|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اذمام
شماره مقاله : 8810 تعداد مشاهده : 355 تاریخ افزودن مقاله : 17/12/1389
|
اذمام . [ اِ ] (ع مص ) نکوهیده یافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خوار و مذموم یافتن : اذمام امری ؛ نکوهیده یافتن آن . اتیته فأذممته ؛ یعنی یافتم او را نکوهیده . || اذم به ؛ خوارمند نمود او را (صلته ُ بالباء)، یا بمعنی ترکه ُ مذموماً فی الناس ، باشد. || اذمام فلان ؛ کردن کاری و از آن سزاوار نکوهش شدن او. برای عملی درخور نکوهش شدن . کاری کردن که بدان بنکوهند. (تاج المصادر بیهقی ). || معیوب شدن . || اذم ّ له و علیه ؛ گرفت برای او زینهار. || اذمام کسی ؛ زنهار دادن . (تاج المصادر بیهقی ). امان دادن .زینهار دادن او را. رهانیدن او را. || بازپس ایستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || اذمام رکاب قوم ؛ مانده گردیدن شتران ایشان و سپس ماندن از شتران دیگر و همچنین است اذم ّ به بعیره . || اندک شدن آب چاه . (تاج المصادر بیهقی ).
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|