|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>جاسوس
شماره مقاله : 9013 تعداد مشاهده : 797 تاریخ افزودن مقاله : 1/1/1390
|
جاسوس، يعنى كسى كه اسرار و اخبار مسلمين را به دشمنان اسلام ميرساند، بدليل حديثى كه در صحيح بخارى (3007) و صحيح مسلم (2494) آمده است كه "حاطب بن ابي بلتعة" (قبل از فتح مكه) نامه اى به مشركين مكه نوشت كه پيامبر صلى الله عليه و سلم قصد دارد مكه را تحت تصرف قرار دهد ولى خداوند پيامبرش را مطلع ساخت پس آن نامه را در حين راه از دست پيرزنى كه آنرا بدست داشت گرفتند و آنرا و همچنين "حاطب" را نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم آوردند و سپس پيامبر صلى الله عليه و سلم از "حاطب" پرسيد كه چرا او اين كار را انجام داده و اسرار مسلمين را براى كفار فرستاده، "حاطب" گفت: "اى رسول خدا، بر من عجله نكن، من از قريش نيستم ولى بين آنها اقامت داشتم و من كسانى ندارم كه هنگام حمله شما به مكه از آنها حمايت كنند در حاليكه بقيه مسلمانان كسانى را در مكه دارند كه از خويشاوندانشان حمايت كنند پس ميخواستم آنها را با خبر كنم تا در امان باشند، و من اين كار را از روى كفر و مرتد شدن و رضايت به كفر انجام نداده ام" سپس عمر به پيامبر صلى الله عليه و سلم گفت: "اى رسول خدا، بگذار تا سر اين منافق را از تنش جدا كنم"، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "نه، او كسى است كه در جنگ بدر حضور داشته و خداوند كسانى كه در جنگ بدر حضور داشته اند را بخشيده و گفته كه: "هر كارى كه ميخواهيد انجام دهيد، من همه شما را آمرزيده ام" ابن قيم جوزيه در كتابش "زاد المعاد" (2/115) در اين مورد ميگويد: از اين حديث اشخاصى مانند امام شافعى و احمد و ابو حنيفه استدلال كرده اند كه قتل جاسوس صحيح نيست، ولى اشخاصى ديگر مانند امام مالك و ابن عقيل از پيروان احمد بن حنبل از اين حديث استدلال كرده اند كه قتل جاسوس جائز است، و وجه استدلال اين حديث بر قتل جاسوس اين است كه از آنجاييكه يك ممانعتى مانند حضور داشتن در جنگ بدر و مغفرت خداوند براى او موجود بود او را نكشت، و پيامبر صلى الله عليه و سلم به عمر نگفت كه بخاطر اسلامش او را نكشت، بلكه عمر را از قتل او نهى كرد بعلت اينكه خداوند پس از جنگ بدر او را بخشيده است. و در موضعى ديگر در " زاد المعاد " (3/422) ميگويد: "و صحيحش آنست كه قتل جاسوس امرش بر ميگردد به حاكم، امير، و يا حاكم، اگر در قتلش مصلحتى بود او را ميكشد و اگر در بقاءش مصلحت بود او را باقى ميگذارد.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|