اهمیت توحید الوهیت
تألیف شیخ یوسف القرضاوی
مهمترین و اساسيترین بخش توحید، توحید الوهیت است. و چنان كه خواهد آمد پیامبران گرامی بیشترین توجّه خود را صرف بیان آن نمودهاند. توحید الوهیت به قدری اساسی است كه به هنگام بیان لفظ توحید، فقط این بخش از آن به ذهن ميرسد.
همین بخش توحید است كه خداوند، پیامبران و كتابهای آسمانی را برای بیان آن ارسال داشته و نشانههای خود را در آفاق و انفس برايتحقّق آنگسترانیده است. به خاطر آن است كه عذاب «حاقه» به حقیقت وعذاب «واقعه» به وقوع پیوست، دفاتر حساب و كتاب برای آن منتشر و ترازوی اعمال برای آن مستقر گشت و بازار بهشت و جهنّم برای آن برپا شد.
به دلیل همین بخش توحید است كه مردم به شقاوتمند و سعادتمند تقسیمگشته، برخی میهمان باغهای بهشت و گروهی روانهی آتش دردناك جهنم گردیدند.
لا إله إلاّ الله، عنوان توحید
توحیديكه پیامبران آوردهاند دارای عنوانی استكه در یك كلمهی مختصر، حقیقت را تعبیر ميكند. و آن عنوان، جمله «لا إله إلاّ الله» است كه به كلمه «توحید» یا كلمه «اخلاص» و یا كلمه «تقوی» نامیده شده است.
این كلمهی با عظمت، صفت خداوندی را از تمام خلایق نفی كرده وآن را فقط برای پروردگار یكتا اثبات ميكند و مطابق آن فقط الله خدای حقیقی است و به جز او هر چه را كه مردم در زمانهای مختلف عبادت كردهاند، خدایانی بيارزش و باطل به حساب ميآید كه ساختهی دست جهالت و خرافات هستند. خداوند در این باره ميفرماید :
{ ذَلِكَ بِأنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أنَّ مَا یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَ أنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِی الكَبِیرُ } حجّ/62
«(مسأله) به همین منوال است و خداوند حقّ است و آنچه را كه بجز او به فریاد ميخوانند و پرستش مينمایند، باطل است و خداوند والا مقام و بزرگوار است.»
اله یعنی معبود حقیقی و محبوب مورد اطاعت وكسی كه شایسته است عبادت شود، چون دارای صفات كمال است و به خاطر دارا بودن این صفات لازم است، نهایت محبّت و نهایت تسلیم به او اختصاص داده شود و وجود این دو حالت به معنی عبادت است. طبق بیان شیخ الاسلام ابنتیمیه «اله» عبارت است از كسی كه دلها اسیر محبّت او بوده و در برابر او تسلیم شده و خوار و ذلیل گردیدهاند، از او ترسیده و به او اُمید دارند، در سختيها به او رجوع كرده و در امور مهم به فریادش خوانند و در كارهای نیكو بر او توكّلكنند، به او پناه برده و با یاد او به اطمینان و با محبّتِ او به آرامش رسند …
بسیار روشن است كه چنین كسی با چنین صفاتی فقط خداوند ميباشد.
به این خاطر است كه «لا اله إلاّ الله» صادقترین و برترین گفتار است. اساس هر امر و والاترین نیكيهاست. در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده كه فرمود : «برترین كلامی كه من و پیامبران قبل از من گفتهاند، لا إله إلاّ الله است.»
توحید اولین وظیفهی پیامبران
به دلیل اهمیت توحید و جایگاه اساسی آن در همهی ادیان آسمانی، اولین عنصر دعوت همهی پیامبران از نوح تا محمّد (درود و سلام خدا بر تمامی آنان باد) همان توحید بوده است.
اولین وظیفهی پیامبران كه خداوند آنان را برای هدایت بندگان خود برگزیده بود، در دو امر اساسی نمودار ميشود كه این دو امر مكمل یكدیگرند :
1ـ دعوت به عبادت پروردگار یكتا
2ـ دعوت به دوری از طاغوت.
قرآن كریم در اینباره ميفرماید :
{ وَلَقَدْ بَعَـثْنَا فِی كُلِّ أمَّةٍ رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ } نحل/36
«ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستادهایم (كه به مردم اعلام كنند) كه خدا را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتها و ستمگران) دوری كنید.»
خداوند در آیهای دیگر خطاب به پیامبر صلی الله علیه و سلم ميفرماید :
{ وَ مَا أرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إلاَّ نُوحِی إلَیهِ أنَّهُ لا إلَهَ إلاَّ أنَا فَاعْبُدُونِ } انبیاء/25
«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر این كه به او وحی كردهایم كه معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش كنید.»
به همین دلیل است كه ميبینیم اولین سخن هر پیامبری با قومش این بود كه : «ای قوم من! تنها خداوند را بپرستید. زیرا جز او خدای دیگری ندارید.» اعراف/59
قرآن كریم از زبان نوح و هود و صالح و شعیب و … همین كلام را نقل كرده است. نوح كه اولین پیامبر فرستاده شده به سوی مشركین است، به قوم خود ميگوید :
{ إنِّی لَكُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ * أنْ لا تَعْبُدُوا إلاَّ اللهَ } هود/25ـ 26
«(نوح به قوم خود گفت: ) من بیمدهنده (شما از عذاب خدا و) بیانگر (راه نجات) برای شما ميباشم. (پس) جز الله كس و چیز دیگری را نپرستید.»
عیسی مسیح پسر مریمكه قومش پس از او، وی را به خدایی گرفته و عبادتش كردند، ميگفت :
{ یا بَنِی اسْرَائیلَ اعْبُدُوا اللهَ رَبِّی وَ رَبَّكُم إنَّهُ مَنْ یشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ وَ مَأوَاهُ النَّارُ وَ مَا للظَّالِمِینَ مِنْ أنْصَارٍ }
مائده/72
«عیسی گفته است : ای بنياسرائیل! خدای یگانهای را بپرستید كه پروردگار من و پروردگار شما است. بيگمان هركس انبازی برای خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام كرده است و جایگاه او آتش است و ستمكاران یار و یاوری ندارند.»
امّا دعوت خاتم پیامبران، محمّد مصطفی صلی الله علیه و سلم به سوی توحید و اجتناب از طاغوت بسیار آشكارتر، قويتر، عمیقتر و جاودانهتر بوده و این مسئله در قرآن و سنّت بوضوح به چشم ميخورد و در منهج و احكام و آداب و اخلاق اسلامی تجلّی یافته است.
توحید شعار اسلام
از جمله نشانههای توجه بسیار زیاد اسلام به توحید، این است كه آن را به عنوان شعار خود برگزیده و به آن وسیله از همه ادیان دیگر از جمله «بت پرستی» و ادیان منحرف اهل كتاب جدا شده است، به صورتی كه عبارت «دین توحیدی» به مشهورترین صفت اسلام تبدیل گشته است. و عنوان اسلام نیز در دو كلمه یا دو جمله تجسّم یافته و هر كس كه آن دو را بر زبان جاری سازد، به دین اسلام وارد ميشود، آن دو كلمه عبارتند از : «أشْهَدُ أنْ لا إله إلاّ اللهُ» و « أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ».
بیان توحید در اسلام چنان مهم است كه به شعاری روزانه تبدیل شده و حتّی هر فرد مسلمان باید در نمازهای فرض خود نُه بار در تشهّد و پنج بار در اقامه آن را تكرار كند. اسلام به این هم اكتفا نكرده و این شعار توحیدی را در اذان نیز قرار داده تا هر روز پنج بار از بالای منابر مساجد، ندای«أشهدُ أنْ لا إلهإلاّ اللهُ» برای همه جهانیان اعلام شود.
و از جمله برنامههای ظریف اسلام این است كه برای پدری كه صاحب فرزند ميشود، سنّت قرار داده تا با بانگ اذان در گوش راست فرزندش و با بانگ اقامه در گوش چپ او به استقبال میلاد او رود، تا ندای توحید اولین صدایی باشد كه به گوش نوزاد ميرسد.
و نیز بعد از آنكه به مقدار مقدّر زندگی را گذراند و موعد مرگ او فرا رسید، بر دوستان و نزدیكان او لازم استكهكلمه توحید «لا إله إلاّ الله» را بر او تلقین كنند.
بر این اساس «كلمه توحید» اولین چیزی است كه به وسیله آن فردمسلمان نور زندگی را دریافت ميدارد و آخرین چیزی است بدان وسیله زندگی را به پایان ميبرد. و روشن است كه در فاصله میان گهوارهی طفولیت و بستر مرگ نیز، وظیفهای جز برپایی توحید و دعوت بسوی آن برای فرد مسلمان وجود ندارد.
توحید حقّ خدا بر بندگان
از مواردی كه اهمیت توحید را تأكید ميكند، این است كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودهاند كه توحید حق خداوند بر بندگان است و نباید آن را نادیده گرفت یا از آن غفلت شود.
بخاری و مسلم از معاذ بن جبل (رض) روایت كردهاند كه ميگوید : «به همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم سوار بر الاغی بودم كه فرمود: ای معاذ آیا ميدانی حقّ خدا بر بندگان و حق بندگان بر خدا چیست؟ گفتم : خدا و رسول داناترند. فرمود : حق خدا بر بندگان این استكه او را عبادت كرده و چیزی را شریك وی نگردانند و حق بندگان بر خداوند این استكه اگر كسی برای وی شریك قرار ندهد، او را عذاب ندهد.»
گفتم : «ای رسولخدا، آیا مردم را به اینمژده بشارتدهم؟»
فرمود : «خیر، زیرا در این صورت در اعمال كوتاهی ميكنند.»
دلیل این كه خداوند بر مردم چنین حقّی دارد، این است كه خداوندمتعال انسان را از عدم خلقكرده و با نعمتهايبیشماری وی را یاری نموده، خورشید و ماه و شب و روز را برای خدمت وی مسخر كرده و به وی عقل و قدرتِ بیان ارزانی داشته است.
پس از جمله حقوق خدا كه خالق و روزيرسان و بخشنده و راهنما و رحمن و رحیم است این است كه شكرگزاری شده و مورد ناسپاسی قرار نگیرد، به یاد آورده شود و فراموش نشود و اطاعت گردد و نافرمانی نشود.
به همین خاطر بیان حقیقت و تأكید آن اولین سفارشی است كه در وصایای دهگانهی قرآن بیان شده است. این وصایا كه به «حقوق دهگانه» نامیده شده، چنین آغاز ميشود :
{وَاعْبُدُوا اللهَوَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیئَاً وَ بِالْوَالِدَینِ احْسَانَاً } نساء/36
«تنها خدا را عبادت كنید و (بس و هیچكس و)هیچ چیزی را شریك او مكنید.»
آیهای دیگر نیز كه جزو آیات محكم1 قرآن است و مشتمل بر همان وصایای دهگانه نیز هست، در سورهانعام چنین آمده است :
{ قُلْ تَعَالَوْا أتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَیكُم ألاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوَالِدَینِ إحْسَاناً } انعام/ 151
«بگو : بیائید چیزهایی را برایتان بیان كنم كه پروردگارتان بر شما حرام نموده است. این كه هیچ چیزی را شریك خدا نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.»
به همان صورت چنین سفارشی در سوره اسراء ضمن آیاتی
كه موارد حكمت را بیان ميفرماید آمدهوچنین آغاز ميشود :
{ لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ إلَهَاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومَاً مَخْذُولاً * وَ قَضَی رَبُّكَ ألاَّ تَعْبُدُوا إلاَّ إیاهُ وَ بِالْوَالِدَینِ إحْسَانَاً } اسرا /22ـ 23
«(ای انسان!) با خدای واحد، خدای دیگر قرار مده (و معبود خود مدان و به فریاد مخوان) كه نكوهیده و زبون شوی. (ای انسان) پروردگارت فرمان داده است كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید.»
توحید برنامه و هدف فرد مسلمان در زندگی
روشن است كه اگر آغاز زندگی فرد مسلمان با توحید و پایان آن هم با توحید است، پس وظیفهی او در فاصلهی میان مهد ولادت و بستر مرگ نیز همان اقامهی توحید و فراخوانی به آن است.
خداوند متعال در بیان وظیفهاي كه دو گروه مكلّف انس و جنّ را برای آن خلق كرده است، ميفرماید :
{ وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإنْسَ إلاَّ لِیعْبُدُونِ مَا أریدُ مِنْهُم مِنْ رِزقٍ وَ مَا اُریدُ أنْ یطْعِمُونِ } ذاریات /56 ـ 57
«من پريها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریدم. من از آنان نه درخواست هیچگونه رزق و روزی ميكنم و نه ميخواهم كه مرا خوراك دهند.»
این آیه كریمه بیان ميدارد كه خداوندِ سبحان انسانها و جنّيها را فقط به این خاطر خلق كرده كه تنها او را پرستیده و برایش شریك نگیرید و در اصل، هدف و حكمت خلق آنها همین است. خداوند آنان را خلق نكرده كه همانند چهارپایان، بدون شناخت پروردگار و بدون قدردانی از او بخورند و بهره برند و هیچ عبادتی برای او انجام ندهند و در مقابلش خشوع و زاری نداشته باشند..
پس اگر كسی زندگی خود را به سر برد و هدف خلقت و وظیفهی زندگی خود را كه همان عبادت پروردگار یكتاست، انجام ندهد، به طور قطعی مقام انسانهای عاقل و مكلّف را از دست داده و مانند چهارپایان و بلكه گمراهتر از آنان خواهد شد.
ابلاغ توحید وظیفهی امّت اسلام
همانگونه كه توحید رسالت انسان مسلمان در زندگی است، رسالت امّت اسلامی نیز هست كه آن را به همهی جهان و جهانیان ابلاغ كند. به همین دلیل است كه پیامبر گرامی صلی الله علیه و سلم پیام خود را كه برای پادشاهان كسری و قیصر و روم و سایر پادشاهان و امیران زمین فرستاد، با این جملهی قرآنی به پایان ميرساند :
{ قُلْ یا أهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوا إلَی كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَ بَینَكُم ألاَّ نَعْبُدَ إلاَّ اللهَ و لا نُشْرِكَ بِهِ شیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضَاً أرْبَابَاً مِنْ دُونِ اللهِ فَإنْ تَوَلَّوا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأنَّا مُسْلِمُونَ } آلعمران/64
«بگو : ای اهل كتاب! بیائید به سوی سخن دادگرانهای كه میان ما و شما مشترك است (و همه آن را بر زبان ميرانیم) كه جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریك او نكنیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند یگانه به خدائی نپذیریم، پس هرگاه (از این دعوت) سر برتابند، بگوئید گواه باشید كه ما تسلیم (اوامر و نواهی خدا) هستیم.»
اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم كه رضوان خدا نصیب آنان باد و پیروان نیكروش آنان نیز این رسالت مهم و وظیفهی خود را در برابر آن به خوبی ميدانستند. از این رو هنگامی كه رستم فرمانده سپاه ایرانی از ربعی بن عامر نمایندهی لشكر اسلام در جنگ قادسیه پرسیدكه شما چهكسانی هستید؟ و خواستهشما چیست؟ در پاسخ گفت : «ما قومی هستیم كه خداوند برگزیده تا مردم را از بندگی بندگان به سوی بندگی پروردگار یكتا هدایت كرده و از تنگنای دنیا به وسعت آن و از جور ادیان به طرف عدل اسلام رهنمود سازیم.»
توحید چگونه تحقّق ميیابد؟
توحیديكه پیامبران از جانب خدا آوردهاند و اسلام به اثبات و تأكید و حمایت آن توجه نموده است، تحقّق پیدا نخواهد كرد و ریشههای آن استوار نخواهدگشت و شاخههای آن رشد نخواهد كرد، مگر این كه عناصر زیر برای آن فراهم شود:
عنصر اول : خالص گردانیدن عبادت برای خداوند یكتا
عنصر دوم : كافر دانستن همهی طاغوتیان و اظهار بیزاری از همهی كسانی كه آنان را عبادت كرده و یا به سرپرستی گرفتهاند.
عنصر سوم : پرهیز از تمام اشكال و رنگهای شرك و بستن راههای نفوذ آن.
حال به توضیح این سه عنصر ميپردازیم:
اول : عبادت خالص برای خدا
به این معنی كه تمام حقوق خداوندی به طوركامل به او داده شود مانند : تعظیم، محبت و تسلیم مطلق. و این عبادت خالص به وسیلهی سه امر زیر ثابت ميگردد:
1ـ انسانی كه مدّعی یكتاپرستی است، نباید هیچ شخصی را همانند خداوند تعظیم نماید. خداوند فرموده است :
{ قُلْ أغَیرَ اللهِ أبْغِی رَبَّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَیءٍ } انعام/64
«بگو : آیا (سزاوار است كه) پروردگاری جز خدا را طلب كنم و حال
آن كه او پروردگار هر چیزی است.»
پس طبق این آیه تمام اربابان غیرخدایی كه مردم عبادت ميكنند و یاآنها را تعظیم ميكنند باید نابودشوند، چه از جنس سنگ هستند یا از جنس بشر. به همین سبب دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم برای پادشاهان و امیران این بود كه :
{ ألاَّ نَعْبُدَ إلاَّ اللهَ و لا نُشْرِكَ بِهِ شیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضَاً أرْبَابَاً مِنْ دُونِ اللهِ} آلعمران/64
«كه جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریك او نكنیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند یگانه به خدایی نپذیریم.»
2ـ انسانی كه مدّعی یكتاپرستی است، نباید غیر از خداوند سرپرستی داشته باشد كه او را به اندازهی خدا دوست بدارد.
{ قُلْ أغَیرَ اللهِ اتَّخَذُ وَلِیاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ } انعام/14
«بگو : آیا غیر خدا را معبود و یاور خود بگیرم؟! در حالی كه او آفرینندهی آسمانها و زمین است؟»
و نیز فرموده است :
{ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أنْدَادَاً یحِبُّونَهُم كَحُبِّ اللهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أشَدُّ حُبَّاً للهِ } بقره/165
«برخی از مردم هستند كه غیر از خدا، خداگونههایی برميگزینند و آنان را همچون خدا دوست ميدارند و كسانی كه ایمان آوردهاند, خدا را سخت دوست ميدارند (و بالاتر از هر چیز به او عشق ميورزند.»
و در دنبالهی همین آیه فرموده است :
{ كَذَلِكَ یرِیهِمُ اللهُ أعْمَالَهُم حَسَراتٍ عَلَیهِم وَ مَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ } بقره / 167
«این چنین خداوند كردارهایشان را به گونهی حسرتزا و اندوهباری نشان ایشان ميدهد و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بیرون نخواهند آمد.»
از این آیات روشن ميشود كه كفّار و مشركین، خدایان ساختگی و دوستان خود را چنان دوست داشته و در برابرشان تسلیم بوده و تعظیمشانكردهاندكه جز برايخداوند جایز نیست آن گونه اعمالی انجام شود.
شیخالاسلام محمد بن عبدالوهّاب دربارهی این آیات فرموده است : «خداوند بیانكردهكه آنان خدایان ساختگی را به اندازه خداوند یكتا دوست داشتهاند. و از اینجا ثابت ميشود كه آنان خداوند را نیز بسیار دوست داشتهاند، امّا این محبّت سبب وارد شدنشان به دایره اسلام نشده است. پس در اینصورت وضعیت كسانيكه خدایانباطل را بیشتر از خداوندحقیقی دوست دارند، چه خواهد بود؟ و كسی كه خداوند را دوست نداشته، بلكه فقط خدایان باطل را دوست ميدارد چه سرانجام شومی خواهد داشت؟!»
لازمة توحید این استكه انسان محبّت خود را برای خداوند خالصگرداند و هیچ یاور و سرپرستی را همانندخداوند دوست ندارد. پس ولایت فقط مخصوص خداوند است :
{ اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أولیاءَ، فاللهُ هُوَ المَوْلَی وَ هُوَ یحْیی الْمَوتَی وَ هُوَ عَلَی كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ } شوری/9
«(ستمگران و كافران) كسی جز خدا را به سرپرستی گرفتهاند، در صورتی كه سرپرست اوست و او مردگان را زنده ميگرداند و او بر همه چیز تواناست.»
3ـ انسانی كه مدّعی یكتاپرستی است، نباید جز خداوند قانونگذاری داشته باشد و نباید همانند خداوند از او اطاعت كند، خداوند در این باره چنین ميفرماید :
{ أفَغَیرَ اللهِ ابْتَغِی حَكَمَاً وَ هُوَ الَّذِی أنْزَلَ إلَیكُمُ الْكِتَــابَ مُفَصَّلاً } انعام/114
«آیا جز خدا را (میان خود و شما) قاضی كنم؟ در حالی كه اوست كه كتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل كرده و (حلال و حرام، حقّ و باطل، و هدایت و ضلالت) در آن تفصیل داده شده است.»
این قضیه به آن دلیل است كه تنها كسی كه حق قضاوت و قانونگذاری در مسائل مربوط به بندگان و امور دین و دنیای آنان را دارد، فقط خداوند یكتاست كه به وضعیت مخلوقات خود دانا و نسبت بهآنان مهربان و به مصالح و مفاسدآنان آگاه است.
{ ألا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ } ملك/14
«مگر كسيكه (مردمان را) ميآفریند (حال و وضعایشان را) نميداند، در حالی كه او دقیق و باریكبین و بسیار آگاه است.»
به همین جهت قرآن كریم مقرّر فرموده كه حكم به معنی قانونگذاری فقط مخصوص خداوند باشد. در قرآن چنین ميخوانیم :
{ إنِ الْحُكْمُ إلاَّ للهِ أمَرَ ألاَّ تَعْبُدُوا إلاَّ إیاهُ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَ لَكِنَّ أكْثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ } یوسف/40
«فرمانروایی از آن خداست و بس. خدا دستور داده است كه جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (كه ادلّه و برهانهای عقلی و نقلی پشتوانهی آن است) ولی بیشتر مردم نميدانند.»
قرآن [در یك موضعگیری شدیدتر] قضاوت را به نزد غیر خدا و رسولبردن و قانون غیرخدایی را معتبرشمردن، خروج از حقیقت ایمان دانسته و آن را اطاعت شیطان ميداند.
{ ألَمْ تَرَ إلَی الَّذِینَ یزْعُمُونَ أنَّهُم آمَنُوا بِمَا اُنْزِلَ إلَیكَ وَ مَا اُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ یرِیدُونَ أنْ یتَحَاكَمُوا إلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ اُمِرُوا أنْ یكْفُرُوا بِهِ و یرِیدُ الشَّیطَانُ أنْ یضِلَّهُم ضَلالاً بَعِیداً * وَ إذَا قِیلَ لَهُم تَعَالَوا إلَی مَا أنْزَلَ اللهُ وَ إلی الرَّسُولِ رَأیتَ الْمُنَافِقِینَ یصُدُّونَ عَنْكَ صُدودَاً } نساء/ 60 ـ 61
«(ای پیغمبر) آیا تعجب نميكنی از كسانی كه ميگویند كه آنان به آنچه بر تو نازل شده و پیش از تو نازلشده ایمان دارند ( ولی با وجود این ادّعا هنگام اختلاف) ميخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند. در حالی كه به آنان فرمان داده شده كه به طاغوت كفر ورزند. اهریمن ميخواهد كه ایشان را به گمراهی شدیدی مبتلا سازد. و زمانی كه به ایشان گفته شود : به سوی چیزی بیائید كه خداوند آن را (بر محمدّ) نازل كرده است و به سوی پیغمبر روی آورید، منافقان را ميبینی كه سخت به تو پشت ميكنند.»
دوّم : كافر دانستن طاغوتیان
عنصر اول برای تحقق توحید همان خالص گردانیدن عبادت برای خدا بود و بیان شد كه باید تعظیم و محبّت و اطاعت كامل را كه فقط مخصوص خداوند است، حق خالص او دانست.
امّا عنصر دوم، كافردانستن طواغیت و بيزاری جستن از همه :
كسانی است كه برای طاغوت عبادت كرده و یا آن را بهسرپرستی گرفتهاند. این مسئله به قدری مهم است كه در برخی آیات قرآن كفر به طاغوت بر ایمان به خداوند مقدّم شده است. مانند آیهی زیر كه ميفرماید :
{ فَمَنْ یكْفُر بِالطَّاغُوتِ وَ یؤمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بالْعُرْوَةِ الْوُثقَی لانْفِصَامَ لَهَا } بقره / 256
«بنـابراین كسی كه از طاغوت نافرمانی كند و به خدا ایمان آورد به محكمترین دستاویز در آویخته است (و او را از سقوط و هلاكت ميرهاند و) اصلاً گسستن ندارد.»
پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز در این باره چنین ميفرماید :
«كسی كه، لا إله إلاّ الله، را بگوید و به همهی خدایان دیگر كفر ورزد، جان و مالش حرام و حساب و كتابش بر عهدهی خداوند خواهد بود.» به روایت مسلم
با توجه به این آیه و حدیث روشن ميشود كه فقط اقرار به كلمهی توحید سبب حفظ جان و مال نیست، بلكه باید كفر به خدایان دروغین نیز شامل آن شود.
این بدان خاطر است كه اشیاء به وسیلهی اضداد خود شناخته ميشوند. پس ایمان به خدای یگانه فقط زمانی محقق ميشود كه كفر به باطل و بيزاری از اهل آن به همراهش باشد.
و بر همین اساس بودكه پیشوای اهل توحید ـ ابراهیم (ع) ـ بیزاری و برائت خود را از بتهای قوم خود آشكار كرد و دشمنی خود را با آنان اعلام نمود. خداوند در این باره چنین فرموده است :
{ وَ إذْ قَالَ إبْرَاهِیمُ لأبِیهِ وَ قَوْمِهِ إنَّنِی بَرَآءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ * إلاَّ الَّذِی فَطَرَنِی فَإنَّهُ سَیهْدینِ } زخرف/ 26 ـ 27
«وقتی ابراهیم به پدر و قوم خود گفت : من از معبودهایی كه مـيپرستید بیزام. بجز آن معبودی كه مرا آفریده است. چرا كه او مرا
(به حق) رهنمود خواهد كرد.»
و نیز فرموده است كه :
{ قَدْ كَانَتْ لَكُم اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی ابْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إذْ قَالُوا لِقَوْمِهِم إنَّا بُرَءَاءُ مِنكُم وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَ بَدَا بَینَنَا وَ بَینَكُم الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ أبَدَاً حَتَّی تُؤمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ }
ممتحنه/4
«(رفتار و كردار) ابراهیم و پیروان او الگوی خوبی برای شماست، آنگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و از چیزهایی كه با غیرخدا ميپرستید، بیزار وگریزانیم و شما را قبول نداریم و دشمنی و كینهتوزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است تا زمانی كه به خدای یگانه ایمان ميآورید و او را به یگانگی ميپرستید.»
با این مطالب ميفهمیم كه توحید و یكتاپرستی فقط زمانی به حدّ مطلوب ميرسد كه عنصر ایمان به خداوند و عبادت او با عنصر كفر به طاغوت و بیزاری از یاران او توأم هم باشند و به همین خاطر پیام همهی پیامبران برای اقوام این بوده :
{ أنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ } نحل / 36
«كه خداوند را عبادت كنید و از طاغوت دوری جویید.»
سوّم : حفاظت از خود در برابر شرك و پرهیز از آن
عنصر سوم برای تحقّق توحید دوری از شرك است. پس لازم است كه همهی انواع آن یعنی شرك اكبر، شرك اصغر، شرك جلی و شرك خفی شناخته شود، تا از هرگونه شائبهی شرك رهایی یافته و نسبت به راههای نفوذ و ورود آن هوشیار باشیم.
همانگونه كه گفتیم شناخت هر چیز وابسته به شناخت شیء متضاد آن است. پس شناخت توحید خالص و پاك نیز وابسته به شناخت ضدّ آن یعنی شرك است.
زیرنویس:
1ـ آیات محكم در مقابل آیات متشابه است و به آیاتی گفته ميشود كه قابل تأویل نبوده و فقط یك معنی را در بر دارد. (مترجم)
به نقل از کتاب: حقیقت توحید، تألیف شیخ یوسف القرضاوی