، معلومه و مصطلحه، ص 325. [42]- علم الحدیث، ص 54. [43]- استیعاب ابن عبدالبر، هامش الاصابه، ج 2، ص 401. [44]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 636 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 56 و هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج 6، ص 18. [45]- همان. [46]- همان. [47]- همان. [48]- همان. [49]- بحوث فی تاریخ السنة المشرفه، ضیاء العمری، ص 245. [50]- همان. [51]- اصول الحدیث علومه و مصطلحه، محمد عجاج خطیب، ص 327. طبق همین مرجع ابن اثیر جزری (م ـ 606) ورزین معاویه (م ـ 535) هر دو موطا را بر سنن ابن ماجه ترجیح دادهاند. [52]- طبق اصول الحدیث علومه و مصطلحه، ص 299، ابن حجر عسقلانی، سنن دارمی را بر سنن ابن ماجه ترجیح داده. [53]- اصول الحدیث، ص 327. [54]- مقدمه سنن نسائی، ج 1، ص 5. [55]- همان. [56]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 3، ص 991 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 338. [57]- همان. [58]- همان. [59]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 3، ص 991 و 992 و البدایه و النهایه، ج 11، ص 338. توجه: ذهبی تولدش را (306) نوشته: و ابن کثیر در البدایه و النهایه عمرش را (77) نوشته. [60]- همان. [61]- تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 1132 و البدایه و النهایه، ج 12، ص 100. [62]- همان. [63]- همان. [64]- همان.
به نقل از: تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث، تألیف : استاد فاضل حاج ملاعبدالله احمدیان مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی www.IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|