Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: : " الساعي على الأرملة والمسكين كالمجاهد في سبيل الله " (متفق عليه)، يعنى: " سعى كردن در خدمت زن بيوه و مسكين، مانند مجاهد در راه خداست".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره ابراهیم > تفسیر سوره ابراهیم از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9243              تعداد مشاهده : 387             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره ابراهیم

بسم الله الرحمن الرحيم
آیه ی3-1:
الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ الف. لام. را این کتابی است که آن را بر تو فرو فرستاده ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی ها به سوی نور بیرون بیاوری؛ به سوی راه خداوند پیروزمند ستوده.
اللّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ خدایی که آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و ای بر کافران از عذاب سخت.
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَـئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ کسانی که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح می دهند و مردم را از راه خدا باز می دارند و راه خدا را نادرست و کج نشان می دهند، ایشان در گمراهی دور (درازا) ی هستند.
خداوند متعال خبر می دهد که او کتابی بر پیامبرش محمد علیه السلام فرو فرستاده است تا مردم را از تاریکی های جهالت و کفر و اخلاق زشت و انواع گیاهان به سوی نور دانش و ایمان و اخلاق نیکو بیرون آورد. (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) به حکم پروردگارشان. یعنی آنچه را که خداوند دوست دارد جز با اراده و یاری او نمی توانند به دست بیاورند. و این تحریک و تشویق بندگان است بر کمک گرفتن ازپروردگارشان . پس نوری را که این کتاب آنها را به سوی آن راهنمایی می نماید تفسیر نموده و می فرماید: ( إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ) به سوی راه خداوند پیروزمند ستوده. یعنی به سوی راهی که انسان را به خدا و بهشت الهی می رساند و مشتمل بر علم و آگاهی از حق و عمل کردن به آن است.
ذکر کرن (الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ) بعد از بیان راهی که انسان را به خدا می رساند به خاطر دو چیز است؛ یکی اشاره باشد به اینکه هر کس آن راه را در پیش گیرد. به واسطۀ قدرت الهی قوی و نیرومند می گردد، گرچه جز خداوند هیچ باوری نداشته باشد، و در همۀ کارهایش خوب و ستودنی است و سرانجام نیکو خواهد داشت.
دیگر اینکه راه خدا بزرگترین دلیل است و اینکه خداوند صفت های کمال و جلال را دارد، و کسی که این راه را برای بندگانش نیرومند و ستوده می باشد و از خداوند و معبودی است که با انواع عبادت ها که هر کدام منزلی از منازل صراط مستقیم هستند مورد پرستش قرار می گیرد. و همچنانکه مالک آسمانها و زمین است؛ اوست که می آفریند و روزی می دهد و امور زمین و آسمان را تدبیر می نماید، به همان شیوه مالک بندگان است و آنان را به انجام احکام دینی فرمان می دهد، چون آنها ملک او هستند و شایسته ی او نیست که بندگانش را بدون هدف رها نماید.
پس از آن که دلیل و برهان را بیان کرد، به سرنوشت کسانی پرداخت که از او فرمان نمی برند، و فرمود (وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ) و وای بر کافران از عذاب سختی که پیش رو دارند! که اندازۀ آن قابل سنجش و شدت آن قابل توصیف نیست.
سپس آنان را اینگونه توصیف نمود: (الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ) کسانی هستند که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح می دهند، بنابراین به زندگانی دنیا دل بسته و به آن راضی شده و انس گرفته و از جهان و سرای آخرت غافل مانده اند (وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ) و مردم را از راه خدا که برای بندگانش قرار داده و د رکتابهایش و بر زبان پیامبرانش آن را بیان کرده است . بارز می دارند، پس ایشان به مخالفت و مبارزه با پروردگارشان برخواسته اند، (وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا ) و می خواهند راه خدا را نادرست و کج بنمایانند و می کوشند آن را زشت و ناپسند نشان دهند تا مردم را از آن گریزان و متنفر گردانند، اما خداوند جز اینکه نور خویش را کامل کند چیزی دیگر را نمی پذیرد هر چند برای کافران ناخشنود باشد.
(أُوْلَـئِكَ ) کسانی که صفتشان بیان شد، (فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ ) در گمراهی دور و درازی هستند، چون خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه نموده و با خدا و پیامبرش مخالفت کرده اند. پس چه گمراهی بزرگتر و ژرف تر از این وجود دارد؟ ولی مومنان بر عکس اینها به خدا و آیات او ایمان می آورند و آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح می دهند و مردم را به اندازۀ توان خود به راه خدا دعوت می کنند و آن را زیبا ارائه داده و مستحکم و مستقیم می نمایانند.
آیه ی 4:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ و هیچ پیامبری را نفرستاده ایم مگر به زبان قوم خودش تا (حقایق را به روشنی ) برای آنان بیان کند، سپس خداوند هر کس را که بخواهد گمراه می سازد و هر کس را که بخواهد هدایت می کند و او پیروزمند فرزانه است.
و این لطف خداوند نسبت به بندگانش است که هیچ پیامبری را نفرستاده است، (إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ) مگر اینکه به زبان قوم خودش سخن گفته است تا آنچه را که پیامبرش آورده است بیاموزند، زیرا اگر پیامبر به غیر از زبان آنان سخن می گفت می بایست زبانی را که پیامبر بدان سخن می گفت یاد بگیرند، و آنگاه سخنان او را می فهمیدند. پس وقتی پیامبر آنچه را که مردم بدان دستور داده شده اند و یا از آن نهی شده اند بیان کند، حجت و دلیل خدا بر آنان اقامه می شود.
(فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء ) سپس خداوند هر کس را که بخواهد گمراه می سازد؛ و هر کس را بخواهد هدایت می کند؛ همان کسانی که رحمت خویش را به آنان اختصاص داده است.
(وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) و او نیرومند و فرزانه است. از جمله نیرومندی و قدرت او ا ین است که تنها او هدایت می نماید و گمراه می سازد، و دلها را به هر سو که بخواهد می گرداند. و از جمله حکمت الهی این است که هدایت نمودن و گمراه ساختن را در جایگاه مناسب آن قرار می دهد. یعنی هر کس که شایستگی هدایت یافتن را داشته باشد هدایت می کند و هر کس که شایستگی هدایت را نداشته باشد گمراه می سازد.
از این آیۀ کریمه استنباط می شود که آموزش و یادگیری علوم عربی که سبب روشن شدن مفهوم سخن خدا و پیامبر می شود امری مطلوب و مورد پسند خداوند می باشد، زیرا آنچه خداوند بر پیامبرش نازل نموده است. جز به وسیله این علوم درک نمی شود، مگر در شرایطی که مردم به این علم نیاز نداشته باشند و این وقتی است که عربی را تمرین کرده و از دوران کودکی با فراگیری این زبان آشنا شوند، و تبدیل به ملکه آنها گشته و به آن خوی بگیرند، پس در این هنگام نیازی نیست که برای یادگیری آن وقت و زمانی را صرف کنند و آنها صلاحیت خواهند داشت تا کلام خدا و پیامبرش را مستقیماً بفهمند، آن طور که اصحاب علیه السلام آن را فهم کردند.
آیه های 6-5:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ و همانا موسی را با نشانه های خود فرستادیم (و به او گفتیم): که قوم خویش را از تاریکی ها به سوی نور بیرون آور و آنان را به نعمت ها و مصیبت های خدا در روزهای الهی پند ده. بیگمان در این برای هر شیکبایی سپاسگزاری عبرتها است.
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ و آنگاه که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خویشتن به یاد آورید آن زمان که شما را از فرعونیان نجات داد که بدترین عذاب را به شما می رساندند، و پسرانتان را سر می بریدند و زنانتان را زنده نگاه می داشتند، و در این امر آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود».
خداوند متعال خبر می دهد که موسی را با معجزه و نشانه های بزرگش فرستاد که بر راست بودن و صحت آنچه او آورده بود دلالت می نمود، و او را به انجام دادن چیزی مامور کرد که پیامبرش محمد علیه السلام و سایر پیامبران را بدان فرمان داده بود : (أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ) که قوم خویش را از تاریکی ها به سوی نور بیرون آور. یعنی از تاریکی های جهالت و کفر و فروغ آن به سوی نور علم و ایمان و توابع آن. (وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ) و نعمت و احسانی که خداوند نسبت به آنان ارزانی داشته و روزهای سختی که بر کافران سپری شده است را به آنان یادآوری کن تا سپاسگزاری نشانه هاست. یعنی کسانی که در سختی ها و تنگندستی و ناخوشی شکیبایی می ورزند و در دوران برخورداری از خوشی و نعمت شکرگزارند.
همانا از طریق روزهای (خوشی و نا خوشی که ) خدا (بر آنان آورده بود) بر کمال قدرت و احسان فراگیر و کمال عدالت و حکمت خدا استدلال می شود، بنابراین موسی دستور پروردگارش را اطاعت نمود و نعمت هایی را که خداوند به آنان داده بود به آنان گوشزد کرده و گفت: (اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ) با دل و زبانتان نعمت های خدا را بر خویشتن یاد کنید. (إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ) آنگاه که شما را از فرعونیان نجات داد که بدترین و سخت ترین عذاب را به شما می رساندند، و آن را اینگونه تفسیر نمود: (وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ) و پسرانتان را سر می بریدند و دخترانتان را زنده نگاه داشته و آنها را نمی کشتند. (وَفِي ذَلِكُم) و در این امر که عبارت است از نجات دادن شما از عذاب ، (بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ) نعمت بزرگی است از جانب پروردگارتان یا به عبارت دیگر این عذابی که شما از جانب فرعون و گروهش بدان مبتلا شدید آزمایش بزرگی از جانب خداوند بود تا روشن سازد که آیا پند می پذیرید یا نه؟
آیه ی 7:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ و آن گاه که پروردگارتان اعلام داشت که اگر سپاسگزاری کنید (نعمت و برکات) شما را افزون کنم و اگر کفر بورزید بی گمان عذاب من بسیار سخت است .
موسی با تحریک و تشویق نمودن آنان بر سپاسگزاری نعمت های خداوند، به آنان فرمود: (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ)و به یاد آورید آن گاه که پروردگارتان اعلام کرد و وعده داد که، (لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ) اگر سپاسگزاری کنید و شکر نعمت هایم را به جای آورید، نعمت خود را بر شما افزون می کنم و شما را از نعمت های خویش بیشتر بهره مند می سازم، (وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ) و اگر کفر بورزید بی گمان عذاب من بسیار سخت است. و از جملۀ عذاب الهی این است که نعمتی را که به آنها بخشیده است از دست آنان بگیرد. و شکر نعمت یعنی اینکه آدمی قلباً به نعمت های خدا اعتراف کند و خدا را به خاطر آن ستایش نماید و آنها را در راه خشنودی خداوند متعال صرف کند و کفر نعمت بر عکس این است.
آیه ی 8:
وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ و موسی گفت: «اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی می کنند همگی کفر بورزید، (بدانید) که خداوند بی نیاز و ستوده است»
(وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا)و (به یاد آورید آنگاه که) موسی گفت: اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین به سر می برند همگی کفر بورزید، هرگز نمی توانید کمترین زیانی را به خدا برسانید. (فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ )زیرا خداوند بی نیاز و ستوده است. پس انجام طاعت و عبادت بر پادشاهی او نمی افزاید و نافرمانی و عصیان چیزی از سلطنت وی نمی کاهد. و او کاملاً بی نیاز است و در ذات و اسما و صفات و کا رهایش ستوده است و تمام صفت های خوب و کمال را داراست و تمام نامهای نیک و کارهای زیبا از آن اوست.
آیه ی 9:
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند (مانند ) قوم نوح، عاد، ثمود، و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند (و) به جز خدا کسی از آنان خبر ندارد، به شما نرسیده است؟ پیامبرانشان با معجزات (فراوان) به نزد آنان آمدند آنگاه دستانشان را در دهان هایشان نهادند و گفتند: «ما به آنچه شما بدان ماموریت یافته اید باور نداریم و از آنچه ما را بدان فرا می خوانید سخت در شک هستیم».
خداوند متعال بندگانش را بیم می دهد، و به بیان عذابهایی می پردازد که بر امت های تکذیب کننده وارد کرده است، آنگاه که پیامبرانشان به نزد آنها آمدند اما آنان را تکذیب کردند و خداوند در همین دنیا آنها را به عذابی که مردم آن را دیده و شنیده اند گرفتار نمود، پس فرمود: (أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ) آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند مانند قوم نوح، عاد، ثمود که خداوند داستانشان را در کتباش بیان نموده و آن را شرح داده است به شما نرسیده است؟ (وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ) و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند و چون زیاد بودند سرگذشت آنان از میان رفته است و کسی جز خدا آن را نمی داند. پس ایشان همه (جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ) پیامبرانشان با دلایلی روشن که بر راستی آنچه آورده بودند دلالت می نمود که به نزدشان آمدند و خداوند هیچ پیامبری را نرستاده مگر اینکه به او نشانه ها و معجزاتی داده است که انسانها با مشاهدۀ چنان معجزاتی ایمان می آورند. پس هنگامی که پیامبرانش با معجزات و دلایل روشن به نزدشان آمدند فرمان نبردند بلکه با خود بزرگ بینی آن را رد نمودند. (فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ ) و دستانشان را در دهان هایشان نهادند یعنی به آنچه که پیامبران آورده بودند ایمان نیاوردند و لب به سخنی نگشودند که بر ایمانشان دلالت نماید. همچنانکه خداوند فرموده است: (یجعلون اصبعهم فی ءاذانهم من الصوعق حذر الموت) انگشتان خود را از نهیبت آذرخش و بیم مرگ در گوشهایشان فرو می برند.
(وَقَالُواْ) و به صراحت به پیامبران گفتند : (إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ) بدون شک ما به آنچه بدان فرستاده شده اید باور نداریم و از آنچه که ما را به آن فرا می خوانید سخت در شک هستیم. اما آنها در این سخن دروغ می گفتند و بر خود ستم کردند..
آیه ی 10:
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَـمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ پیامبرانشان گفتند: «آیا دربارۀ خداوند آفرینندۀ آسمانها و زمین شک و تردیدی وجود دارد؟ او شما را فرا می خواند تا گناهانتان را ببخشاید و تا مدتی معین شما را مهلت دهد» .گفتد: شما جز انسانهایی همچون ما نیستید، می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند باز دارید، پس برای ما دلیلی آشکار بیاورید.
بنابراین پیامبرانشان به آنان گفتند: (أَفِي اللّهِ شَكٌّ ) آیا در وجود خداوند شک و تردیدی هست؟ یعنی وجود خداوند آشکارترین و روشن ترین موضوع است، پس هر کس در وجود خداند که آفرینندۀ آسمانها و زمین است شک کند، (فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ)خداوندی که هستی هر چیزی متکی به هستی اوست، چنین کسی به هیچ امر معروفی یقین ندارد و حتی امور محسوس را نیز انکار می کند. بنابراین پیامبران با آنان بر اساس سخن کسی سخن گفته اند که در وجود خدا تردیدی نداشته و در آن شک نمی کند. (لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَـمًّى)تا شما را به خاطر پذیرش دعوتش با برخوردار نمودنتان از پاداش دنیا و آخرت مورد عنایت قرار دهد. پس خداوند شما را فرا نمی خواند تا به خاطر عبادت شما سودی به وی برسد، بلکه سود و نفع آن به خود شما باز می گردد. ولی آنها پاسخ پیامبرانشان را همچون بی خردان دادند، (قَالُواْ) و گفتند: (إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا) شما هم انسانهایی مانند ما هستید پس چگونه افتخار نبوت و پیامبری را دارید؟ (تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَآؤُنَا)می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند باز دارید. پس چگونه نظرات و خط مشی آنان را به خاطر نظر شما رها کنیم؟ و چگونه از شما فرمان ببریم در حالی که شما انسانهایی همچون ما هستید. (فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ) پس برای ما دلیلی آشکار بیاورید . منظورشان دلیل و حجتی بود که آنها خودشان پیشنهاد می کردند، وگرنه قبلاً بیان شد که پیامبرانشان با معجزه ها و دلایلی روشن نزد آنان آمدند.
آیه ی 11:
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ پیامبرانشان به آنان گفتند: «ما جز بشری مثل شما نیستیم، ولی خدا بر هر یک از بندگانش که بخواهد منت می نهد، و ما را نسزد که جز به اذن خدا برای شما حجتی بیاوریم، و مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
(قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ) پیامبرانشان در جواب پیشنهاد و اعتراض آنان گفتند : (إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ)درست است که مانند شما انسان هستیم، (وَلَـكِنَّ) اما انسان بودن ما نباید سبب شود حقی را که آورده ایم نپذیرید زیرا (اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ ) خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منت می نهد، خداوند با وحی و رسالت خویش بر ما منت نهاده است و این فضل واحسان اوست و هیچ کس نمی تواند فضل الهی را محدود نماید و او را از این کار منع کند.
و به آنچه آورده ایم بنگرید؛ اگر حق بود آن را بپذیریم و اگر غیر از این بود که نپذیرند. و انسان بودن ما را دلیلی برای رد کردن آنچه آورده ایم قرار ندهید. و در خصوص اینکه می گویند: (فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ) برای ما دلیلی آشکار بیاورید، باید بگوییم که این کار در دست ما نیست و ما اختیاری نداریم. (وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ) و برای ما ممکن نیست که دلیلی برایتان بیاوریم مگر به اجازۀ خدا پس اوست که اگر بخواهد آن را برایتان می آورد، و اگر نخواهد آن را نمی آورد، و او جز به مقتضای حکمت و رحمتش عمل نمی کند.
(وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) و مومنان باید به خدا توکل کنند و بس، پس در جلب منافع و دفع آسیب و زیان باید به او تکیه نمایند، خداوند کافی است و قدرت و احسان فراگیر دارد، پس مومنان بر خدا توکل می کنند و گشایش امور خود را از وی می طلبند. و توکل مومنان به مقدار ایمانی است که از آن برخوردارند.


آیه ی 12:
وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ و چرا بر خداوند توکل نکنیم، حال آنکه او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟ و قطعاً بر آزاری که به ما می رسانید شکیبایی می نماییم، و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل کنند.
پس توکل واجب، و از لوازم ایمان و از عبادتهای بزرگی است که خداوند آن را دوست دارد، چون سایر عبادتها به آن وابسته اند. (وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا) و چه چیزی ما را باز می دارد که بر خدا توکل کنیم، حال آنکه او ما بر راه حق و هدایت هستیم؟ و هر کس که بر راه حق و هدایت باشد این امر موجب توکل وی می شود، نیز اطلاع داشتن از اینکه «خداوند عهده دار یاری رساندن و رزق دادن به شخص هدایت یافته می باشد». موجب می گردد که آدمی توکل داشته باشد. بر خلاف کسی که بر حق هدایت نباشد، چس خداوند ضامن هدایت او نیست. چرا که حال او با حال کسی که متوکل است، تناقض دارد.
پیامبران در این سخن به معجزه ی بزرگی اشاره می نمیاند و قوم خود را متوجه آن می سازند و آن این است که اغلب اقوام دارای قدرت و نیرو هستند، پس پیامبران آنها را به مبارزه می طلبند که ما بر خدا توکل نموده و خداوند توطئه و مکر شما را از ما دور می نماید. و یقین داریم که از ما حمایت می کند و خداوند پیامبران را از شر اقوامشان نجات داد هر چند که اقوامشان نهایت کوشش خود را کردند تا پیامبران را از بین ببرند و نور حق را خاموش کنند. همانند سخن نوح که به قومش گفت: (یقوم ان کان کبر علیکم مقامی و تدکیری بایت الله فعلی الله توکلت فاجعلوا امرکم و شرکاءکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمه ثم اقتضوا الی ولا تنظرون) ای قوم من اگر ماندن من و اندرز دادن من به آیات خداف بر شما گران آمده است ، (پس بدانید که) بر خداوند توکل نموده ام . بنابراین در کارتان با شریکانتان همدست شوید و در کارتان تردید نداشته باشید، سپس هر اندازه برایتان امکان دارد در رساندن عقوبت و بدی به من دریغ نکنید و یک ساعت از روز نیز به من مهلت ندهید.
و سخن هود علیه السلام که گفت: (انی اشهد الله و اشهدوا انی بری مما تشرکون، من دونه فکیدونی جیمعاً ثم لا تنظرون) من خدا را گواه می گیرم و شما (هم) گواه باشید که من از آنچه انباز خدا می کنید بیزارم. پس همگی علیه من مکر ورزید ومرا مهلت ندهید.
(وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا) همچنان که دعوت و پند و موعظۀ شما ادامه خواهیم داد، و به اذیتی که از جانب شما به ما می رسد عادت خواهیم کرد و با آن خواهیم ساخت، تا خداوند ما را مورد عنایت خویش قرار دهد و شاید شما را نیز هدایت نماید و موعظۀ مستمر باعث هدایت شما شود. (وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ) و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل نمیاند، زیرا توکل بر خداوند کلید هر خیر و نیکی است. و بدان که توکل پیامبران علیهم السلام در بالاترین حد و مرتبه قرار دارد، و آن توکل بر خدا در اقامۀ دین و یاری کردن آن و هدایت بندگان خدا دور کردن گمراهی از آنان است، و این کاملترین نمونه ی توکل می باشد.
آیه ی 17-13:
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّـكُم مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ و کافران به پیامبرانشان گفتند: «البته شما را از سرزمین خودمان بیرون می کنیم مگر اینکه به آیین ما باز ایید» پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمکاران را نابود می کنیم.
وَلَنُسْكِنَنَّـكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ و پس از آنان شما را در این سرزمین ساکن خواهیم کرد. این از آن کسانی است که از جاه و جلال من بترسند و از تهدید من بهراسند.
وَاست،تَحُواْ وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ و کافران طلب پیروزی کردند و هر گردنکش باطل گرایی ناکام گشت.
مِّن وَرَآئِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ پشت سر او جهنم است و از خونابۀ دوزخیان به او نوشانده می شود
يَتَجَرَّعُهُ وَلاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَآئِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ آن را جرعه جرعه می نوشد و به هیچ وجه گوارایشی نمی یا بد و مرگ از هر سو به سراغش می آید، حال آنکه نمی میرد، و عذاب سختی فرا روی اوست.
پس از آنکه خداوند متعال دعوت پیامبران و استمرار و خسته نشدن آنها را در امر دعوت متذکر شد، آخرین حالتی را که آنها در این مسیر با آن مواجه شدند بیان کرد و فرمود: (وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ ) البته شما را از سرزمین خودمان بیرون می کنیم مگر اینکه به آیین ما باز آیید، و این نهایت انکار و عناد است، به گونه ای که دیگر امیدی به هدایت آنان نیست، چون آنها تنها به اعراض و روی گردانی از هدایت اکتفا نکردند، بلکه پیامبران را تهدید نمودند که آنها را از سرزمینشان بیرون خواهند کرد. و کافران سرزمین را از آن خود می دانستند و گمان بردند که پیامبران در آن حقی ندارند، و این بزرگترین ستم است، زیرا خداوند بندگانش را در زمین مستقر نموده و آنها را دستور داده است تا او را پرستش نمایند، و زمین و آنچه را که در آن وجود دارد برای بندگانش مسخر نموده است تا با است،اده از امکانات موجود در آن به عبادت خدا بپردازند و از آن برای عبادت الهی کمک بگیرند.
پس هر کس از امکانات موجود در زمین برای عبادت خدا مکمک بگیرد برای او حلال است و مورد پیگیری قرار نخواهد گرفت و هر کس از امکانات زمین در راستای کفر و ارتکاب گناهان کمک بگیرد، امکانات زمین تنها از آن او نیست و است،اده از آن برای وی جایز نمی باشد. پس دانسته شد که دشمنان پیامبر در حقیقت بهره ای از زمین ندارند تا او را تهدید کنند که وی را از آن بیرون کنندو اگر به عرف مردم باز گردیم می بینیم که پیامبران علیهم الصلاه و السلام ساکنان سرزمین اقوامشان بوده و جزئی از آن مردمان به حساب آمده اند ، پس برای چه آنها را از حق صریح و روشن باز می دارند؟ آیا این جز ناجوانمردی و بی دینی کامل چیز دیگری می تواند باشد؟
بنابراین وقتی که علیه پیامبران چنین توطئه ای کردند چیزی جز این باقی نماند که خداوند فرمانش را اجرا نماید و دوستانش را یاری کند، (فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ) پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمگران را با انواع عذابها نابود می کنیم. (وَلَنُسْكِنَنَّـكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ ) و همانا شما را پس از آنان در این سرزمین ساکن خواهیم کرد. این سرانجام نیکو که خداوند بر پیامبران و پیروانشان قرار داد، (لِمَنْ خَافَ مَقَامِي ) پاداش کس است که از جاه و جلال من بترسند و همواره خداوند را طوری عبادت کند که انگار او را می بیند، و او را مراقب رفتار و کردار خویش می داند ، (وَخَافَ وَعِيدِ) و از آنچه که گناهکاران بدان تهدید کرده ام، بهراسد، و این هراسیدن باعث شود تا از آنچه که خدا می پسندد دست نگاه دارد و به انجام کارهایی که خداوند دوست دارد مبادرت ورزد.
(وَاست،تَحُواْ) و کافران طلب پیروزی کردند، یعنی آنها بودند که در مورد فیصلۀ خداوند در میان دوستان و دشمنانش شتاب ورزیدند، پس آنچه را که خواستند به نزد آنها آمد. وگرنه، خداوند دانا و بردبار است و هر کس را که از او نافرمانی نماید زود عذاب نمی دهد. (وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ) و هر گردنکش باطل گرایی ناکام گشت. یعنی هر کس که در مقابل خدا و حق و بندگان خدا گردنکشی کند و در زمین تکبر ورزد و با پیامبران در ستیز و مخالفت وارد شود، در دنیا و آخرت زیانمند خواهد شد.
(مِّن وَرَآئِهِ جَهَنَّمُ) و فراروی این گردنکش باطل گرای جهنم قرار دارد و حتماً وارد ان شده و عذاب سخت تر را می چشد. (وَيُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ ) و از خونابۀ که آبی زرد رنگ و بدبو و بسیار داغ است به او نوشانده می شود
(يَتَجَرَّعُهُ وَلاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ) از فرط تشنگی آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند آن را فرو ببرد، زیرا وقتی آن آب به چهره اش نزدیک می شود آن را کباب می کند و می سوزاند، و چون به شکمش برسد روده ها یش را تکه تکه می نماید، (وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ) و انواع عذاب سخت به سراغ او می آید و از بس که سخت و سهمگین می باشند او را تا سر حد مرگ می برند.
اما خداوند چنین تقدیر نموده که آنها نمی میرند همانطور که فرموده است (لا یقضی علیهم فیموتوا و لا یخفف عنهم من عذابها کذلک نجزی کل کفور، و هم یصطرحون فیها) مرگ به سراغشان نمی آید، و عذاب آنان تخفیق نمی یابد، و هر کافری را چنین عذاب می دهیم و آنان در جهنم فریاد سر می هند (وَمِن وَرَآئِهِ) و فرا روی این گردنکش باطل گرای، ( عَذَابٌ غَلِيظٌ ) عذاب سختی است. یعنی عذابی قوی و سخت که حالت و شدت آن را کسی جز خداوند نمی داند.
آیه ی 18:
مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ مثال آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند کردانشان همچون خاکستری است که تند بادی در یک روز طوفانی بر آن وزیده باشد، به چیزی از آنچه در دنیا انجام داده اند دست نمی یابند. این گمراهی دور (ودرازی) است.
خداوند متعال از اعمالی که کفار برای خدا انجام داده ند خبر می دهد، و اینکه آن اعمال در بطلان و از بین رفتن همانند خاکستری است که ریزترین و سبک ترین یچز است، هرگاه در روز طوفانی باد تندی بر آن بوزد آن را با خود می برد و نا بود می شود. پس بدین گونه اعمال کافران را از بین می برد (لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ) به چیزی از آنچه در دنیا انجام داده اند دست نمی یابند، و حتی اعمالی که در دنیا انجام داده اند به اندازه ی ذره ای دستگیر آنها نمی شود، چون بر اساس کفر و تکذیب انجام گرفته است. (ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ ) این است گمراهی دور و دراز، زیرا کوشش آنها باطل گشت و کارشان از بین رفت و نابود شد. با منظور کارهایی است که کافران علیه اهل حق انجام می دادند و کوشش می کردند حق را در نطفه خفه کنند، اما مکرشان به خود آنان برگشت و آنها هرگز نتوانستند به خدا و پیامبران و لشکر حق زیانی برسانند.

آیه ی 21-19:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحقِّ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ آیا نمی بینی که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، اگر بخواهد شما را از میان می برد و آفرینش جدیدی را پدید می آورد؟
وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ و این کار برای خداوند مشکل نیست.
وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ و همه در برابر خداوند حاضر می شوند، پس ضعیفان به کسانی که خود را بزرگ می پنداشتند می گویند: «ما پیروان شما بودیم، پس آیا می توانید چیزی از عذاب خداوند را از ما دفع کنید؟» می گویند:«اگر خداوند ما ر اهدایت می کرد ما هم شما را هدایت می نمودیم، برای ما یکسان است چه بی تابی کنیم یا شکیبایی ورزیم هیچ پناهگاهی نداریم».
خداوند متعال بندگان را آگاه می سازد که (أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحقِّ ) آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا مردم او را عبادت نمایند و بشناسند و آنان را امر و نهی کند، و با استناد به آفرینش آسمان و زمین و آنچه در میان این دو وجود دارد بر صفات کمال خود استدلال نماید. نیز تا مردمان بدانند آن کسی که آسمانها و زمین را با این گستردگی و بزرگی آفریده است می تواند آنها را از نو بیافریند تا آنان را به خاطر نیکی ها و بدیهایشان جزا و سزا بدهد، و از انجام چنین کاری ناتوان نیست. بنابراین فرمود: (إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ) احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد: اگر خداوند بخواهد شما را از میان می برد و قومی دیگر را پدید می آورد که بیشتر از خداوند فرمان می برد و احتمال دارد منظور این باشد که اگر خداوند بخواهد نابودتان می کند سپس در روز رستاخیز شما را با آفرینش تازه ای باز می گرداند، و آنچه از حالات قیامت که پس از این می آید این احتمال را تقویت می نماید
(وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ ) و این کار برای خداوند غیر ممکن نیست . بلکه چنین کاری برای او خیلی آسان است. (ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس وحده) آفرینش و زنده کردن پس از مرگتان مانند آفرینش یک نفر است. (و هوالذی یبدوا الخلق ثم یعیده و هو اهون علیه) و او ذاتی است که آفرینش را آغاز می نماید، سپس آن تکرار می کند و آفریدن دوباره برای او آسانتر است.
(وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا) و همه ی خلایق در برابر خداوند حاضر می گردند آنگاه که در صور دمیده می شود، پس مردم از قبرهایشان بیرون می آیند و در محضر پروردگار حاضر می گردند و در زمینی برابر و هموار و صاف می ایستند که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست، و پیش خدا حاضر می شوند و هیچ کس نمی تواند از خدا پنهان شود، و چون حاضر شند به جر و بحث می پردازند و هر یک از خود دفاع می نماید و می خواهد از سرنوشتی که برای او رقم خورده دفاع کند، ولی چگونه می تواند از آن سرنوشت محتوم رهایی یابد؟
(فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ)و پیروان مقدلین به سانی که خود را بزرگ می پنداشتند و مردم از آنها پیروی می کردند و رهبران گمراهی و انحراف بودند، می گویند: (إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا) ما در دنیا پیروان شما بودیم؛ ما را به گمراهی دستور داده و آن را برای ما زیبا جلوه داده و ما را فریب دادید. (فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ) پس آیا می توانید چیزی از عذاب خداوند را از ما دور کنید، گرچه به اندازۀ ذره ای باشد؟ (قَالُواْ )کسانی که از آنها پیروی می شد و رئیس و پیشوا بودند، می گویند (اغوینهم کما غوینا) آنها را گول زدیم همانطور که خود فریب خوردیم و (لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ) اگر خداوند ما را هدایت می کرد ما هم شما را هدایت می نمودیم، پس هیچ کس برای دیگری نمی تواند کاری بکند (سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا) برای ما یکسان است در مقابل عذاب چه بی تابی کنیم (أَمْ صَبَرْنَا) یا شکیبایی ورزیم (مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ )هیچ پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم و از عذاب خدا به سوی آن بگریزیم.
آیه ی 22:
وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ و هنگامی که کار به پایان ریسد او کار از کار گذشت شیطان می گوید: «خداوند به شما وعدۀ راستین داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده کردم. و من هیچ سلطه ای بر شما نداشتم جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوتم را پذیرفتید. پس مرا سرزنش مکنید و خودتان را سرزنش نمایید، نه به من ریاد شما می رسم و نه شما به فریاد من می رسید، بی گمان به اینکه پیش از این شما مرا شریک خدا می دانستید کافرم. بی گمان ستمکاران عذاب دردناکی دارند».
(وَقَالَ الشَّيْطَانُ) و شیطان که به سبب هر شر و بدی است که در دنیا اتفاق اتاده یا می افتد، اهل جنم را خطاب می کند و از آن بیزاری می جوید، (لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ) هنگامی که کار به پایان رسید و اهل بهشت وارد بهشت می شوند و اهل جهنم وارد جهنم می روند، می گویند: (إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ) خداوند از طریق پیامبرانش به شما وعدۀ راستین داد اما شما از او پیروی نکردیدف و اگر از او اطاعت می کردید به کامیابی بزرگی دست می یافتید، (وَوَعَدتُّكُمْ) و من به شما وعدۀ خیر و نیکی دادم، (فَأَخْلَفْتُكُمْ ) ولی با شما خلاف وعده نمودم. یعنی آرزوهای پوچ و باطلی که در دل شما ایجاد کردم به دست نیامد و هرگز تحقق نیافت.
(وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ)و من هیچ دلیلی نداشتم که سخنم را تایید نمایم. . (إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ) جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوت مرا پذیرفتید. یعنی شما را به سوی خودم فراخواندم و آن را برایتان زیبا جلوه دادم و شما از روی هوای نفس و پیروی از شهوتهایتان فراخوان مرا پذیرفتند(فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم) پس مرا سرزنش مکنید بلکه خویشتن را سرزنش نمایید، زیرا سبب گمراهیتان و موجب عقاب و عذاب خودتان بودید. (مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ ) در این عذابی که شما در آن هستید من نمی توانم به فریادتان برسم، (وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ) در این عذابی که شما در آن هستید من نمی توانم به فریادتان برسم،
(إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ) از این مرا شریک خدا قرار می دادید تبری می جویم، چرا که من شریک خدا نیستم و اطاعت من واجب نیست.
( إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) بی گمان آنان که با پیروی از شیطان بر خویشتن ستم کرده اند عذاب دردناکی دارند، ودر آن جاودانه می مانند.
و این لطف خداوند نسبت به بندگانش است که آنها را از اطاعت شیطان بر حذر داشته و آنها را از درهایی که شیطان از آن وارد انسان می شود آگاه ساخته است و اهدافی را که شیطان در فراخوانی انسان به سوی خود دنبال می کند بیان نموده و خبر داده است که شیطان می خواهد انسان را وارد جهنم کند. و برای ما بیان نمود وقتی که شیطان و لشکریانش وارد جهنم می شوند شیطان اینگونه از آنها اظهار تنفر می کند و به شرک آنان کفر می ورزد. (ولا ینبک مثل خبیر) و هیچ کس تو را مانند خداوند آگاه خبر نمی دهد
و بدان که خداوند در این آیه بیان داشته است که شیطان سلطه ای بر انسان ندارد. و در آیه ای دیگر فرموده است: (انما سلطنه علی الدین یتولونه والدین هم به مشرکون) همانا سلطۀ شیطان بر کسانی است که او را دوست می دارند، و بر کسانی است که او را دوست می دارند، و بر کسانی است که برای خدا شریک می گیرند. سلطه ای که خداود آن را نفی می کند سلطۀ حجت و دلیل است، پس شیطان برای توجیه آنچه که مردم را به سوی آن دعوت می کند اصلاًٌ دلیلی ندارد، بلکه شبهات و گناهان را برای انسان می آراید، به گونه ای که بر ارتکاب گناه جرات می نمایند. اما جایی که می فرماید: شیطان بر دوستان خود و مشرکین سلطه دارد، شیطان بر دوستان خود و مشرکین سلطه دارد، منظور این است که دوستانش را فریب می دهد تا مرتکب گناه شوند و آنها را به سوی گناهان می کشاند و آنها از راه دوستی با شیطان و پیوستن به حزب و گروهش، وی را بر خود مسلط می نمایند، بنابراین شیطان بر مومنان و کسانی که بر پروردگارشان توکل می نمایند تسلطی ندارد.
آیه ی 23:
وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند به باغهایی در آورده می شوند که در زیر درختان آن جویبارها روان است، در آنجا به حکم پروردگارشان جاودانه اند، درودشان در آنجا سلام گفتن است.
هنگامی که سزا و عذاب ستمگران را بیان کرد، پاداش فرمانبرداران را نیز بیان نمود و فرمود: (وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ) و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، یعنی در گفتار و عمل و عقیده دین اسلام راپیاده نمودند، (جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ) به باغهایی در آورده می شوند که در زیر درختان آن جویبارها روان است، و در آن لذت ها و شادی ها یی است که هیچ چشمی مانند آن را ندیده و هیچ گوشی مانند آن را نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
(خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) در آنجا به حکم پروردگارشان برای همیشه می مانند. یعنی آنها با اراده و نیروی خود به آنجا نرفته اند بلکه به حول و قوه الهی به آن جا درآمده اند. (تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ) درودشان در آنجا سلام است. یعنی به همدیگر سلام گفته و درود و سخن خوب رد و بدل می کنند.
آیه ی 26-24:
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء آیا نمی دانی که خداوند چگونه مثال می زند: سخن خوب و زیبا به درخت پاک و زیبایی می ماند که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است.
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ به حکم پروردگارش در هر زمانی میوۀ خود را می دهد، و خداوند این مثالها را برای مردم می زند تا پند پذیرند.
وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و سخن پلید به درخت پلیدی می ماند که از روی زمین کنده شده و آن را هیچ قرار نباشد.
خداوند متعال می فرماید: (أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً) آیا ندانسته و ندیده ای که خداوند چگونه مثال می زند: سخن خوب را که عبارت است از «لا اله الا الله» و فروعات آن است، (كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ ) همچون درخت خوب خرما است، (أَصْلُهَا ثَابِتٌ) ریشه اش در زمین استوار است، (وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء ) و شاخه اش در آسمان و فضا پخش شده است. و این درخت همواره فواید زیادی برای مردم دارد. (تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا) در هر زمانی میوۀ خود را به حکم پروردگارش می دهد. پس درخت ایمان نیز این چنین ریشه اش در قلب مومن استوار است؛ آن را می شناسد و به آن باور دارد. و شاخه ی د رخت ایمان که سخن خوب و عمل صالح و اخلاق پسندیده و آداب نیکو است همواره در آسمان است، و کارها و گفتارهایی که درخت ایمان ببار می آورد و مومن و دیگران از آن بهره مند می شوند و به سوی خدا بالا می رود (وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ) و خداوند برای مردم مثالها می زند تا پند پذیرند و اوامر و نواهی او را به یاد می آورند، زیرا زدن مثال این فایده را دارد که مفاهیم معقول را به مثال ها ی محسوس نزدیک می نماید و معنایی را که خداوند اراده نموده است به بهترین وجه روشن و واضح می گرداند. و این از جمله رحمت الهی و حسن تعلیم اوست . پس کاملترین و فراگیرترین ستایش از آن خدا است. این است حالت کلمۀ توحید و ثبات آن در قلب مومن
سپس خداوند ضد کلمۀ طیبه را که کلمۀ کفر و فرع آن است بیان نمود و فرمود: (وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ) و سخن پلید به درخت ناپاکی می ماند که طعم و مزه ی بد دارد و آن درخت هندوانۀ ابوجهل و امثال آن است. (اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ) این درخت ناپاک ضمن اینکه میوه اش طعم و مزه ای بد دارد از روی زمین بر کنده شده و آن را نیز قراری نباشد. یعنی ریشه ای ندارد که آن را نگاه دارد، و میوۀ خوبی ندارد که ببار آورد، بلکه فقط میوه ای بد می دهد. کفر و گناهان نیز متین و استوار نبوده و فایده ای برای قلب ندارند و فقط سخن و عمل به بار می آورند، و صاحبش را معذب می سازند . و کسی که درخت کفر و عصیان در قلبش ریشه روانیده است عمل شایسته اش به سوی خدا بالا نمی رود، و به خود او نیز فایده ای نمی رساند و کسی از او بهره مند نمی شود
آیه ی 27:
يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللّهُ مَا يَشَاء خداوند مومنان را در زندگانی دنیا و آخرت به سبب سخن استوار پایدار نموده و ستمگران را گمراه و سرگشته ساخته، و هر چه بخواهد انجام می دهد.
خداوند متعال خبر می دهد که او بندگان مومنش را که ایمان کامل قلبی دارند پایدار می دارد . ایمان قلبی مستلزم اعمال جوارح است و اعمال جوارح نتیجۀ ایمان قلبی می باشد، پس خداوند مومنان را در زندگانی دنیا به هنگام رویارویی با شبهات هدایت نموده و به سوی یقین رهنمون ساخته و پایدار می دارد، و هنگام پیش رهنمون ساخته و پایدار می دارد، و هنگام پیش آمدن شهوات آنان را ارائه ای قطعی و راستین برخوردار می سازد تا آنچه را که خدا دوست دارد بر آنچه که هوای نفس است مقدم دارند و آنها را به هنگام مرگ بر دین اسلام و خاتمۀ نیک پایدار می دارد و آنها را در قبر و به هنگام سوال دو رشته ثابت قدم می دارد تا درست پاسخ بگویند. آنگاه که در قبر به مرده گفته می شود: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ و پیامبرت کیست؟ خداوند آنها را به سوی پاسخ درست هدایت می نماید تا بگوید: «الله» پرورگارمان است، و اسلام دین ماست، و محمد پیامبرمان می باشد. (وَيُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِينَ) و خداوند ستمگران را در دنیا و آخرت از راه راست منحرف می سازد و خداوند بر آنها ستم نکرده است بلکه خودشان بر خویشتن ستم کرده اند.
این آیه بر فتنه و عذاب و نعمت قبر دلالت می نماید . همانطور که احادیث زیادی در مورد قبر و چگونگی آن و نعمت و عذاب آن به تواتر از پیامبر علیه السلام نقل شده اند.
آیه ی 30-28:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ آیا ندیده ای کسانی که نعمت خداوند را به ناسپاسی تبدیل کرده اند (چگونه خویشتن) و قومشان را به سرای نابودی در آورده اند؟
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ( آن سرای نابودی) جهنم است که وارد آن می شوند و بد جایگاهی است.
وَجَعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ و برای خداوند همتایی قرار دادند تا (مردم را) از راه او گمراه کنند، بگو: «بهره و لذت ببرند، بی گمان بازگشتتان به سوی آتش جهنم است».
خداوند متعال در حالی که اوضاع و احوال و سرانجام کافران قریش را که پیامبرش را تکذیب کرده اند بیان می کند، می فرماید: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا) آیا ننگریستی به کسانی که نعمت خداوند را به ناسپاسی تبدیل کردند؟ (نعمت خدا فرستادن محمد به سوی آنها بود، واو آنان را به سوی خوبی های دنیا و آخرت و رهایی یافتن از شر و بدی های دنیا و آخرت دعوت می کرد، اما آنها این نعمت را با نپذیرفتن و کفر ورزیدن به آن و جلوگیری کردن از آن پاسخ دادند، (وَ) و دیگران را نیز از پذیرفتن آن بازداشتند، تا اینکه (أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ) قومشان را به سرای نابودی داخل کردند که سرای جهنم است، زیرا کافران قریش باعث گمراه شدن قومشان شدند. بنابراین عامل نابودی قومشان شدند در حالی که گمان می رفت کافران به آنان سود برسانند از جمله کفار قریش که بیرون رفتن برای جنگ بدر را برای قوم خود زیبا جلوه دادند تا با خدا و پیامبرش بجگند، ولی سرانجام هلاک شدند و بسیاری از بزرگان و روسایشان در این قطعه کشته شدند.
(جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا) آن سرای نابودی، جهنم است که وارد آن می شوند و در آن می سوزند. یعنی سوزش و گرمای جهنم آنان را از هر طرف احاطه می نماید، (وَبِئْسَ الْقَرَارُ) و چه بد جایگاهی است.
(وَجَعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا) برای خداوند شریکانی قرار دادند (لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِ) تا به وسیلۀ همتایانی که برای خدا قرار دادند، و مردم را به سوی پرستش آنها فرا خواندند، بندگان را از راه خدا گمراه کنند، (قُلْ) با تهدید به آنها بگو: (تَمَتَّعُواْ) مدت کمی از کفر و گمراهیتان بهره مند شوید، (فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ ) و این به شما فایده ای نخواهد رساند، زیرا بازگشت و سرانجام جایگاهتان جهنم است و بد سرنوشتی است.
آیه ی 31:
قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُواْ يُقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَيُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خِلاَلٌ به بندگان مومنم بگو: «باید نماز را بر پا دارند و از آنچه بدیشان داده ایم مقداری را در پنهان و آشکار ببخشند پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن معامله و دوستی نیست».
(قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُواْ) بندگانم را به آنچه که به صلاحشان است فرمان بده تا فرصت را غنمیت بشمارند، قبل از آنکه انجام این کارها برایشان ممکن نباشد. پس به آنان بگو: (يُقِيمُواْ الصَّلاَةَ ) اعمال ظاری و باطنی نماز را بر پا دارند. (وَيُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً) و از نعمت هایی که به آنان بخشیده ایم مقداری را چه کم باشد یا زیاد در پنهان و آشکار انفاق نمایند. و این شامل نفقۀ واجب مانند زکات، و مخارج کسی که نفقه اش بر انسان واجب است، و نیز نفقۀ مستحب مانند صدقات و غیره می باشد. (مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خِلاَلٌ ) پیش از آنکه روزی بیاید که در آن هیچ چیزی فایده نمی دهد، و راهی برای جبران آنچه که از دست رفته است وجود ندارد، و نمی توان آنچه را که از دست رفته با خرید و فروش یا بخشش و دوستی به دست آورد، بلکه در آن روز هر کس به فکر خویش است، پس انسان قبل از حضور در روز دادرسی بزرگ باید اعمال خود را عرضه دارد و خویشتن را محاسبه کند.
آیه ی 34-32:
اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَارَ خداوند ذاتی است که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان آبی فرو فرستاد، و با آن میوه های را پایدار کرد، و روزی شما گرداند، و کشتی را برایتان رام ساخت تا به حکم او در دریا روان شود، و رودخانه ها را برای شما مسخرنمود.
وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَينَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ و خورشیدو ماه را که پیوسته روانند برای شما رام گردانید و شب و روز را برایتان مسخر نمود.
وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ و هر چه را از او خواستید به شما داد، و اگر نعمت خدا را برشمارید نمی توانید آنرا به شمار درآورید، همانا انسان (موجود) ستمگر ناسپاسی است.
خداوند متعال خبر می دهد تنها اوست که (خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ ) آسمانها و زمین را گستردگی و بزرگیشان را آفریده است. (وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء)و از آسمان آبی فرو فرستاد، و آن بارانی است که خداوند از ابرها قرو می فرستد. (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ ) و با آن میوه های مختلفی را پدیدار نموده است، (رِزْقًا لَّكُمْ) و آن را روزی شما و چهارپایانتان گردانیده است. (وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ ) و کشتی را برایتان رام ساخته است.( لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ) تا به حکم او در دریا روان باشند، پس اوست که ساختن کشتی ها را برایتان ممکن نموده و توانایی ساختن و نگهداری آن رادر میان امواج دریا به شما داده است تا به شما و کالاهایتان را به مقصدتان برسانند. (وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَارَ ) و جویبارها را در اختیار شما قرار داده است تا کشتزارها و درختانتان را آبیاری نمایند و از آن بنوشید.
(وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَينَ ) و خورشیدو ماه را که پیوسته به چرخش خود ادامه می دهند و حرکتشان کند نمی شود در جهت تأمین منافع و مصالح شما انسانها از قبیل حساب زمان و اوقات و مصالح جسم خودتان و حیوانات و کشتزارها و میوه هایتان برایتان رام نمود. (وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ) و شب را برایتان مسخر نمود تا در آن آرام گیرید و استراحت نمایید. (وَالنَّهَارَ) و روز را برایتان مسخر نمود تا از روشنایی آن است،اده نموده و در آن فضل الهی را بجویید.
(وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ) و هر آنچه را که آرزوی داشتن نمودید و به آن نیاز داشتید از قبیل چهارپایان و وسایل و صنایع و غیره که با زبان «حال» یا زبان «قال» از خدا طلب نمودید، به شما داد. (وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا (و اگر نعمت های خدا را برشمارید نمی توانید آنرا به شمار درآورید،چه رسد به اینکه بتوانید سپاس آن را به جای آورید. (إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) همانا انسان موجود ستمگر ناسپاسی است. یعنی ستمگری طبیعت انسان است، و بر ارتکاب گناه جرات می نماید و در به جای آوردن حقوق الهی کوتاهی می ورزد و شکر نعمت های الهی را نمی گذارد و به آن اعتراف نمی کندف مگر کسی که خداوند او را هدایت نموده و شکر نعمت هایش را به جای آورد و حقوق پروردگارش را ادا کند.
در این آیات نعمت های زیادی که خداوند به بندگانش عطا نموده به طور مجمل و مفصل بیان شده است، و خداوند با بیان آن، بندگان را به شکرگزاری و ذکر نعمت هایش فرا می خواند و بندگان را بر این کار تشویق و ترغیب می کند و آنها را وادار می نم اید تا خداوند را در طول شب و روز فرا بخوانند. همانطور که در همۀ اوقات آنها را از نعمت های الهی برخوردارند و نعمت خداوندی آنها را در می یابد.
آیه ی 35:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ و به یاد آور آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر را محل امن و امانی بگردان و مرا و فرزندانم را از اینکه بتها را بپرستیم دور بدار».
و ابراهیم علیه الصلاه و السلام را در این حالت زیبا به یادآور که گفت: پروردگارا! شهر مکه و حرم را محل امن و امانی بگردان. و خداوند دعای او را پذیرفت و این شهر را شریعت و آیین خویش حرم قرار داد و اسباب حرمت آن را فراهم آورد تا جایی که هیچ ستمگری قصد سوء آن نکرده مگر اینکه خداوند او را شکست داده و از بین برده است. همانطور که با اصحاب فیل و دیگران چنین نمود. پس از آنکه ابراهیم برای امن و امان بودن سرزمینش دعا نمود برای خود و فرزندانش نیز دعا کرد تا خداوند آنان را از ان بر خوردار نماید و فرمود : (وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ ) و من و فرزندانم را از اینکه بت پرست باشیم دور بدار.سپس علت ترس خویشتن و فرزندانش را از مبتلا شدن به عبادت بت ها بیان کرد و فرمود: دلیلش این است که بسیاری از مردم گمراه شده و به عبادت بت ها مشغول شده اند.
آیه ی 36
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ پروردگارا! این بت ها بسیاری از مردم را گمراه ساخته اند، پس هر کس از من پیروی کند او از من است، و هر کس از من نافرمانی کند بی گمان تو آمرزندۀ مهربانی .
(رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ) پروردگارا! بسیاری از مردم به وسیلۀ این بت ها گمراه شده اند، (فَمَن تَبِعَنِي ) پس هر کس از من پیروی کند و اهل توحید و اخلاص و عبادت خداوند پروردگار باشد، (فَإِنَّهُ مِنِّي( همانا از من است، چون او کاملاً با من موافق می باشد، زیرا هر کس قومی را دوست بدارد و از آنان پیروی نماید از آنها خواهد بود. (وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) و هر کس از من نافرمانی کند بی گمان تو آمرزندۀ مهربانی .و این از مهربانی ابراهیم خلیل است که برای گناهکاران دعای آمرزش و رحمت نموده و از خداوند خواست تا آنان را بیامرزد، و خداوند نسبت به بندگانش از او مهربانتر است، و هیچ کس را عذاب نمی دهد، مگر آن کس که سرکشی نماید.
آیه ی 37:
رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ پروردگارا! من (یکی از) فرزندانم را در دره ای بی کشت و زرع (و) در کنار خانۀ تو که آن ر احرام ساخته ای سکونت داده ام، پروردگارا تا اینکه نماز را بر پا دارند،پس چنان کن که دلهای گروهی از مردم متوجه آنان گردد و از میوه ها به آنان روزی ده شاید که سپاسگزار باشند.
(رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ) پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در دره ای بی کشت و زرع (و) در کنار خانۀ تو که آن ر احرام ساخته ای سکونت داده ام، چرا که ابراهیم هاجر و فرزندش اسماعیل را از شام به مکه آورد، آنگاه که اسماعیل کودکی شیرخواره بود و هیچ کس در مکه سکونت نمی گزید و احدی در آنجا نبود. وقتی ابراهیم آنها را در مکه تنها گذاشت با زاری و توکل به درگاه خدا چنین گفت: (رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي ) پروردگارا یکی از فرزندانم را که عبارت است از اسماعیل نه همۀ آنها را، چون اسحاق و دیگر فرزندانش در شام بودند در مکه اسکان داده ام، (بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ) در دره ای بی کشت و زرع ساکن کرده ام، زیرا مکه سرزمینی که قابلیت کشاروزی را نداشت. (رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ ) خداوندا! آنها را موحود و یکتا پرست و نماز گزار بگردان، زیرا بر پا داشتن نماز یکی از بهترین عبادت های دینی است، پس هر کس آن را بر پا دارد دینش را بر پا داشته است. (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ ) پس دلهای برخی از مردم را چنان کن که آنها را دوست بدارند وجایی را که آنها ساکن هستند دوست بدارند.خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت و از نسل اسماعیل، محمد علیه الصلاه و السلام را پدید آورد که فرزندان اسماعیل را به دین اسلام و آیین پدرشان ابراهیم دعوت کرد و آنها دعوت وی را پذیرفتند و بر پا دارندۀ نماز گردیدند.
و خداند حج خانۀ کعبه را که ابراهیم، فرزندش را در محل آن سکونت داده بود فرض گردایند. و سر عجیبی در آن است که دلها را به سوی خود جذب می نماید؛ مردم به حج می روند اما هیچگاه از آن سیر نمی شوند بلکه هر اندازه بنده بیشتر به آنجا برود اشتیاق و علاقه اش افزونتر می گردد، و بیش از پیش مشتاق و شیفتۀ آن می شود و سبب این امر آن است که خداوند این خانه را به خود نسبت داده است. (وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ) و از میوه ها به آنان روزی ده شاید که سپاسگزار باشند. و خداوند دعای او را پذیرفت و انواع میوه جات به آنجا برده می شود و در تمامی فصول میوه های فراوانی در مکه ی مکرمه یافت می شود، و روزی و خوراکی از هر طرف به سوی آن سرازیر است.
آیه ی 38:
رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللّهِ مِن شَيْءٍ فَي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء پروردگارا! بی گمان تو آگاهی از آنچه پنهان می داریم و از آنچه آشکار می سازیم و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمی ماند.
(رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ) خدایا! تو نسبت به ما از ما داناتری. پس از تدبیر و تربیت تو برای خود آن را می خواهیم که به مقتضای علم و رحمتت کارهای پیدا و پنهانمان را برایمان آسان بگردانی. (وَمَا يَخْفَى عَلَى اللّهِ مِن شَيْءٍ فَي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء ) و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمی ماند. و از آن جمله است این دعا که قصد ابراهیم خلیل علیه الصلاه و السلام از آن جز خیر و شکر فراوان برای خداوند پروردگار جهانیان نبود.
آیه ی 39:
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء ستایش خداوندی را که در سن پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، بی گمان پروردگارم شنوای دعا است.
(الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ) ستایش خداوندی را که با وجود پیری و سن زیاد اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، این بزرگترین نعمت است، زیرا در حال پیری که ابراهیم فرزندی نداشت و خداوند به او فرزندی عطا کرد. نعمت بزرگتر این بود که فرزندان او صالح وپیامبر بودند. (إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء ) بی گمان اجابت پروردگارم از کسی که او را می خواند نزدیک است. من او را فرا خواندم و امید مرا برآورد ساخت. سپس ابراهیم برای خود و فرزندانش دعا نمود و فرمود:
آیه ی 41-40:
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء پروردگارا! مرا و فرزندانم را نمازگزار قرار بده. پروردگارا! و دعا و نیایش مرا بپذیر.
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مومنان را بیامرز در آن روزی که حساب بر پا می گردد.
خداوند دعای او را در همۀ این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعده ای بود که به و داده بود، اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست.
آیه ی 43-42
وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ و خداوند را از آنچه که ستمکاران می کنند بی خبر می پندار. جز این نیست که (کیفر) آنان را برای روزی که چشمان در آن خیره می شوند به تاخیر می اندازد.
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لاَ يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء شتابانند و در حالی که سر برافراشته اند و چشم بر هم نمی زنند و محل دلهایشان تهی است (به سوی ندا دهنده می روند).
این تهدید شدیدی است برای ستمگران، و دلجویی و تسلیتی است برای ستم دیدگان، خداوند متعال می فرماید: (وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً ) گمان مبر خداوند از کارهایی که ستمکاران می کنند بی خبر است. خداوند آنها را مهلت داده و روزی فراوانی را به سوی آنان سرازیر نموده است و در شهرها آرام و مطمئن به تفریح و گردش می پردازند. این دلیلی بر خوب بودن حالت آنها نیست، زیرا خداوند به ستمگران مهلت می دهد تا بیشتر گناه انجام دهند، اما وقتی که آنها را گرفت دیگر رهایشان نمی کنند: (و کذلک اخذ ربک اذا احد القری و هی ظلمه ان اخذه الیم شدید) و این چنین است عذاب پروردگارت آنگاه که اهل آبادی ها در حالی که ستمگر بودند به عذاب خود گرفتار نمود، بی گما ن مجازات او دردنکا و سخت است. و ظلم در اینجا شامل ظلم بنده در حق پروردگار، و نیز ظلم او در حق بندگان خدا می شود. ( إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ ) (کیفر) آنان را برای روزی که چشمان در آن خیره می شوند به تاخیر می اندازد. روزی که چشمان از حرکت باز مانده و از هراس و وحشت آن روز پلکها بر هم نهاده نمی شوند.
(مُهْطِعِينَ) یک راست به سوی ندا دهندۀ محشر می شتابند و به منظور اجابت ندا دهنده آنگاه که آنان را برای حضور دربارگاه خداوند فرا می خواند، می شتابند و نمی توانند از حضور در آنجا امتناع ورزند، و پناهگاهی ندارند. (مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ ) سرهایشان را بالا گرفته و دستانشان زیر زنخدانشان بسته است، بنابراین سرهایشان بالا است، (لاَ يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء ) و چشمانشان فرو بسته نمی شود و محل دلهایشان تهی است و دلهایشان به حلقوم رسیده و آکنده از غم و ناراحتی و پریشانی است.
آیه ی 45-44
وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ و مردم را از روزی بترسان که عذاب به سراغشان می آید آنگاه که ستمکاران می گویند: «پروردگارا! ما را تا مدتی مهلت بده تا دعوتت را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم» (به آنان گفته می شود): «مگر پیش از این سوگند نخوردید که شما را زوالی نیست و از بین نمی روید؟»
وَسَكَنتُمْ فِي مَسَـاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الأَمْثَالَ و در منازل کسانی که برخودشان ستم کردند سکونت گزیدید، و برایتان روشن شد که با آنها چگونه رفتار کردیم، و مثالها برایتان زدیم.
خداوند متعال به پیامبرش محمد علیه الصلاه و السلام می فرماید: (وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ) و مردم را از روزی بترسان که عذاب به سراغشان می آید. یعنی آن حالات را برایشان بیان کن و آنان را از اعمالی که موجب عذاب سخت و هولناک می شود بر حذر دار. (فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ) آنگاه کسانی که با ارتکاب کفر و تکذیب و انواع گناه برخود ستم کرده اند پشیمان شده و از خداوند می خواهند تا آنان را به دنیا باز گرداند، در حالی که چنین چیزی مقدور نیست. آنان می گویند (رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ) پروردگارا! ما را به دنیا برگردان به درستی که ما (حقیقت و صداقت گفتار شما را ) مشاهده کردیم. (نُّجِبْ دَعْوَتَكَ) تا دعوتت را بپذیریم، چون خداوند به بهشت و خانۀ امن دعوت می کند، (وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ) و از پیامبران پیروی کنیم. و اینها همه به خاطر آرزوی رهایی از عذاب دردناک است، وگرنه آنها در وعده ای که می دهند دروغ می گویند. (ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه) و اگر چنانچه به دنیا باز گردانده شوند به آنچه از آن نهی شده اند باز می گردند. بنابراین مورد سرزنش قرار می گیرند و به آنها گفته می شوند: (أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ) مگر پیش از این سوگند یاد نکرده بودید که شما را زوالی نیست و به جهان آخرت برده نمی شوید؟ اما اکنون برایتان روشن شده که سوگندتان بیهوده و شکسته شده است و دروغ گفته اید.
(وَسَكَنتُمْ فِي مَسَـاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ) و در منازل و سرزمین کسانی که برخودشان ستم کردند سکونت گزیدید، و برایتان روشن شد که با آنان چگونه آنها را به انواع عذاب گرفتار ساختیم، آنگاه که آیات روشن الهی را تکذیب کردند. (وَضَرَبْنَا لَكُمُ الأَمْثَالَ ) و مثالهای واضح را که کوچکترین شک و تردیدی در دل باقی نمی گذارد، برایتان زدیم. این معجزات و نشانه ها در مورد آنان مفید واقع نشد بلکه همچنان بر باطل خود ماندند تا اینکه به روزی رسیدند که در آن هیچ عذری پذیرفتنی نیست.
آیه ی 46:
وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ و بی گمان آنان دسیسه و مکرشان را به کار بردند، و مکرشان با خدا است، هر چند مکرشان چنان شدید بود که کوهها به سبب آن از جای برکنده می شد.
(وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ) و کسانی که پیامبران را تکذیب کردند مکر و نیرنگ نمودند، مکری که بر عملی کردن آن توانایی داشتند. (وَعِندَ اللّهِ مَكْرُهُمْ ) و آگاهی و قدرت خداوند مکر و نیرنگ آنان را احاطه نموده و نیرنگ و مکرشان را به خودشان باز گرداند: (و لا یحیق المکر السیی الا باهله) و مکر بد جز دامان صاحبشان را نمی گیرد. (وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ) هر چند مکر و نیرنگ کافران که پیامبران را تکذیب می کردند چنان بزرگ بود که به سبب آن کوههای محکم از جای برکنده می شد. یعنی (مکروا مکرا کبارا) مکر و نیرنگ بسیار بزرگی نمودند، که میزان بزرگی آن قابل برآورده نیست. اما خداوند نیرنگشان را به خودشان باز گرداند. و این شامل هر مخالفی است که با پیامبران مخالف ورزد و برای یاری کردن باطل و یا ابطال حق مکر و نیرنگ نماید. خلاصۀ مطلب اینکه مکرشان چیزی را از آنان دور نساخت و فایده ای به آنان نرسانید و با مکر خود کوچکترین زیانی را به خداوند نرساندند، بلکه به خودشان زیان وارد نمودند.


آیه ی 48-47
فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ پس گمان مبر که خداوند وعده ای را که به پیامبرانش داده است خلاف می کند، بی گمان خداوند چیره و انتقام گیرنده است.
يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ در آن روزی که زمین و زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل شده و بندگان برای محاسبه ی خداوند یگانۀ قهار از قبرهایشان خارج می شوند .
خداوند متعال می فرماید: (فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ) پس گمان مبر که خداوند وعده ای را که به پیامبرانش داده است مبنی بر اینکه آنها و پیروانشان را نجات می دهد و آنها را خوشبخت می نماید و دشمنانشان را در دنیا خوار می گرداند و در آ[رت عذاب می دهد، خلاف می کند، بلکه حتماً این چیز به وقوع خواهد پیوست، زیرا خداوند صادق این وعده را داده، و این وعده بر زبان راستگوترین مخلوقاتش یعنی پیامبران اعلام شده است و این عالی ترین و درست ترین خبر است، به ویژه که با حکمت الهی و قوانین خداوند و عقلهای درست مطابق است. (إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ) بدون شک هیچ چیز خداوند را ن اتوان نمی کند، زیرا او چیره و انتقام گیرنده است.
و خداوند هرگاه بخواهد از کسی انتقام بگیرد بدون شک هیچ کس نمی تواند از دست او در رود و یا او را ناتوان نماید، و آن در روز قیامت است (يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ) روزی که زمین و زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل می شوند، و دگرگونی در صفات و حا لت زمین و آسمان پدید می آید نه اینکه خود زمین و آسمانها و ماهیت آنها به چیزی دیگری تبدیل شود،زیرا در روز قیامت زمین همواره و صاف گشته و همانند چرم دباغ شده پهن می شود و کوهها و بلندی هایی که روی آن قرار دارد برداشته شده و زمین تبدیل به بیابان مسطح می گردد و هیچ فراز و نشیبی در آن وجود نخواهد داشت. و آسمان از شدت فجایع آن روز همانند مس ذوب می شوند، سپس خداوند با دست راست خویش آن را در هم می پیچد. (وَبَرَزُواْ( و مردم از قبرهایشان بر می خیزند و به سوی رستاخیز و حشر می روند، و در محلی جمع می شوند که هیچ چیز از آنها بر خداوند پنهان نمی ماند.
(للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ) و مردم جهت محاسبه ی خداوند یگانۀ قهار از قبرهایشان خارج می شوند، و خداوندی که در عظمت و اسما و صفات و کارهایش یگانه و بی همتا است و بر همۀ آفریده های جهان چیره است و همه تحت تصرف و تدبیر او هستند. پس هیچ موجود زنده ای جز به اجازۀ او حرکت نمی کند.
آیه ی 51-49:
وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الأَصْفَادِ و گناهکاران را در آن روز می بینی که با هم در زنجیره ها بسته شده اند
سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمْ النَّارُ و لباسهایشان از «قطران» است و آتش چهره هایشان را می پوشاند.
لِيَجْزِي اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ تا خداوند هر کس را مطابق آنچه که انجام داده است کیفر می دهد، بی گمان خداوند حسابرس سریعی است.
(وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ) و کسانی را که جنایت کردن از ویژگی آنان بوده و زیاد گناه می کردند و در آن روز می بینی، (يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الأَصْفَادِ ) که با هم در غل و زنجیره ها بسته شده اند . یعنی اهل هر معصیتی با زنجیرهای آتشین با هم بسته شده و در بدترین و خوارترین حالت به سوی عذاب برده می شوند. (سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ) لباسهایشان از «قطران» است و این به خاطر شدت اشتعال و گرمی و بدبویی آن است. (وَتَغْشَى وُجُوهَهُمْ النَّارُ ) و چهره هایشان را که بهترین عضو بدنشان است آتش فرو می پوشاند و آن را احاطه می نماید و از هر طرف آن را می سوزاند و دیگر جاها را به طریق اولی می سوزاند، پس خداوند بر آنان ستم نمی کند، بلکه این عذاب، کیفر و سزای اعمالی است که مرتکب شده اند. بنابراین خداوند متعال می فرماید: (لِيَجْزِي اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ) تا خداوند هر کس را مطابق آنچه از خیر و شر انجام داده است با عدل و انصاف سزا و پاداش بدهد. (إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ) بی گمان خداوند حسابرس سریعی است. همچنان که می فرماید: (اقترب للناس حسابهم و هم فی غفله معرضون) محاسبۀ مردمان نزدیک است و در حالی که آنان غافل و روی گردان می باشند. و احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد: خداوند در محاسبۀ بندگانش سریع و تند است و در یک لحظه آنان را مورد محاسبه قرار می دهد، چنانکه در یک لحظه تدابیر زیادی را در مورد بندگانش اتخاذ می کند و انجام هیچ کاری او را از انجام کاری دیگر باز نمی دارد. و برای خداوند هیچ چیزی مشکل و سخت نیست.
آیه ی 52:
هَـذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِ وَلِيَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَـهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ این (قرآن) ابلاغی است برای مردمان تا بدان بیم یابند و بدانند که فقط او معبود یگانه است و تا خردمندان پند و اندرز گیرند.
پس از آنکه خداوند متعال به طور مبسوط در رابطه با این قرآن سخن گفت در مدح و ستایش آن فرمود: (هَـذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ) این قرآن ابلاغی است برای مردم و می توانند از آن برای رسیدن به بالاترین مقام و بهترین ارزشها توشه بر گیرند، زیرا اصول و فروع همۀ دانشهایی که بندگان بدان نیاز دارند در آن موجود است. (وَلِيُنذَرُواْ بِهِ) و تا بدان بیم یابند، چون آدمی در قرآن از ارتکاب اعمال شر بر حذر داشته شده و عذابی کرده است(وَلِيَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَـهٌ وَاحِدٌ) و تا بدانند که فقط او (خداوند) معبود یگانه است. و در آن قرآن دلایل و حجت های فراوانی بر الوهیت و یگانگی خداوند به صورتهای گوناگون بیان شده است، تا جایی که این قضیه بسیار قطعی و روشن است. (وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ) و تا خردمندان و کسانی که دارای عقلهای کامل هستند پند و اندرز گیرند، و آنچه را که به سودشان می باشد انجام دهند و از آنچه که به زیانشان است دوری نمایند و هرگاه چنین کنند اهل عقل و خرد و بینش می شوند، زیرا به سبب پیروی از قرآن، معارف و اندیشه هایشان رشد نموده و افکارشان روشن می گردد. و قرآن آدمی را به والاترین اخلاق و بهترین اعمال فرا می خواند و در این راستا از قوی ترین و روشنترین دلایل است،اده می کند و هر گاه بنده در این مسیر بکوشد همواره راه ترقی و صعود را خواهد پیمود «والحمد الله رب العالمین».
پایان تفسیر سوره ابراهیم

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

"خداوند را پنجاه سال عبادت کردم اما شیرینی عبادت را نچشیدم مگر هنگامی که سه چیز را ترک گفتم: 1-خشنودی مردم را ترک کردم تا آنکه توانستم حق را بگویم. 2-همنشینی با فاسقان را رها کردم تا آنکه توانستم با صالحان همنشینی کنم. 3-شیرینی دنیا را ترک کردم تا آنکه شیرینی آخرت را به دست آوردم." — أحمد بن حرب, سير أعلام النبلاء: (11/34)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 23091
دیروز : 5614
بازدید کل: 8813250

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010