|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اهل سنت و جماعت > عبادت و حقيقت آن در نزد سلف
شماره مقاله : 913 تعداد مشاهده : 304 تاریخ افزودن مقاله : 15/7/1388
|
عبادت و حقيقت آن در نزد سلف
خطيب: الشيخ عبد الباري الثبيتي
يكى از سلف ميفرمايد: ((خداوند متعال بر بندگان خودش نعمتهاى بسيارى عنايت فرموده اما از آنان شكر به اندازه استطاعتشان خواسته است، شكر اگر چه اندك باشد مي تواند بهاى همه نعمتها قرار بگيرد هرچند كه بسيار باشند، بنده اگر شكر نكند نعمت را در معرض زوال قرار داده وبا خطر ضايع شدن رو برو ميگر داند)).
قلب مؤمن آرام نميگيرد وهمتش سست نميگردد، وچنانكه كمي سست گردد در آن نشاط وتحرك ميآفريند وبه وى ندا مي دهد كه اى نفس:منـزل نزديك شده، وفرصت جبران خستگى ها دارد فرا مي رسد، مبادا قبل از رسيدن به منـزل مقصود از پاى بمانى وبين تو ودوستانت فاصله ايجاد گردد، هنگاميكه از نافع - رحمةالله عليه - پرسيده شد كه ابن عمر - رضي الله عنهما - در خانه اش بيشتر به چه كارى مشغول بود فرمود: (الوضوء لكل صلاة والمصحف فيما بينهما) ((وضوء براى هر نماز وتلاوت قرآن بين وصوء ونماز)) .
حسن بصرى -رحمة الله عليه - هنگامي كه از تلاش سلف در عبادت سخن ميگويد ميفرمايد: ((مردمي را در يافتم وباكسانى همنشينى داشتم كه از آمدن چيزى از اسباب دنيا خوشحال نمي شدند وبر رفتن آن غمگين نبودند، بلكه دنيا در نظر آنان از خاكى كه بر آن قدم ميگذاشتند بى ارزش تر بود، آنها به كتاب پروردگار شان وسنت پيامبرش به تمام معنى عامل بودند، چون شب مي شد به نماز مي ايستادند، ودر قيام وسجده اشك بر رخسارشان جارى مي بود)) .
ابن عمر- رضى الله عنمها - اگر احيانا نماز جماعتى را از دست مي داد براى جبران، آن يك روز، روزه مي گرفت، ويك شب تا صبح به عبادت مشغول مي شد، ويك غلاميآزاد ميكرد .
فاطمه بنت عبد الملك همسر أمير المؤمنين عمر بن عبدالعزيز -رحمة الله عليه - فرمود: ((هيچ كسى را نديدم كه بيشتر از او نماز گذارد وروزه بدارد، ونه كسى كه بيشتر از او عدالت داشته باشد، نماز عشاء را مي خواند وبه ذكر خدا مشغول شد تا اينكه خوابش مي آمد گاهى بر روى رختخواب مي نشست واز قيامت وآخرت سخن ميگفت وهمچون گنجشك خيس از آب بر خود مي لرزيد ومي گريست آنگاه بر رويش لحاف مي كشيدم)) .
واز وكيع -رحمة الله عليه- روايت است كه فرمود: ((هفتاد سال بود كه تكبير أولى از اعمش فوت نشده بود وبيش از شصت سال بود كه باوى رفت وآمد داشتم، هرگز نديدم كه او يك ركعت نماز قضائى بخواند)) .
سليمان بن حمزه مقدسى ميفرمايد: ((هرگز نماز فرض را تنها نخوانده ام مگر دو بار، چنين احساس ميكنم كه گويا اين دو بار اصلا نماز نخوانده ام)) ايشان در حالى اين سخن را مي فرمود كه حدود(90) سال عمر داشت .
اين بود اشارات ونمونه هايى گذار از زندگى از كسانى كه دلهايشان سرشار از محبت خدا بود، لذا باداشتن چنين سعادتى همواره چشمانشان خنك، دلهايشان مطمئن وجوارحشان آرام بود وبجاى آنكه بسوى گناه گام بردارند بسوى محبت قدم مي كشيدند، وبجاى آنكه اراده معصيت ونافرمانى خدا در دلشان خطور كند اراده تقرب ونزديكى با او دلهايشان را منور ميكرد، وبجاى آنكه زبان و بقيه اعضاء بدنشان بسوى گناه حركت كند بسوى طاعت وعبادت حركت كىكرد .
هويداست كه رسول گرامي مان صلي الله عليه و سلم بيش از همه محبت عبادت در دلشان موج مي زد، بزرگترين مظهر عبادت ايشان اين بود كه در همه حال تسليم امر خدا بودند چونكه خداوند مي فرمايد: (ومن احسن دينا ممن أسلم وجهه لله وهو محسن) ((وكيست كه از نگاه ديندارى بهتر از كسى باشد كه خودش را تسليم خدا كرده در حالى كه وى نيكو كار است)) حضرتش در همه حال از خدا مي ترسيد وهمواره به ذكر واستغفار مشغول بود چنانكه ميفرمايد: (والله إني لأستغفر الله وأتوب إليه في اليوم أكثر من سبعين مرة) روايت از بخارى است ((يعنى قسم به خدا كه هر روز بيش از هفتاد مرتبه توبه نمودهو از خدا طلب مغفرت ميكنم)) ايشان هر شب به عبادت خدا مشغول مي بودند شبى سيزده ركعت نماز مي خواندند، وآنقدر نماز ها را طولانى مي كردند كه پاهاى مباركشان ورم ميكرد وچون از ايشان پرسيده مي شد كه اى رسول خدا شما چرا اينقدر خودرا در مشقت مي اندازيد در حالى كه (بر فرض بودن)، خداوند همه گناهان گذشته وآينده شما را بخشيده است ميفرمودند: (أفلا أكون عبداً شكورا) ((آيا بنده شكر گذار خدا نباشم)) روايت از بخارى ومسلم است
وحضرتش به كثرت روزه ميگرفتند وصدقه ميكردند تعجب اينجاست كه پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم چگونه مي توانستند بين اين همه عبادت بسيار دشوار وبين رهبرى امتشان هما هنگى بياورند، چنانكه ميفرمايند: ((بخدا سوگند من از همه شما بيشتر از خدا مي ترسم وتقواى من از همه شما بيشتر است با اين وجود، روزه مي گيرم وافطار مي كنم، ونماز مي خوانم، وبا زنها ازدواج ميكنم، پس كسى كه از سنت من روى گرداند از من نيست)) . روايت از بخارى است.
ابن تيميه-رحمة الله عليه- ميفرمايد: ((دل جز به عبادت وپرستش پروردگار يكتايش، نه اصلاح مي شود ونه رستگار، نه احساس نعمت ميكند ونه احساس سرور، نه لذت مي برد ونه شادابى مي بيند، نه آرامش مي يابد ونه آسايش مي بيند، حتى اگر همه نعمتها وملذات اين دنيا را بيابد باز هم روى اطمينان وآرامش را نمي بيند چونكه فطرتا فقرى در خود احساس ميكند كه او را به پروردگارش محتاج ميگرداند پس خداى يكتا ست كه محبوب ومطلوب ومعبود اوست)) .
بزرگترين انواع پرستش اداى آن عبادتهايى است كه خداوند بر انسان فرض گردانيده واجتناب از محرماتى كه خداوند بر انسان حرام گردانيده است، از حضرت أبوهريرة رضي الله عنه روايت شده كه فرمود رسول خداصلي الله عليه و سلم فرمودند كه خداوند متعال ميفرمايد: ((هرگز بنده من نمي تواند به چيزى محبوب تر از آنچه كه من بر او فرض كرده ام خودش را به من نزديك كند)) روايت از بخارى است .
پس حالا كه زندگى سلف سر تاسر عبادت بوده بايد ديد كه چگونه شروع مي كردند وكدام يك از اين عبادتها را مقدم مي داشتند، عالم ربانى علامه ابن قيم -رحمة الله عليه- در جواب اين سوال ميفرمايد: ((بهترين عمل، عبادتى است كه در نزد خدا محبوتر باشد ودر آن وقت خدا را بيشتر راضى كند)) آنگاه در توضيح اين مطلب مي فرمايد: ((مثلاً در هنگام حضور مهمان پذيرايى از مهمان ومشغول شدن به اداى حق او از عبادت مستحب بهتر است وهمچنين است اداء كردن حقوق همسر وخانوده، ودر آخر شب مشغول شدن به نماز وتلاوت قرآن وذكر ودعا بهتر از هر كار ديگرى است، در هنگام اذان بهتر اين است كه از عبادات نفلى اش دست بكشد وبه جواب دادن مؤذن مشغول گردد، وهنگام فرا رسيدن اوقات نماز فرض دعوت وترغيب مردم به نماز جماعت وسپس حضور در آن از هر عمل ديگرى بهتر است، هنگامي كه شخص محتاجى به كمك جانى يا مالى نياز داشته باشد مشكل او را رفع كردن وبه كمك ودستگيرى او شتافتن از هر عبادت نفلى اى بهتر است، در هنگام بيمارى يا فوت برادر مسلمانى، رفتن به عيادت وشركت در جنازه او بر عبادات و اوراد نفلى ترجيح دارد، ودرهنگام رو برو شدن با مشكلات وناملايمات در مسير دعوت وسرازير شدن آزار واذيت از سوى مردم، از صبر وتحمل كار گرفتن ودرميان مردم ماندن، از انزوا وگوشه نيشنى بهتر است)) .
سپس ميفرمايد: ((بنده مؤمن همچنان در منازل مختلف عبودت در حركت است، اگر در جمع علماء نگاه كنى اورا مي بينى، درميان عُبّاد نگاه كنى حضور دارد، در جمع ذكر كنندگان و صدقه كنندگان ديده ميشود، مطابق خواسته پروردگارش گام برمي دارد، حتى اگر لذت وآسايش نفسانى اش درجاى ديگرى باشد)) . (پايان سخنان ابن قيم -رحمة الله عليه-) .
خداوند متعال ميفرمايد: ((جنيان وانسانها را جز براى پرستش خودم نيافريده ام)) ازاين آيه كريمه: (وما خلت الجن والإنس إلا ليعبدون) بدرستى آشكار ميگردد كه ما جز براى عبادت آفريده نشده ايم وخداوند جز اينكه ما زندگيمان را سرشار از عبادت پروردگار بگذرانيم هيچ گونه زندگى ديگرى را از ما نخواهد پذيرفت، پس نماز وروزه وزكات وحج عبادت است، راستگويى وامانت دارى عبادت است، اطاعت وخدمت والدين عبادت است، صله رحمي، وبرقرار داشتن روابط حسنه با خويشاوندان وفاى به عهد امر به معروف ونهى از منكر، نيكى با همسايگان ويتيمان ومستمندان ومسافر عبادت است، دعا وذكر وتلاوت عبادت است، محبت خدا ورسول وتوبه وپشيمانى از گناهان عبادت است صبر در مقابل آزمايشات وشكر در مقابل نعمتها عبادت است، در برابر قضاء وقدر الهى تسليم بودن، به رحمت پروردگار اميدوار بودن واز عذاب وعقوبتش ترسيدن همه اينها عبادت است.
تمام مشكلاتى كه مسلمانان در طول تاريخ با آن روبرو بوده اند، وهر آنچه كه امروز مابا آن دست بگريبان هستيم بخاطر انحرافاتى است كه در مفهوم عبادت و تطبيق در شروط اساسى عبادت يعنى اخلاص ومتابعت صورت گرفته است، اخلاص براى خدا، ومتابعت وپيروى از رسول الله صلي الله عليه و سلم پس ترك اخلاص نتيجه اش اين شده كه عبادتى كه بايد براى خداى يكتا مخصوص مي بود براى بندگان عاجز ونا توانش انجام مي گيرد حتى اگر اين بندگان، پيغمبران وفرشتگان واولياء الله باشند، وگروهى با توسل جستن به صالحين گويا اميدوارند كه اين بندگان صالح، آنان را به خدا نزديك كنند !، وانحراف در متابعت نتيجه اش اين شده كه انواع گونا گونى از عبادت هاى بى اساس ونا مشروع كه نه خدا بدانها امر كرده ونه رسول صلي الله عليه و سلم براى امتش مشروع گردانيده پديد آمده است، اينگونه عبادتها ساختگى چه بسا به شكل ذكر واوراد ظهور ميكند، چه از نظر كم وكيف، چه از نظر شكل وصورت چه از نظر اسلوب اداء وچهازنظر زمان ومكان همه اينها مردود است زيرا تشريع الهى نيست .
بعضى مفهوم عبادت را صرفاً به شعائر تعبدى منحصر كرده اند، هنگامي كه كار ميكند از عبادت دست ميكشد وهنگامي كه عبادت ميكند از كار دست مي كشد، اين برداشت عمومي از دين وعبادت است وگويا زبان حالشان ميگويد، دين به حجاب زن، وكار وكسب او چه كار دارد ؟ دين به زندگى شخصى من چه كار دارد ؟! اسلام به لباس زن چه كار دارد ؟ دين چه دخلى در سود ومعاملات ربوى دارد ؟! مقصود كنار زدن دين از زندگى ومنحصر كردن آن در چهار ديوارى مسجد است، لذا مي بينيم كه نمازگذار وروزه دار، وقارى قرآن از خيانت وسود خوارى، وظلم دست بر نمي دارد ومي بينيد كه زن نماز گذار و روزه دار از بى حجابى ونشست وبر خواست با مردان بيگانه وآرايش حرام پرهيز نميكند .
برادران وخواهران مسلمان! همهء أعمال روزمرهء انسان كه نفس بشرى بدانها ميل دارد بانيت خوب، ارزش پيدا ميكند وبه عبادت تبديل ميگردد، وحتى كارهاى مباح با نيت، به طاعت وعبادت مبدل مي شود كشا ورز در كشتزار، كار گر دركارخانه، تاجر در مغازه وتجارتخانه، كار مند در دفتر وهر صاحب شغلى در محل شغل خويش مي تواند كارش را به عبادت مبّدل سازد، وهرگاه به عبادت تبديل شود ديگر صاحبش آن را با خيانت ملوث نميكند، وباتقلب فاسد نمي كند ودرخشندگى آنرا با دروغ ونيرنگ وباخوردن حق ديگران سياه ومكدّر نمي گرداند، اين است مفهوم گسترده عبادت، وتصور شامل وهمه جانبه از طاعت، كه مسلمان را به چشمه اى فياض وجوشان مبدل مي كند كه فقط از او خير وبركت وفايده ورحمت فواره مي كند، چنين انسانى همتش بالا مي گيرد، وعزم واراده اش براى عبادت، وكمك وهميارى ديگران تقويت ميگردد، بنابراين اشك مظلومان را پاك ميكند وغم واندوه بينوايان را فرو مينشاند، وبرزخم بى كسان ودردمندان مرحم مي گذارد، ودر تمام اين كارها معنى عبادت را متجلى مي بيند وكامش را از آن شرين، آرى اين انسان خودش را مكلف مي داند كه گرسنه را سير كند، از مظلوم حمايت كند، مشكل مجبور را رفع نمايد، قرض قرضدار را أداء گرداند، پريشان را راهنمائى كند، جاهل را بياموزاند، هرگزندى را از مخلوقات دفع كند وهر مانعى را از راه بردارد .
آرى اى مسلمان ! تو هر روز مي توانى خشت خوب و جديدى بر ساختمان أمّت بگذارى، واعمال سنگين وارزشمندى را به ميزان حسناتت بيفزايى، پس گوش كن كه پيامبر بزرگوارمان محمد مصطفى صلي الله عليه و سلم چه ميفرمايد: (ألا أخبركم بأفضل من درجة الصيام والصلاة والصدقة ؟ قالوا بلى يا رسول الله قال إصلاح ذات البين وفساد ذات البين الحالقة) روايت از ابو داود است يعنى: ((آيا شما را به كار راهنماى نكنم كه از روزه ونماز وصدقه بهتر باشد ؟ گفتند بله يارسول اله ؟ فرمودند: اينكه بين يكديگر صلح برقرار كنيد وبدانيد كه به هم اندازى نا بود كننده نيكى ها ست)) وهمچنين درباره عيادت مريض فرمودند: (من عاد مريضاً أو زار أخاً له في الله ناداه مناد أن طبت وطاب ممشاك، وتبوأت من الجنة منـزلاً) روايت از ترمذى است ((كسى كه حال مريضى را بپرسد، يا برادرى را بخاطر خدا ملاقات كند منادى اى اوراندا مي دهد كه خوش باش وخوش باد گا مهايى كه برداشتى، با اين كارجايگاهى براى خودت در بهشت آماده كردى)) وامام مسلم در صحيح خودش با روايت أبو هريرة نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمودند: ((مردى در حالى كه داشت به راه مي رفت شاخه خارى ديد كه سر راه افتاده است، آنرا كنار زد، خداوند اين عملش را پسنديد وبخاطر آن اورا بخشيد)) همچنين در صحيح مسلم با روايت أبو هريرة رضي الله عنه از پيامبر صلي الله عليه و سلم نقل شده كه فرمودند: ((أعمال أمت من أعم از خوب وبد بر من عرضه شد در ميان اعمال نيك ديدم كه موانعى كه از سر راه ديگران برداشته نيز برايش ثواب نوشته شده است)) منحصر دانستن عمل صالح در عبادت مخصوص، باعث شده كه طالبان تقوى اوقاتشان را صرف تكرار اعمال محدودى كنند گويا غير اين اعمال را وسيله كسب رضاى پروردگار نمي دانند، لذا از آباد كردن زمين ونقش داشتن در مسائل اجتماعى شانه خالى كردند .
برادران وخواهران مسلمان! از خدا بترسيد واز آنچه كه عبادت را باطل مي كند يا ثوابش را ازبين مي برد پرهيز نمائيد مثلاً شرك ورزيدن به خداى يكتا، وياركارى وشهرت طلبى، چنانكه خدواند مي فرمايد: (ولو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون) ((اگر شرك ورزند هر آينه برباد خواهد رفت هر آنچه عمل ميكنند)) يابدعت گذارى در دين چنانكه رسول گرامي صلي الله عليه و سلم ميفرمايد: ((كسى كه عملى انجام دهد كه ازما دستور ندارد عملش مردود است)) (من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو ردّ) روايت از مسلم است .
يابه ديگران ظلم كردن، وحق آنانرا تلف نمودن، چه در جان وچه درمال وچه در آبرو وحيثيت، زيرا در حديث آمده است كه رسول اللهصلي الله عليه و سلم فرمودند: ((مفلس ونادار از امت من كسى است كه در روز قيامت با نماز وروزه وزكات حاضر مي شوند اما يكى را دشنام داده، به ديگرى تهمت زده، مال آن يكى را خورده، خون آن ديگرى را ريخته وآن يكى را كتك زده، از نيكى هايش برداشته شده وبه آنان داده مي شود اگر نيكى هايش تمام وحق آنان اداء نگردد، از گناهان آنان گرفته بردوش او گذاشته شده وآنگاه به دوزخ انداخته مي شود)) روايت از مسلم است.
واز اين گونه كارهايى كه عبادت را باطل يا ثوابش را زائل ميكند بعضى كلمات زشتى است كه انسان بدون در نظر داشت عواقب آن بر زبان مي آورد، از أبوهريرة رضي الله عنه روايت شده كه رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمودند: ((گاهى انسان كلمه اى بر زبان مي آورد، كه خداوند را خشمگين مي كند وبخاطر آن هفتاد سال در قهر جهنم پائين مي رود اما وى بدان اهميتى نمي دهد)) روايت از ابن ماجه است
همچنين پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمودند: كه مردى مي گفت بخدا سوگند خداوند فلانى را نمي بخشد اما خداوند فرمود: ((كيست كه از طرف من ادعا ميكند كه فلانى را نمي بخشم، من او را بخشيدم ولى عمل ترا باطل كردم)) روايت از مسلم است .
همچنين در صحيح مسلم با روايت أبوهريرة رضي الله عنه روايت شده كه گفت رسول الله صلي الله عليه و سلم فرمودند: ((مردى ديد كه شاخ درختى بر سر راه پائين آمده گفت بايد اين شاخه را دوركنم تا اينكه مسلمانان اذيت نشوند بخاطر اين عملش داخل بهشت گرديد)) عبوديت خداوند مقتضى آن است كه مؤمن همه اعضاء وخواسش را به طاعت خدا وبجاى آورى اوامر او مشغول دارد مثلاً ترك شنيدن آنچه شنيدنش حرام است مانند سخنان أهل كفر والحاد را براى خدا عبادت بداند، حفاظت چشم از محرمات خدا واستعمال آن در جاى حلال مانند تلاوت ومطالعه سالم را عبادت بداند، مشغول داشتن زبان را به ذكر خدا وديگر سخنان نيكو همچون امر به معروف ونهى از منكر صلح جويى وغيره وحفاظت آن از سخنان بيهوده ودروغ وغيبت واستهزاء را عبادت بداند، كنترل بردست وپا را عبادت بداند، هيچ چيزى را جز آنچه كه در جهت خوشنودى خدا وطبق رضاى خدا باشد بادست نگيرد وجز درجهت عبادت وطاعت وخوشنودى خدا گام برندارد، مانند رفتن بسوى نماز هاى جماعت وجمعه وكسب حلال و ديگر موارد مشروع.
خداوند متعال مي فرمايد:
(قل إن صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العالمين لا شريك له وبذلك أمرت وأنا أول المسلمين)
((بگو اى پيامبر كه نماز وتمام عبادت من براى پروردگار جهانيان است كه همتايى ندارد به همين مأمور شده ام ومن اولين مسلمانم)).
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|