|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره فاتحه > فضائل سوره فاتحه
شماره مقاله : 8791 تعداد مشاهده : 287 تاریخ افزودن مقاله : 16/12/1389
|
فضيلت سوره فاتحه: در فضيلت اين سوره احاديثي روايت شده است، از آن جمله حديث شريف ذيل به روايت بخاري و احمد از ابي سعيد بن المعلي رضی الله عنهما است كه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم به من فرمودند: «بدان، قبل از آن كه از مسجد خارج شوي، تو را از بزرگترين سوره قرآن آگاه خواهم ساخت ابوسعيد ميگويد: رسول خدا صلی الله علیه و سلم دستم را گرفتند و همينكه خواستند از مسجد خارج شوند، گفتم: اي رسول خداص! مگر شما نگفتيد كه تو را از بزرگترين سوره قرآن آگاه خواهم ساخت؟ فرمودند: آري بزرگترين سوره قرآن : { الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }است؛ اين همان سبع المثاني (هفت آيت تكرارشونده) و قرآن عظيمي است كه به من داده شده است».همچنين در حديث شريف به روايت مسلم در صحيحش و نسائي در سننش از ابنعباس رضی الله عنهما ، آمده است كه فرمود: «جبرئيل علیه السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم بود كه بناگاه آن حضرت صلی الله علیه و سلم از بالاي سرخويش صدايي را شنيدند. جبرئيل علیه السلام نگاهش را بهسوي آسمان دوخت و گفت: اين دري است كه هماكنون در آسمان گشوده شد و قبل از اين هرگز گشوده نشده بود. راوي ادامه ميدهد: سپس، از آن درفرشتهاي نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرود آمد و گفت: «أبشر بنورين قد أوتيتهما لم يؤتهما نبي قبلك: فاتحة الكتاب وخواتيم سورة البقره، لن تقرأ حرفا منهما إلا أوتيته». «مژده باد تو را به دو نوري كه برايت داده شده و قبل از تو به هيچ پيامبري داده نشده است؛ [آنها عبارتند از] فاتحه الكتاب و آيات پاياني سوره بقره. [اين را بدان كه] هرگز هيچ حرفي از آنها را قرائت نميكني ، مگر آن كه همان را داده ميشوي». سوره فاتحه متضمن معاني قرآن كريم، مشتمل بر اصول و فروع دين، دربردارنده اصول عقيده و عبادت و شريعت، راهنمايي به سوي درخواست هدايت از ربالعالمين و در خواست بركنار ماندن از راه منحرفان است. (از: تفسير انوار القرآن، نوشته: عبدالرؤوف مخلص)
فاتحه: فضائل سوره فاتحه: فرموده اول: از ابوسعید بن المعلی (رض) روایت است که: [روزی در حال خواندن نماز بودم که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) مرا صدا زد و من نیز به او جواب ندادم تا نمازم را کامل خواندم و سپس پیش رسول الله (صلی الله علیه وسلم) رفتم، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: دلیل جواب ندادنت چه بود؟ گفتم: ای رسول خدا در حال نماز بودم. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: مگر خداوند بزرگ نمیفرماید: (یا أیها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم) (انفال/24) (ای کسانی که ایمان آوردهاید چون خدا و رسولش شما را به ایمان دعوت کنند اجابت کنید تا به حیات ابدی رسید). پس از آن پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: بزرگترین سوره قرآن را قبل از اینکه از مسجد بیرون روی به تو یاد میدهم، سپس دستم را گرفت، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میخواست از مسجد بیرون رود، گفتم: ای رسول خدا تو فرمودی بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: بله، (الحمد لله رب العالمین)، اینها هفت آیه هستند که تکرار کرده میشوند و قرآن بزرگ هستند که به من بخشیده شدهاند].[ بخاری و غیر او ] فوائد فرموده اول: 1- برای پیامبر (صلی الله علیه وسلم) جایز است کسی را که در حال نماز است صدا کند و آن شخص میبایست به محض اینکه خطاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) را شنید دست از نماز سنتش بر میداشت و نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میرفت. این مورد فقط خاص پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و مربوط به زمان حیاتش است، البته در حق مادر نیز صدق میکند، مادر نیز میتواند فرزندش را هنگامی که در حال خواندن نماز سنت است صدا بزند و آن فرزند باید نمازش را قطع کند و جواب مادرش را بدهد. دلیل این فرموده نیز جریان همان راهبی است که مادرش او را صدا کرد و او چون در حال نماز بود جواب مادرش را نداد سپس مادرش بر علیه او دعا کرد و خداوند نیز دعای مادر را مستجاب کرد، همچنانکه در حدیثی که بخاری و مسلم آوردهاند بدان اشاره شده است. بغیر از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و مادر انسان کسی دیگری حق ندارد که شخص دیگری را که در حال نماز سنت است مورد خطاب قرار دهد، و بر انسان نمازگذار نیز واجب است که جواب هیچ کسی را در حالی که نماز می خواند، ندهد، مگر در مواردی حساس و آن برای فریادرسی و کمک به شخص دیگری و نجات دادن او از خطری و یا در حال اجبار باشد. 2- جواب دادن به خطاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) طبق آیه 24 سوره انفال واجب است. 3- حریص و قاطع بودن پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و رغبت داشتن ایشان بر یاد دادن و پرورش دادن اصحابش (رضی الله عنه) نسبت به چیزهایی که به آنها سود میرساند. همچنانکه میفرماید: (لأعلمنک أعظم سورة فی القرآن: بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم). 4- حریص بودن یاران پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به فراگیری علم دین و یادآوری کردن نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از طرف اصحابش (رضی الله عنه) در مورد آنچه که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به گفتن آن وعده داده بود، هنگامی که ابوسعید بن المعلی گفت: ای پیامبرخدا تو نگفتی که بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم. 5- جواب دادن پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به اصحابش (رضی الله عنه) و وفای بعهد کردن پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در مورد پیمانی که به آن صحابه دادن بود و (الحمد لله رب العالمین) را به او یاد داد. 6- این فرموده دلیلی است بر اینکه سوره فاتحه بزرگترین سوره قرآن است و دارای هفت آیه میباشد که همواره تکرار میشوند – السبع المثانی – و قرآن بزرگ نیز است. فرموده دوم: از ابوسعید خدری (رضی الله عنه) روایت است که [ما در سفر بودیم و رو به محلی کرده و در آنجا اتراق گزیدیم، دختری نزد ما آمد و گفت: رئیس قوممان را مار یا عقرب نیش زده است، و کسی هم نیست او را درمان کند آیا شما چیزی از رقیه به همراه دارید تا او را درمان کنید؟ در این هنگام مردی از ما که قابل اعتماد بود بلند شد در حالی که ما او را به عنوان رقیه کننده میشناختیم و او شخص صالحی بود. آن شخص رفت و بیمار را رقیه و مداوا کرد و در مقابل عملی که انجام داده بود 30 گوسفند از آن قبیله دریافت کرد، وقتی نزدمان برگشت به او گفتیم: آیا کار خوبی کردی از اینکه او را رقیه کردی؟ گفت: من فقط او را با سوره فاتحه – أم الکتاب – رقیه کردم، ما در جواب او گفتیم حرف نزن تا اینکه پیش پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میرویم و در مورد این کار سؤال میکنیم، وقتی به مدینه رسیدیم جریان را برای پیامبر (صلی الله علیه وسلم) تعریف کردیم . پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (و ما کان یدریه أنها رقیة؟ أقسموا و اضربوا لی سهم)[ متفق علیه] (او نمیدانست که این درمان کردن و دعا است، گوسفندان را تقسیم کنید و سهمی هم برای من بگذارید) و در روایتی از امام مسلم آمده که عبدالله بن مسعود او را درمان کرد]. فوائد فرموده دوم: 1- اصحاب (رضی الله عنه) در هنگام اختلاف اموراتشان را به سوی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ارجاع میدادند تا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در بین آنها حکم کند، خداوند میفرماید: (فإن تنازعتم فی شیء فردوه إلی الله و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و أحسن تأویلا) (نساء/59) (و چون در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و رسول باز گردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این کار – رجوع به حکم خدا و رسول – برای شما بهتر و خوش عاقبتر خواهد بود). برگرداندن و ارجاع دادن امورات به سوی خداوند در این آیه یعنی ارجاع دادن به قرآن است، ولی ارجاع دادن به سوی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در آیه یعنی اگر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) زنده بود، اختلاف را به سوی ایشان ارجاع دهید و اگر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در قید حیات نبود، برای حل اختلاف به احادیث ایشان برگردید. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می فرماید: (ترکت فیکم ما أن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أبداً، کتاب الله و سنتی)[ مالک و حاکم] (بعد از خود چیزی را در میان شما به ارث میگذارم، مادام که به آن دست بگیرید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و سنتم). 2- بر همه اصحاب (رضی الله عنه) و مسلمانان واجب است که به قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) حکم کنند. 3- رقیه با سوره فاتحه جایز است، همچنین رقیه با آیات و ادعیه ای که در سنت صحیح پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به آنها اشاره شده نیز جایز است. 4- مداوای کسی که مار یا عقرب او را نیش زده، با خواندن سوره فاتحه و دعاهای مأثور بر روی آن شخص و به وسیله دارو مشروع میباشد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می فرماید: (یا عباد الله تداووا فإن الله لم یضع داء إلا وضع له دواء).[ امام احمد] (ای بندگان خدا مداوا و معالجه کنید، زیرا که خداوند هیچ دردی را نفرستاده مگر آنکه درمانی نیز برای آن درد قرار داده است). 5- شخص رقیه کننده میتواند در مقابل رقیهای شرعی که به وسیله سوره فاتحه، دعا کردن و داروهای موجود انجام می دهد اجرت دریافت کند، چون آن شخص به دلیل رقیه کردن انسان بیمار، نسبت به دکتری که با دارو و درمان بیمار را معالجه میکند، شایستگی بیشتری برای دریافت مزد و پاداش دارد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (أحق ما أخذتم علیه أجرا کتاب الله)[ بخاری](شایسته ترین پاداشی که میتوانید در مقابل چیزی دریافت دارید، آن پاداشی است که بر قرآن میتوانید دریافت دارید). منظور حدیث، دریافت اجرت در مقابل خواندن قرآن بر مرده ها یا بر زنده ها نیست، بلکه اشاره حدیث به این است که اگر کسی بوسیله قرآن مداوای جسم کس دیگری را که میتواند از او اجرت بگیرد، اما اگر کسی بیاید و قرآن را بر قبرستان بخواند و یا در هنگام مجلس ترحیم آن را بخواند و در مقابل آن پول دریافت کند این کار حرام است – هم از جهت قرآن خواندن در آن مکان و هم از لحاظ گرفتن پول بر این عمل – زیرا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و اصحابش این کار را نکردهاند. 6- انسان مسلمان میتواند برای انسان غیر مسلمان رقیه کند و همچنین میتواند برای بهبودی بیماریش دعا کند. بزار از جابر (رضی الله عنه) روایت میکند که جابر فرمود: (فقالوا لهم: قد بلغنا أن صاحبکم جاء بالنور و الشفاء، قالوا: نعم)[ فتح الباری](آن قوم به مسلمانان گفتند: به ما خبر رسیده که رفیقتان – محمد (صلی الله علیه وسلم) – نور و شفا – قرآن – با خودش آورده است، مسلمانان گفتند: بله چنین است). از این روایت پیداست که آن قوم غیر مسلمان بودند زیرا به مسلمانان گفتند: رفیقتان و نگفتند، رفیقمان و یا پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) ، زیرا به او ایمان نداشتند ولی با وجود این آن شخص مسلمان رئیس آن قوم را رقیه کرد. فرموده سوم: ابن عباس می فرماید: (پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نزد ما بود و جبرئیل (علیه السلام) کنار او، ناگهان صدایی شدید را از بالای سرش شنید، در این لحظه جبرئیل (علیه السلام) چشمش را به طرف آسان کرد و گفت: این دری از درهای آسمان بود که باز شد و تا حال باز نشده بود. از آن در ملائکه ای پائین و نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم) آمد و گفت: ای محمد (صلی الله علیه وسلم) مژده بده در مقابل دو روشنی که خداوند به تو عطا کرده است و قبل از تو این دو روشنی به کسی داده نشده است. و این دو روشنی، یکی سوره فاتحه و دیگری دو آیه آخر سوره بقره است. و قبل از تو هیچ حرفی از آنها تلفظ نشده است).[ مسلم و غیر او] فوائد فرموده سوم: 1- جبرئیل گاه گاهی از آسمان نزول میکرد و نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میآمد. 2- وجود صدایی در آسمان دلیل بر اتفاق افتادن مسئلهای عظیم است. 3- آسمان دارای دری است که برای هیچ کس غیر از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) باز نشده است و پائین آمدن ملائکه از آن در به نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نشانه فضل و بزرگی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) است. 4- آن ملائکه مژده دو روشنی را به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) داد که خداوند بزرگ قبل از محمد (صلی الله علیه وسلم) به هیچ پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نداده است. و آن دو روشنی شامل، سوره فاتحه و دو آیه آخر سوره بقره است. (تفسیر بزرگترین سوره قرآن (فاتحة الكتاب)، مؤلف: محمد بن جمیل زینو، ترجمه: علی صارمی)
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|