Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:
« أقربُ ما يَكونُ العبْدُ مِن ربِّهِ وَهَو ساجد، فَأَكثِرُوا الدُّعاءَ » (روايت مسلم)
"حالتي که بنده به پروردگارش نزديکتر است، حالت سجده است، پس در آن زياد دعا کنید".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>صحابه > دروغ سوزاندن کتابخانه های ایران و مصر توسط مجاهدین صحابه

شماره مقاله : 8778              تعداد مشاهده : 570             تاریخ افزودن مقاله : 16/12/1389

دروغ سوزاندن کتابخانه هاي ايران و مصر توسط مجاهدين صحابه
 


پرسش:

ابن خلدون که دقيق ترين و بزرگ ترين جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزي به دست اعراب چنين ميگويد:
« وقتي سعد ابن ابي وقاص به مداين دست يافت در آنجا کتابهاي بسيار ديد. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب اين کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در اين کتابهاست سبب راهنمايي است خدا براي ما راهنمايي فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مايه گمراهي نيست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از اين سبب آن همه کتاب ها را در آب يا در اتش افکندند.(دو قرن سکوت ص 98)
همچنين ابوريحان بيروني در کتاب آثارالباقيه عن القرون الخاليه چنين مي نويسد:
«وقتي قتيبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمي مي نوشت و از تاريخ و علوم و اخبار گذشته آگاهي داشت از دم تيغ بي دريغ گذراند و موبدان و هيربدان قوم را يکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانيد و تباه کرد. صفحه 35،36،48 »
آيا اينگونه رفتار اعراب مسلمان دليل خوبي براي تنفر بعضي از ايرانيان از آنان نيست؟

پاسخ:

الحمدلله،
ايران در زمان قبل از اسلام دانشمند و کتابخانه اي نداشته تا توسط مسلمين سوزانده شوند، و آنچه که ابن خلدون گفته – اگر واقعا در کتابش ذکر کرده باشد – صحت ندارد، زيرا خود ابن خلدون قرنها بعد از فتح ايران توسط مسلمين زيسته است بنابراين او خود در آن هنگام حضور نداشته تا وقايع را ثبت و ضبط نمايد، بنابراين اگر بفرض ابن خلدون چنين فته باشد باز اين سخنان جزو روايات تاريخي هستند، و نمي توان به روايات تاريخي اطمينان نمود، اصلا مشهور است که: روايات تاريخي محل اعتبار نيستند.
قرار نيست که نوشته هاي تاريخي همگي درست باشند، از کجا معلوم که آن گفته ها درست باشند؟!! فقط با ادعا و تکرار سخن ثابت نمي شود.
اين اتهامها را بيشتر مرتدين و زرتشتيان و ملي گرايان نژاد پرست مطرح مي کنند که از اسلام بيزارند و قصد دارند مردمان ساده لوح را بفريبند و آنها را به آتشکده و آتش مقدسي فرا بخوانند.
در ضمن خوارزمشاهيان عرب نبودند بلکه خود ايراني بودند!!
آري، دسته اي از دشمنان و کينه توزان اسلام با درست کردن افسانه ي سوزاندن کتابخانه ي ايران و اسکندريه ي مصر به دستور عمر ابن خطاب رضي الله عنه و فرماندارانش، قصد دارند تا چهره اي زشت از اسلام به نمايش بگذارند و خود را مدافع علم و پيشرفت و اسلام را مخالف پيشرفت بشري معرفي کنند، و جالب اينست که تقريبا تمامي دانشمندان ايراني بعد از ورود اسلام به ايران زيسته اند و حيات علمي ايران در دوران اسلامي بوده است نه قبل از آن؛ دانشمنداني هم چون بيرني و فارابي و ابن سينا و رازي و غيره و غيره همگي بعد از اسلام و در زير سايه ي اسلام به اين درجه ي علمي رسيده اند و همواره از سوي حکما مورد حمايت واقع شده اند..
مورخين قرون اول اسلام تا شش قرن يعني تا ششصد سال بعد از تاريخ فتح اسكندريه چه مورخ مسلمان و چه بيگانه با آن كه درباره فتح اين شهر به تفصيل داد سخن داده‌اند نه ذكري از وجود كتابخانه در آن زمان كرده‌اند و نه از آتش زدنش به دست عمرو بن العاص فاتح اسكندريه حرفي زده‌اند.
اولين كسي كه تهمت زده و گفته است: عمرو بن العاص پس از فتح اسكندريه كتابخانه بزرگش را به فرمان حضرت عمر بن الخطاب آتش زد، عبداللطيف بغدادي نصراني است كه اين مطلب در كتابش به نام "الافاده والاعتبار" ذكر كرده است. هيچ احدي ازتاريخ نويسان قبل از او در چندين قرن گذشته چيزي از اين بابت نگفته و ننوشته است، حتي مورخين غير مسلمان هم اشاره‌اي به اين مطلب نكرده‌اند، حال آن كه اگر چنين حادثه‌اي بود با آب و تاب آن را مي‌نوشتند. چنانکه قبل از عبدالطيف بغدادي دو نفر مورخ يكي به نام اوتيخا و ديگري به نام يوحنا اسقف نقيوس در حدود سال 311 هجري يعني 299 سال قبل از بغدادي تاريخ فتح اسكندريه را مفصل نوشته‌اند؛ ولي ذكري از وجود كتابخانه نكرده‌اند و نه حرفي از سوزاندنش زده‌اند.
شكي نيست كه خود عبداللطيف بغدادي در تاريخ فتح اسكندريه كه در سال 21 هجري 642 ميلادي بوده به دنيا نيامده تا گفته شود آنچه خودش شخصاً در هنگام فتح اسكندريه به چشم ديده در كتابش به قلم آورده است. زيرا او سال 1231 ميلادي يعني 589 سال بعد از فتح اسكندريه از مادرش متولد گرديده است.
پس بايد اين مطلب را در تاريخ تدوين شده سابقين بيابد تا بنويسد. حال آن كه كسي قبل از او آن را نگفته و در هيچ تاريخي قبلاً ذكر نشده است. بغدادي هم در كتابش به هيچ كتاب تاريخي استناد نكرده است. بنابراين مسلماً چيزي از پيش خود گفته و گفته‌اش ارزش تاريخي ندارد و قابل اعتبار و اعتناء نيست.
بدين جهت است كه پاره‌اي از دانشمندان غرب مانند گيبون، پوتلر، سديو، گوستاولويون و امثال آنها اين مطلب را با ذكر دليل رد كرده‌اند و عمرو بن العاص و عمر بن الخطاب را از اين تهمت مبرا دانسته‌اند.
هرگاه توجه كنيم كه عبداللطيف بغدادي مي‌گويد: كتابهاي كتابخانه مزبور را شش ماه متوالي زير خزانه حمامهاي اسكندريه كه چهار هزار حمام داشته به جاي هيزم براي گرم كردن آب خزانه‌ها مي‌سوزاندند، آن وقت است كه خوب پي مي‌برم داستان سوزاندن كتابخانه اسكندريه چقدر بي‌اساس است و جز خرافه نيست. مگر شهر اسكندريه چقدر بزرگ و چقدر سكنه داشته كه نياز به چهار هزار حمام داشته باشد؟ يا مگر كتابهاي كتابخانه تا چه حد زياد بوده‌اند كه شش ماه متوالي شب و روز آتش چهار هزار حمام را افروخته و آب خزانه‌هاي چهار هزار حمام را گرم كند؟ سبحان الله.
بنابراين يا در هنگام حمله مسلمين به اسكندريه كتابخانه‌اي كه كتاب داشته باشد اصلاً وجود نداشته يا اگر موجود بوده، روميها كه وضع خود را در خطر ديده‌اند، قبل از اين كه شهر به دست مسلمين افتد، كتابهاي آن را از راه دريا به پايتخت روم انتقال داده‌اند.
و بيست سال بعد از اين مرد نصراني، يك طبيب يهودي نيز به نام ابوالفراج ابن العربي در سال 623 در ملاطيه آسياي صغير در كتاب خويش "مختصر الدُّول" همين افسانه را نقل كرده است و از اين پس برخي از نويسندگان خوش‌باور و سانده‌انديش مانند (قفطي) در "تاريخ الحكما" و حاج خليفه در "كشف الظنون" اين روايت ساخته و پرداخته مرد نصراني و طبيب يهودي را در كتاب‌هاي خويش نوشته‌اند و در دوران غرب‌زدگي ايران (سرجان ملكم) انگليسي با پر و بال بيشتر اين افسانه را در كتاب‌ها و مجلات روشنفكرمآبانه نقل نمود و ابراهيم‌پور داود كه با حس ناسيوناليستي كور بر هر چه به عرب‌ها منسوب بود تاخت اين قصه را پر و بال بيشتري داد.
نصي از ابن قفطي وجود دارد که آن‌را از ابن عبري (متولد 1286 م) نقل کرده و در آن آمده است که مردي به نام يحيي نحوي که اسکندري الاصل و از فلاسفه بود، نزد عمرو آمد. عمرو او را گرامي داشت و پرسيد: چه مي‌خواهي؟ نحوي گفت: کتابهاي حکمت را که در خزانه‌هاي پادشاهي است و تعداد آن‌ها پنجاه و چهار هزار و صد و بيست کتاب مي‌باشد. عمرو گفت: من نمي‌توانم چنين رقم بزرگي را بدون اجازه‌ي اميرالمؤمنين به شما برگردانم. آن‌گاه نامه‌اي به اميرالمؤمنين فرستاد و نظر ايشان را در اين مورد جويا شد. اميرالمؤمنين در جواب نوشت: کتابهايي که از آن ياد کرده‌اي از دو حال خالي نيستند يا آن‌چه‌ در آن‌ها مکتوب است موافق با کتاب خدا است که در اين صورت کتاب خدا ما را از آن‌ها بي نياز مي‌سازد و يا مخالف کتاب خدا است که باز هم نيازي به وجود آن‌ها احساس نمي‌شود. بنابراين همه را نابود کن. عمرو حسب دستور آن‌ها را در ميان حمام داران اسکندريه توزيع نمود تا کوره‌ي حمام را با آن‌ها گرم نگه دارند. چنان که تا شش ماه حمام داران از آن‌ها به جاي چوب استفاده کردند. (عمرو بن عاص، القائد السياسي. ص 133).
البته اين روايات به دلايل زير قابل انتقاد مي‌باشند:
1ـ هيچ ربط علمي و تاريخي در ميان اين روايات وجود ندارد و هر سه متعلق به يک دوراني از تاريخ مي‌باشند.
2ـ اين روايات از هيچ سند و مرجع معتبري سرچشمه نگرفته‌اند، بلکه فرضيه‌هايي بيش نيستند که ساخته و پرداخته همين راويان مي‌باشند.
3ـ اين روايات در قرن هفتم پديد آمدند و فاصله‌ي زماني زيادي با دوران فتح مصر توسط عمرو بن عاص دارند. بنابراين با دلايل زير مي‌توان اين‌ها را بي اساس قلمداد نمود:
ـ هيچکدام از مورخيني که قرنها پيش در مورد مصر و فتح آن قلم فرسايي کرده‌اند در مورد آتش زدن کتابخانه‌ي اسکندريه چيزي ننوشته‌اند.
ـ واقدي، طبري، ابن اثير، ابن خلدون، ياقوت حموي و حتي ابن عبدالحکم به چنين رويدادي اشاره ننموده‌اند.
ـ مي‌توان اين روايتها را متعلق به دوران جنگهاي صليبي دانست که آقاي عبداللطيف بغدادي در آن دوران مي‌زيسته و احتمالاً توسط زر و يا زور به نوشتن آن وادار شده است.
ـ اگر واقعاً چنين کتابخانه‌ي عظيمي وجود مي‌داشت، يقيناً روميان هنگام ترک اسکندريه کتابهاي آن‌را با خود مي‌بردند.
ـ عمرو راحت مي‌توانست آن همه کتاب را به جاي سپردن به حمام داران، در دريا مي‌ريخت که در آن صورت نابودي آن‌ها به شش ماه نمي‌انجاميد.
خلاصه اين که جريان سوزاندن کتابهاي کتابخانه‌ي اسکندريه اتهامي بيش نيست که اميرالمؤمنين (عمربن خطاب) و همچنين عمرو بن عاص از آن کاملاً مبرا و بي اطلاع مي‌باشند. بلکه اين يک نوع جريان ساختگي از طرف دشمنان اسلام براي بد نام کردن مسلمانان فاتح است.( عمرو بن العاص القائد السياسي).
بنابراين تهمتي كه بعضي از ناآگاهان در باب آتش زدن كتابخانه اسكندريه به مسلمين مي‌زنند هيچ گونه مدرك تاريخي ندارد و جز بهتان نيست.
همچنين آتش زدن كتابخانه ايران به دست فاتحين اسلام چنان كه محققين گفته‌اند افسانه ايست موهومي؛ چه در هيچ يك از منابع معتبر سده‌هاي اول اسلام ذكري از اين امر ديده نمي‌شود. مورخين معروف غرب كه با بي‌طرفي و دور از تعصب به اين موضوع توجه و به دقت آن را بررسي كرده‌اند تصريح كرده‌اند كه اين مطلب جز دروغ و بهتان نيست. دكتر ماكس ميرهوف اسلام شناس و شرق شناس معروف در كتاب خود به نام ميراث اسلام مي‌گويد: مراكزي براي تحصيل علم در قسمتهاي مختلف ايران بود كه پس از تسلط مسلمين بر ايران دست نخورده باقي ماندند و حتي جندي شاپور يكي از مراكز علمي امپراتوري اسلام گرديد. صفحه 103 ميراث اسلام.
مسلمين بر ايران، سوريه، فلسطين، اردن و مصر تسلط يافتند؛ ولي در هيچ تاريخي حتي تواريخ همين مردمي كه مملكتشان را از دست دادند ديده نمي‌شود كه مسلمين به كتب ديني آنان توهين كرده‌اند و آن را از بين برده‌اند يا بناهاي ديني آنها را خراب يا آتش زده‌اند. حال آن كه مسلمين حامل لواء دين اسلام بودند. يكي از اسباب جهادشان تبليغ دين اسلام و دعوت مردم به سوي اين دين بود. ظاهراً مي‌بايست كتب ديني ديگران را از بين ببرند و معابدشان را خراب كنند، ولي نه تنها دست به چنين كاري نزدند، بلكه بالعكس به معابدشان تا آنجا احترام مي‌گذاردند كه حضرت عمر پس از فتح همين شهر بيت المقدس كه روميان چنين و چنان كردند، در كليساي بزرگ قيامه نماز نخواند، آن هم به اين دليل كه مبادا مسلمين در آينده بدين علت كه خليفه در آن نماز خوانده، آن را از دست مسيحيان بگيرند و تبديل به مسجد نمايند.
در جنگ خيبر كه در حيات رسول الله و به رهبري آن حضرت واقع شد، چند جلد تورات، غنيمت به دست مسلمين افتاد. يهوديان پس از پايان جنگ از حضرت رسول تقاضا كردند تا مجلدات تورات را به آنها بازگرداند. آن حضرت نيز امر فرمود تا به آنها مسترد شود.( صفحه 290 حيات محمد صلي الله عليه وسلم، تأليف دكتر محمد حسنين هيكل).
مردمي كه با كتب و ابنيه ديني ديگران چنين خوب رفتار مي‌كردند، آيا امكان دارد كه ساير كتابهاي آنها از قبيل كتب فلسفه و فلك و غيره آتش بزنند؟ هرگز.
مسلماً‌ دشمنان اسلام خواسته‌اند با جعل و وضع چنين داستاني وجهه مسلمين را بد جلوه دهند؛ ولي اين تاريخ صحيح است كه مشتي محكم بر دهانشان مي‌زند.
و در مقابل اين افراد ناآگاه يا مغرض، دانشمندان و محققيني مانند بتلر و گوستا و لوبون و ويلدورانت و از دانشمندان اسلامي مانند شبلي نعماني در (كتابخانه اسكندريه) و دكتر محمدحسين هيكل در (فاروق اعظم (رضي الله عنه)) و عقاد در عبقريه و كتاب‌سوزي ايران و مصر با دلايل بسيار روشن علمي شايعه كتاب‌سوزي اسكندريه را به وسيله مسلمانان به شدت تكذيب كرده‌اند و الكساندر مازاس نيز در زندگاني عمر (رضي الله عنه) اين شايعه را كاملاً تكذيب كرده است و نخستين بار دانشمندان باانصاف نصراني مانند (بتلر و گوستا و لوبون و ويلدورانت و مازاس) با دلايل علمي اين حقيقت را روشن نموده‌اند هم چنان كه اولين بار نويسندگان مغرض و بي‌انصاف نصراني و يهودي (مانند عبداللطيف بغدادي و ابوالفرج) اين دروغ را نوشته و بر سر زبان‌ها انداختند.
در تاريخ مي‌خوانيم كه روميها در سال 70 ميلادي بر شهر بيت المقدس كه در آن زمان شهر مذهبي يهوديان بود، تسلط يافتند. كتب ديني آنان را براي توهين لگدمال كردند و پس از آن، همه كتاب‌ها را در مسجد الاقصي عبادتگاه بزرگشان آتش زدند و سوزاندند. خود مسجد را نيز به آتش كشيدند.
همچنين مسيحيان در كشمكشهاي ديني كه بر ضد يهوديان در اندلس (اسپانيا) به راه انداختند، ‌تمام كتب ديني آنها را طعمه حريق ساختند و از بين بردند.
در کتاب (زندگاني عمر، الكساندر مازاس، ص98 و 99 و فاروق اعظم (رضي الله عنه)، دكتر محمدحسين هيكل، ص213) آمده: " كتابخانه اسکندريه در دروه بطالسه (جانشينان اسكندر) بنا گرديده و آمار كتاب‌هاي آن تا سال 47 قبل از ميلاد به هفتصد هزار جلد رسيده است و سال 47 قبل از ميلاد در اثناي جنگ (كلئوپاترا، و بَطْلَميوس) عمارت سلطنتي آتش گرفت و زبانه‌هاي آن به اين كتابخانه رسيد و تمام يا قسمت اعظم آن به كام حريق رفت و پس از مرور هفت سال در سال چهل قبل از ميلاد، دويست هزار جلد كتاب‌هاي شاهان برجو به اين كتابخانه اهدا و رونق سابق را يافته، اما در سال 378 ميلادي (تئودور زاوال) امپراتور بسيار متعصب مسيحي چون علوم و معارف كتاب‌هاي اين كتابخانه را در تضاد با عقايد نصراني مي‌دانست اكثر كتاب‌ها را از بين برد و بقيه را نيز يك به طريق پرنفوذ اسكندريه به نام (كبريس كبير) بر اثر عداوت و دشمني با فيلسوف عصر (هيپاتي) سوزانيد و هيپاتي را نيز به قتل رسانيد، به طوري كه در قرن چهار ميلادي كه يك كشيش مسيحي از طرف امپراتور روم مأمور نابود كردن كتاب‌هاي اين كتابخانه گرديد به هنگام بازگشت از اسكندريه در گزارش خود چنين گفت: «من قفسه‌هاي اين كتابخانه را به كلي از كتاب خالي ديدم»".
و چون تعصب مسيحيت روز به روز بيشتر و تضاد آن با علوم و معارف روشن‌تر مي‌گرديد اين كتابخانه‌ها هم چنان از كتاب خالي مانده و به هنگام ورود سپاه اسلام به اسكندريه، در اين كتابخانه كتابي وجود نداشته است و در ايران کتابخانه اي نبوده تا آتش زنند و بلکه اين اتهام نيز ادامه ي همان افسانه اي است که در مورد کتابخانه ي اسکندريه درست کرده اند و بعضي از نويسندگان بدون تحقيق و بررسي علمي دقيق آنرا تکرار کرده اند.

والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عمر بن خطاب رضی الله عنه و تشویق برای تحصیل علم و دانش:«موت الف عابد أهون من موت عالم بصير بحلال الله وحرامه». «مرگ هزار عابد آسان‌تر از مرگ یک عالم آگاه به حرام و حلال خدا است». "مفتاح دار السعاده" (1/121)‏.



تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3064
دیروز : 5614
بازدید کل: 8793223

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010