|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>آثار>سوره فاطر > تفسیر سوره فاطر از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9247 تعداد مشاهده : 411 تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390
|
تفسیر سوره فاطر
مکی و 45 آیه می باشد. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 2-1: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ؛ ستایش از آن خداوند است ، آفریننده آسمانها و زمین ، آن که فرشتگان را، رسولان گردانید فرشتگانی که بالهایی دارند ، دو دو و سه سه و چهار چهار در آفرینش هر چه بخواهد می افزاید ، زیرا خدا بر هر کاری تواناست. مَا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ؛ رحمتی که خدا بر مردم بگشاید کس نتواند که بازش دارد و چون چیزی را دریغ دارد کس نتواند جز او که روانش دارد و اوست پیروزمند و حکیم. خداوند وجود مقدس و بزرگوارش را به خاطر آفریدن آسمانها و زمین و مخلوقاتی که در آنها هستند می ستاید، چرا که این کار دلیلی است بر کمال قدرت خداوند و گستردگی فرمانروایی و فراگیر بودن رحمت و حکمت شگفت انگیز و علم و آگاهی محیط او. پس از آن که خداوند از آفرینش سخن به میان آورد چیزی را بیان نمود که امر و فرمان او را در بردارد و آن این که خداوند،« جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا» فرشتگان را مامور نموده است تا فرمان های تقدیری او را به اجرا درآورند، و آنها را برای رساندن فرمان های دینی خویش واسطه هایی میان خود و بندگانش قرار داده است. خداوند همه ی فرشتگان را پیام آور قرار داده و هیچ یک از آنها را استثنا نکرده دلیلی است بر این که فرشتگان کاملا از پروردگارشان اطاعت می نمایند و تسلیم فرمان او هستند. همان طور که خداوند متعال فرموده است:« لَّا یَعصُونَ اللَّهَ مَآ أَمرَهُم وَیَفعَلَونَ مَا یُومَرُونَ» از فرمان خدا سرپیچی نمی کنند و هرآنچه را که به انجام دادن آن امر شوند انجام می دهند. و از آن جا که فرشتگان به فرمان الهی به تدبیر اموری می پردازند که خداوند به آنها محوّل نموده است بیان کرد و فرمود:« أُولِی أَجْنِحَةٍ» دارای بال هایی هستند که با آن پرواز می کنند و در انجام آن چه بدان دستور داده شده اند شتاب می ورزند و با سرعت آن را انجام می دهند،« مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» برخی از فرشتگان دو بال دارند و بعضی سه بال و بعضی چهاربال، برحسب آنچه حکمت الهی اقتضا نماید. « یزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یشَاء» خداوند بر آفرینش و قدرت و زیبایی و بخشش بیشتر به آفریده هایش تواناست و بر زیبایی صدا و تعداد اعضای برخی از مخلوقات خود آن گونه که بخواهد می افزاید. « إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» بی گمان خداوند بر هر چیزی تواناست و هرچه را بخواهد با قدرت خود انجام می دهد، و هیچ چیزی نمی تواند از او سرپیچی کند. و از جمله قدرت خداوند این است که به برخی از مخلوقات خود توانایی بیشتری داده است. سپس این را بیان کرد که تنها خداوند به تدبیر امور می پردازد؛ می دهد و محروم می کند. پس فرمود:« مَا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ» چنانچه خداوند رحمتی را برای مردم بگشاید کسی نمی تواند از آن جلوگیری کند، و اگر خداوند چیزی از رحمت خود را باز دارد کسی جز او نمی تواند آن را رها و روان سازد. پس این ایجاب می کند که انسان به خداوند وابسته شود، زیرا انسان از همه جهت نیازمند اوست و نباید جز او کسی را بخواند و از هیچ کسی جز او ترس و امیدی داشته باشد. « وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ» و او تواناست و بر همه چیز غالب و چیره می باشد، و با حکمت است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار می دهد. آیه ی 4-3: یا أَیهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ؛ ای مردم ، نعمتی را که خدا بر شما ارزانی داشته است یاد کنید آیا جزخدا آفریننده دیگری هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد ? خدایی جزاو نیست ، پس چگونه عقیده شما را دگرگون می سازند ? وَإِن یكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ؛ اگر تو را تکذیب کرده اند ، پیامبرانی را هم که پیش از تو بوده اند، تکذیب کرده اند و همه کارها به خدا بازگردانده شود. خداوند همه ی امور را امر می کند که نعمت های او را یاد کنند. و این یاد کردن شامل یاد کردن با قلب می شود که با قلب به نعمت های خدا اعتراف کند و با زبان او را ستایش نماید و با اعضا و جوارح از او اطاعت کند. یاد کردن نعمت های خداوند سبب می گردد تا سپاس او به جای آورده شود. سپس خداوند آنها را به اصل و اساس نعمت ها که آفرینش و روزی رساندن است گوشزد نمود و فرمود:« هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ» آیا جز الله آفریننده ای وجود دار که شما را از آسمان و زمین روزی برساند؟! و از آنجا که هیچ کسی جز خداوند نمی آفریند و روزی نمی دهد نتیجه می گیریم که تنها او معبود است و فقط او را باید بندگی کرد. بنابراین فرمود:« لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ » هیچ معبود به حقی جز او نیست، پس چگونه از پرستش خداوند آفریننده و روزی دهنده روی می گردانید و به عبادت کسی روی می آورید که آفریده شده است و روزی داده می شود؟! « وَإِن یكَذِّبُوكَ» ای پیامبر ! اگر تو را تکذیب کنند پیامبران پیش از تو در این مورد الگوی شما هستند. « فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ» زیرا آنان هم پیش از تو تکذیب شده اند. پس خداوند تکذیب کنندگان را هلاک کرد و پیامبران و پیروانشان را یاری می نماید. آیه ی 7-5: یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَلَا یغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛ ای مردم ، وعده خدا حق است زندگی دنیا شما را نفریبد ، و آن شیطان فریبنده به خدا مغرورتان نگرداند. إِنَّ الشَّیطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یدْعُو حِزْبَهُ لِیكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ شیطان دشمن شماست او را دشمن گیرید او فرمانبران خویش را فرا می خواند تا همه از دوزخیان باشند. الَّذِینَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِیرٌ؛ و کافران را عذابی است سخت ، و برای کسانی که ایمان آورده اند و کارهای ، شایسته کرده اند آمرزش و اجر بزرگی است. خداوند متعال می فرماید:« یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» ای مردم! وعده الهی در خصوص زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا دادن به خاطر اعمالتان حق است. یعنی در آن شک و تردیدی نیست، و دلایل نقلی و عقلی بر این امر دلالت می نماید.پس وقتی که وعده او حق است خود را برای آن آماده کنید، و اوقات گرانبهایتان را هدر ندهید، و بی درنگ اعمال شایسته انجام دهید و هیچ چیزی شما را از انجام کارهای شایسته باز ندارد. « فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا» و زندگی دنیا و لذت ها و شهوت هایش شما را گول نزند و فریب آن را نخورید و شما را از آنچه که برای آن آفریده شده اید غافل ننماید. « وَلَا یغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» و شیطانِ فریبکار شما را گول نزند؛ شیطانی که در حقیقت دشمن شماست. « فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» پس او را دشمن خودتان بدانید و همیشه با او مبارزه نمایید و رویارویی با او را فراموش نکنید زیرا او شما را می بیند ولی شما او را نمی بینید، و او همواره در کمین شماست. « إِنَّمَا یدْعُو حِزْبَهُ لِیكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیر» شیطان پیروانش را فرا می خواند تا از ساکنان آتش سوزان باشند. این هدف و مقصود او در مورد کسانی است که از وی پیروی می کنند. او می خواهد آنها با گرفتار شدن به عذاب سخت در نهایتِ خواری و اهانت قرار بگیرند. سپس بیان کرد که مردم برحسب پیروی کردن از شیطان و پیروی نکردن از او به دو گروه تقسیم می شوند و پاداش هریک را بیان نمود و فرمود:« الَّذِینَ كَفَرُوا» کسانی که آنچه را پیامبران آورده اند و کتاب ها بر آن دلالت می نمایند تکذیب می کنند، « لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ» در آتش جهنّم عذاب سختی دارند و آنان همیشه در آن خواهند ماند. « وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِیرٌ» و کسانی که با دل های خود به آنچه خداوند گفته است ایمان آورده اند و به مقتضای این ایمان با اعضا و جوارح خود کارهای شایسته کرده اند، گناهانشان آمرزیده خواهد شد، و به سبب این آمرزش هر نوع شر و بدی از آنها دور می گردد و پاداشی بزرگ دارند. آیه ی 8: أَفَمَن زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یصْنَعُونَ ؛ آیا آن که کردار بدش را در نظرش آراستند ، چنان که نیکویش پنداشت ،همانند کسی است که چنین نیست ? پس خدا هر که را خواهد گمراه می کند و هر که را خواهد هدایت می کند نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است. خداوند متعال می فرماید:« أَفَمَن زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ» آیا کسی که کردار زشتش در نظر او آراسته شده، و شیطان اعمال بدش را برای او زینت داده و در نگاهش آن را زیبا و نیک کرده است، « فَرَآهُ حَسَنًا» پس او آن را نیک می بیند، همانند کسی است که خداوند او را به راه راست و دین استوار هدایت نموده است؟ پس آیا این دو برابر هستند؟ اوّلی کار بد کرده و حق را باطل پنداشته و باطل را حق دانسته است، ولی دومّی کار نیک کرده و حق را حق دیده و باطل را باطل دانسته است. اما هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند است، « فَإِنَّ اللَّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ» پس خداوند هرکس را بخواهد گمراه می سازد، و هرکس را بخواهد رهنمون می گرداند. پس نباید با حسرت خوردن بر گمراهانی که کردار زشتشان برایشان آراسته شده و شیطان آنها را از حق بازداشته است خودت را از بین ببری. یعنی خود را با غم و غصه ی گمراهان و حسرت خوردن بر آنها هلاک مکن، چون تو وظیفه ای جز تبلیغ نداری، و هدایت آنها بر تو نیست، و خداوند آنها را طبق اعمالشان مجازات خواهد کرد. « إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یصْنَعُونَ» بی گمان خداوند به آنچه می کنند داناست و آنها را طبق کارهایشان مجازات خواهد کرد. آیه ی 9: وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّیتٍ فَأَحْیینَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ؛ خداست که بادها را می فرستد تا ابرها را برانگیزند و ما آنها را به سرزمینهای مرده می رانیم و زمین مرده را به آن زنده می کنیم زنده گشتن در روز قیامت نیز چنین است. خداوند متعال از کمال اقتدار و توانایی و از گستردگی بخشش و سخاوت خویش خبر می دهد و اینکه او خدایی است که « أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّیتٍ» بادها را روان می دارد و بادها ابرها را بر می انگیزانند و ما ابرها را به سوی سرزمینی پژمرده روان می سازیم پس خداوند ابرها را بر آن سرزمین پژمرده می باراند و به وسیله آن زمین را زنده می گرداند، و در نتیجه شهرها و بندگان زنده و خرم می گردند، و حیوانات روزی می خورند و در این خوبی ها و نعمت ها می چرند. « کَذَلِکَ» همچنین کسی که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده و خرم می نماید، مردگان را نیز بعد از آن که خشکیده و متلاشی شدند از قبرهایشان بر می انگیزد و زنده می نماید، و خداوند بارانی را به سوی آنها می فرستد همان طور که باران را به سوی سرزمین خشک و پژمرده می فرستد. پس به دنبال آن، اجساد زنده می شوند و از قبرها برمی خیزند و رستاخیز پدید می آید و مردم در پیشگاه خداوند حضور می یابند تا میان آنها داوری نماید و با فرمان عادلانه ی خود وضعیت آنان را فیصله دهد. آیه ی 10: مَن كَانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یمْكُرُونَ السَّیئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ یبُورُ ؛ هر که خواهان عزت است بداند که عزت ، همگی از آن خداست سخن خوش وپاک ، به سوی او بالا می رود و کردار نیک است که آن را بالا می برد و برای آنان که از روی مکر به تبهکاری می پردازند عذابی است سخت و مکرشان نیز از میان برود. ای کسی که در پی عزت و قدرت هستی! آن را از کسی بخواه که عزّت در دست اوست، زیرا عزّت همگی در دست خداست و جز با اطاعت و پیروی از او به دست نمی آید. و خداوند آن را بیان نموده و می فرماید:« إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ» سخن پاک از قبیل تلاوت و خواندن قرآن و تسبیح و تهلیل و هر سخن پاک و خوبی به سوی خدا بالا می رود و بر او عرضه می شود، و خداوند صاحب آن سخن را در ملأ اعلی می ستاید، « وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ» و خداوند کار شایسته را از قبیل اعمال قلبی و اعمالی که با عضا و جوارح انجام می شوند همانن سخن پاک به سوی خود بالا می برد. و گفته شده است که عمل صالح سخن پاک را بالا می برد. پس بالا رفتن سخن پاک برحسب اعمال صالح بنده خواهد بود، و این عمل صالح است که سخن او را بالا می برد. پس اگر بنده کار شایسته ای نداشته باشد هیچ گفته و سخنی از او به سوی خدا بالا نمی رود و اعمالی که به سوی خدا بالا برده می شوند سبب می گردند که صاحب این اعمال هم بالا رود و خداوند به او عزت دهد. اما کارهای بد برعکس این هستند، و کسی که آنها را انجام میدهد می خواهد به وسیله ی آن عزت و سربلندی به دست آورد، او دست به مکر و توطئه می زند اما این مکر و توطئه علیه خود او برمی گردد و جز خواری و سقوط چیزی به او نمی افزاید. بنابراین فرمود:« وَالَّذِینَ یمْكُرُونَ السَّیئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ» و توطئه و مکر اینها نابود و تباه می شود و فایده ای به آنها نمی رساند، چون این مکر و توطئه باطل است و برای رسیدن به باطل انجام می گیرد. آیه ی 11: وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا یعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا ینقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یسِیرٌ ؛ خدا شما را از خاک و سپس از نطفه بیافرید آنگاه جفتهای یکدیگرتان قرار داد هیچ زنی آبستن نمی شود و نمی زاید مگر به علم او و عمر هیچ سالخورده ای به درازا نکشد و از عمر کسی کاسته نگردد ، جز آنکه همه در کتابی نوشته شده است و این کارها بر خدا آسان است. خداوند از آفرینش انسان سخن می گوید و مراحل خلقت او را بیان می دارد که از خاک و سپس نطفه و .... خلق شده است. « ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا» همچنین شما را از حالتی به حالتی دیگر و به صورت زوج های نر و ماده درآورد که با هم ازدواج می کنید. یکی از فلسفه های ازدواج به دنیا آوردن فرزند است. ازدواج یکی از اسباب آن است وگرنه این پرسه با تقدیر و علم الهی انجام می شود.« وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ» و هیچ زنی باردار نمی شود و وضع حمل نمی کند مگر اینکه خدا می داند. نیز تمام مراحلی که انسان طلی می کند، برحسب علم و تقدیر خداوند متعال است. « وَمَا یعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا ینقَصُ مِنْ عُمُرِهِ» و هیچ شخصی عمری دراز بدو داده نمی شود و به سبب طی شدن روزگارش از عمرش کاسته نمی شود « إِلَّا» مگر اینکه خداوند می داند. یا معنی آن چنین است: و هیچ انسانی عمری دراز بدو داده نمی شود، و نیز به سبب ارتکاب گناهانی همچون زنا، بدرفتاری با والدین، قطع صله ی رحم و دیگر چیزهایی که در نصوص شرعی به عنوان عوامل کوتاهی عمر ذکر شده اند از عمر هیچ انسانی کاسته نمی شود که درصدد رسیدن به عمر طولانی است. یعنی طولانی شدن و کوتاه شدن عمر به خاطر علت و سببی یا بدون آن، همه در دایره ی علم و آگاهی خداوند است . و تمام این را «فِی کِتَبِ» در کتابی که لوح محفوظ است ثبت و ضبط نموده است؛ کتابی که همه آنچه را که بر بنده در اوقات و روزهای زندگی اش می گذرد دربر دارد. « إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یسِیرٌ» بی گمان دانایی و آگاهی خداوند بسی فراوان است و همه ای معلومات و دانستنی ها را در بر می گیرد و کتابش به آسانی این معلومات را در برگرفته است. پس اینها سه دلیل بودند از ادله ی زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز که همه ی آنها عقلی هستند و خداوند در این آیات آنها را گوشزد کرده است. این دلایل عبارتند از زنده کردن و خرّم گرداندن زمین پس از پژمرده شدنش زنده و خرم بگرداند مردگان را نیز زنده خواهد کرد. و مراحل آفرینش انسان نیز یکی دیگر از دلایل عقلی اثبات زنده شدن پس از مرگ است. پس خدایی که او را آفریده و از این مرحله به آن مرحله درآورده و از این حالت به آن حالت برده است تا اینکه به مرحله ای می رسد که برایش مقدر شده است، باری دیگر بر زنده کردن و پدید آوردن او داناتر است و این کار برایش آسان تر می باشد. و احاطه ی علم و آگاهی خداوند به همه اجزای جهان بالا و پایین و موجودات کوچک و بزرگ، و آنچه در دلهاست، و آگاه بودن به جنین هایی که در شکمهاست و زیاد و کوتاه شدن عمرها و ثبت و ضبط نمودن آن در یک کتاب نیز یکی دیگر از دلایل عقلی اثبات معاد است. پس خدایی که به آسانی همه ای این کارها را انجام می دهد زنده گرداندن مردگان نیز برای او آسان تر است. پس با برکت است خدایی که خیر او زیاد است و بندگانش را به آنچه که اصلاح زندگی دنیا و آخرتشان در آن می باشد راهنمایی کرده است. آیه ی 14-12: وَمَا یسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِیا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ؛ این دو دریا یکسان نیستند : یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ ، از هر دو گوشت تازه می خورید ، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتیها برای یافتن روزی و غنیمت ، آب را می شکافند و پیش می روند باشد که سپاسگزار باشید. یولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهَارِ وَیولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا یمْلِكُونَ مِن قِطْمِیرٍ ؛ از شب می کاهد و به روز می افزاید و از روز می کاهد و به شب می افزایدو، آفتاب و ماه را رام کرد هر یک تا زمانی معین در حرکتند این است خدا پروردگار شما فرمانروایی از آن اوست چیزهایی را که سوای او به خدایی می خوانید مالک پوست میان هسته خرمایی هم نیستند. إِن تَدْعُوهُمْ لَا یسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَیوْمَ الْقِیامَةِ یكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا ینَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِیرٍ؛ و اگر آنها را بخوانید ، صدایتان را نمی شنوند و اگر بشنوند ، پاسختان نگویند و در روز قیامت شرک آوردنتان را انکار کنند و کس همانند خدای آگاه خبردارت نسازد. در اینجا خداوند از قدرت و حکمت و رحمت مستمّر خود خبر می دهد که او در نوع دریا را برای مصالح و منافع همه ی اهل زمین قرار نداده، چون مصلحت اقتضا می نماید که نهرها شیرین و گوارا باشند تا نوشندگان و کشاورزان و درختکاران از آن بهره مند شوند. نیز مصلحت ایجاب می کند که دریا تلخ و شور باشد تا هوایی که زمین را احاطه کرده است به سبب بوی حیواناتی که در دریا می میرند، فاسد و آلوده نشود،و چون دریا ساکن است و روان نیست و از آن رو که شور است، آب آن تغییر نمی کند. و نیز شوری اش برای آن است تا حیوانات آن بهتر و لذیذتر باشند. بنابراین فرمود:« وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِیا» و از هر دو دریای شور و شیرین گوشت تازه ای می خورید، و آن ماهی است که شکار آن در دریا آسان است. « وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا» و لولو و مرجان و دیگر چیزهایی را که در دریا یافت می شود از آن بیرون می آورید. پس اینها مصالح بزرگی برای بندگان هستند. و از جمله منافعی که در دریا برای بندگان نهفته این است که خداوند دریا را برای حمل کشتی ها مسخر کرده، پس کشتی ها را می بینی که آب دریا را می شکافند و از منطقه ای به منطقه ای دیگر و از جایی به جایی دیگر می روند، و مسافران و بارهای سنگین و اموال تجارتی ایشان را حمل می کنند، و مردم با این کار از لطف و فضل خداوند در حد زیادی بهره مند می شوند. بنابراین فرمود:« لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» تا از فضل خداوند بهره مند شوید و شکر خدا را به خاطر نعمت هایی که پیش تر بیان شد به جای آورید. و از جمله نعمت هایش نیز یکی این است که شب را در روز و روز را در شب داخل می کند، و هرگاه یکی بیاید دیگری می رود، و یکی بیشتر و یکی کمتر می شود، و گاهی شب و روز برابر می گردند. و در آمدن شب و روز منافع بندگان و حیوانات و درختان و کشتزارهایشان تامین می گردد. و همچنین خداوند برکات و نعمات دیگری را نیز در مسخّر کردن خورشید و ماه قرار داده است از قبیل روشنایی و نور و حرکت و سکون و پخش و پراکنده شدن مردم در روز برای جستن فضل خدا، و رسیدن میوه ها در روز، و خشک شدن آنچه که باید خشک شود، و دیگر نیازهایی که اگر برآوره نشوند مردم متضّرر خواهند شد. این ها همه نعمت های خداوند می باشند . « كُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّى» هریک از ماه و خورشید تا مدت معینی در دایره ی خود در حرکت اند و هرگاه زمان معیّن فرا رسد و دنیا به پایان برسد ماه و خورشید از حرکت بازخواهند ایستاد و تاریک خواهند شد و ستارگان از بین می روند. وقتی خداوند از این مخلوقات و از عبرت و نشانه هایشان که بر کمال و احسان خدا دلالت می نمایند سخن گفت، فرمود:« ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ» این است خدا پروردگار شما؛ خدایی که همه ی این پدیده ها را خود به تنهایی آفریده ومسخر کرده است. این خداوند پروردگار و معبود شما است که فرمانروایی همه از آن اوست. « وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا یمْلِكُونَ مِن قِطْمِیرٍ» و بت هایی را که به جای خداوند به فریاد می خوانید مالک کوچک ترین چیزی نیستند، و حتی مالکیت پوست هسته خرما را که حقیرترین چیز است ندارند. پس چگونه آنها به فریاد و کمک خوانده می شوند در حالیکه مالک هیچ چیزی از آسمان ها و زمین نیستند. « إِن تَدْعُوهُمْ لَا یسْمَعُوا دُعَاءكُمْ» با وجود این اگر آنها را به فریاد بخوانید، صدا و خواندن شما را نمی شنوند، چون معبودان باطلی را که به فریاد می خوانید موجودات جامد و یا مردگان، و یا فرشتگانی هستند که مشغول اطاعت و پرستش پروردگارشان می باشند. « وَلَوْ سَمِعُوا» و اگر به فرض محال بشنوند، « مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ» توانایی پاسخگویی به شما را ندارند، چون آنها مالک هیچ چیزی نیستند ، و بیشترشان به عبادت و پرستش کسانی که آنها را می پرستند راضی و خشنود نمی باشند . بنابراین فرمود:« وَیوْمَ الْقِیامَةِ یكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ» و روز قیامت از شما بیزاری می جویند و می گویند:« سُبحَنَکَ أَنتَ وَلِینُّاَ مِن دُونِهِم» پاک و منزهی ! تو یاور و کارساز ما هستی نه آنها. « وَلَا ینَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِیرٍ» و هیچ کسی راستگوتر از خداوند دانای آگاه تو را با خبر نمی سازد. پس به طور قطع باور داشته باش چیزی که خداوند از آن خبر داده است حتما تحقّق خواهد یافت. پس هیچ شک و تردیدی در آن نداشته باش . و این آیات دلایل و حجتّ های روشنی را در بر دارند مبنی بر این که خداوند متعال معبود به حق است و هیچ کس جز او شایسته ی کوچک ترین چیزی از عبادت نمی باشد، و پرستش غیرخداوند باطل است و متعلق به باطل می باشد و هیچ فایده ای به انجام دهنده اش نمی رساند. آیه ی 18-15: یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ؛ ای مردم ، همه شما به خدا نیازمندید اوست بی نیاز و ستودنی. إِن یشَأْ یذْهِبْكُمْ وَیأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ؛ اگر، بخواهد ، شما را از میان می برد و مردمی تازه می آورد. وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ؛ و این کار بر خدا دشوار نیست. وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا یحْمَلْ مِنْهُ شَیءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا یتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ ؛ هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نکشد و اگر گرانباری کسی را به حمل کردن بار خود فرا خواند ، هر چند خویشاوند او باشد ، از حمل آن سر باز زند تو فقطکسانی را می ترسانی که از پروردگارشان ، نادیده ، بیمناکند ونماز می گزارند و هر که پاک شود برای خود پاک شده و سرانجام همه به سوی خداست. خداوند همه ی مردم را مورد خطاب قرار داده است و حالت و وضعّیت آنها را برایشان بیان می دارد و می فرماید: همه ی شما از هر جهت به خدا نیازمند هستید. انسان ها در به وجود آمدنشان به خدا نیاز دارند که اگر خداوند آنها را به وجود نمی آورد به وجود نمی آمدند. و در مسلح شدن به قدرت و اعضا و جوارح به او نیاز دارند و اگر خداوند آنها را آماده نمی ساخت آمادگی انجام هیچ کاری را نداشتند. و در به دست آوردن روزیها و نعمت های ظاهری و باطنی به او نیازمندند، پس اگر فضل و احسان خدا نبود و کارها را آسان نمی آوردند. و در دور شدن مصیبت ها و بدی ها از خویشتن و دور شدن سختی ها و رنج ها به خداوند نیاز دارند، پس اگر خداوند سختی ها را از آنها دور نمی کرد و مشکلاتشان را حل نمی نمود همواره به ناگواری ها و سختی ها گرفتار می آمدند. و در پرورش یافتن و تدبیر امورشان به او نیاز دارند. در عبادت کردن خدا و دوست داشتن او و تعبّد و اخلاص بندگی برای خدا نیز به او نیاز دارند، چرا که اگر خداوند این توفیق را به آنها نمی داد هلاک می گشتند، و ارواح و دل ها و احوالشان فاسد می گشت. و در آموختن آنچه نمی دانند و عمل کردن به آنچه که به صلاح و نفع آنهاست به خدا نیازمندند، که اگر خداوند به آنها یاد نمی داد، نمی آموختند. و اگر توفیق او نبود کار و اموراتشان سامان نمی یافت. پس آنها از هر جهت به او نیاز دارند؛ خواه گوشه ای از انواع این نیازمندی ها را درک کنند یا درک نکنند. ولی کسی موفق است که همواره و در همه ی حالات دینی و دنیوی خویش نیازمندی اش را ابراز نماید و در برابر خداوند فروتنی و زاری کند، و از او بخواهد که وی را به اندازه ی یک چشم به هم زدن نیز به خودش نسپارد، و او را در همه ی کارهایش یاری کند. پس چنین کسی سزاوار است که از جانب پروردگار و معبودش که از مادر مهربان تر است یاری شود. « وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ» و خداوند بی نیاز و ستوده است و از هرجهت دارای غنا و بی نیازیِ کامل است. پس او به آنچه بندگانش محتاج و نیازمندند نیازی ندارد، چون صفات او کامل اند و همه ی صفات او و صفات کمال هستند . و از جمله توانگری و بی نیازی خداوند این است که مردم را در دنیا و آخرت بی نیاز می گرداند، و در ذات و نامهایش ستوده است، چون نامهای او « حسنی» در اوج زیبایی و جمال می باشد، و در صفاتش نیز ستوده است، چون صفاتش او « علیا» در اوج بالایی می باشد، و در کارهایش نیز ستوده است، زیرا کارهای او سرشار از فضل و نیکی و عدالت و حکمت و رحمت است، همچنین در اوامر و نواهی اش ستوده است، پس او به خاطر صفات پسندیده اش که دارد، و به خاطر افعال و اوامر و نواهی اش که از ایشان صادر می شود ، ستوده است، و در توانگری و بی نیازی اش و در ستایش و حمد خویش نیز ستوده می باشد. « إِن یشَأْ یذْهِبْكُمْ وَیأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» احتمال دارد منظور این باشد که ای مردم! اگر خداوند بخواهد شما را از میان برمی دارد و مردمانی دیگر را جایگزین شما می سازد که از شما بیشتر از خداوند اطاعت و فرمانبرداری می کنند. در اینجا خداوند انسان ها را به هلاک ساختن و نابود کردن تهدید کرده است و اینکه مشیّت و خواست خداوند بر این امر تواناست. و احتمال دارد که منظور از این اثبات رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ باشد و اینکه مشیت الهی در هر چیزی نافذ است و مشا را پس از مردنتان دوباره زنده می گرداند و آفرینش تازه به شما می دهد، اما برای آن وقت زمانی است که خداوند مقّدر کرده است و آن مدّت مقرر پس و پیش نخواهد شد. « وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ» و این کار بر خداوند دشوار نیست. یعنی ناممکن نیست و این کار فراتر از توان او نمی باشد. و آنچه را که بعد از آن بیان نمود بر معنی اخیر دلالت می نماید:« وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» و در روز قیامت هرکس طبق عمل خودش مورد سزا و جزا قرار می گیرد، و هیچ کس بار گناه کسی دیگر را به دوش نمی کشد. « وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا» و اگر انسانی که بار گناهانش سنگین است از کسی دیگر کمک بخواهد تا برخی از گناهانش را بردارد، « لَا یحْمَلْ مِنْهُ شَیءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى» چیزی از بار گناهانش برداشته نمی شود، اگرچه خویشاوند باشد. پس هیچ خویشاوندی بار خویشاوندی دیگر را بر نمی دارد. بنابراین آخرت همانند دنیا نیست که دوست، دوست خود را یاری کند، بلکه در روز قیامت انسان آرزو می کند که ای کاش بر کسی حقی داشت گرچه این حق بر پدر و مادر و خویشاوندانش باشد. « إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ» تو تنها کسانی را می ترسانی که از پروردگارشان در نهان می ترسند و نماز را برپای می دارند. یعنی اینها هستند که بیم دادن را می پذیرند و از آن بهره مند می شوند . اینها کسانی هستند که در نها و آشکار از خداوند می ترسند. اینها کسانی هستند که نماز را با حدود و شرایط و ارکان و واجباتش و با خشوع می خوانند. چون ترس از خدا مقتضی آن است که بنده آنچه را که در صورت صایع کردنش ترس آن می رود دچار عقاب گردد، ضایع نکند، نیز مقتضی آن است تا از کاری دوری ورزد که با مرتکب شدن آن ترس آن می رود دچار عذاب گردد. ونماز آدمی را به خیر و خوبی فرا می خواند و از زشتی و منکر باز می دارد. « وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا یتَزَكَّى لِنَفْسِهِ» و هرکس با پاک داشتن خود از عیب ها از قبیل ریا و تکبر و دروغ و فریبکاری و مکر و نفاق و امثال آن خود را از کارهای زشت پاک بگرداند و خود را با اخلاق زیبا از قبیل راستگویی و اخلاص و تواضع و نرمی و خیرخواهی برای مردم و سالم بودن دل از کینه و حسد و دیگر زشتی های اخلاقی آراسته بگرداند سود این تزکیه و پاک داشتن به خود او برمی گردد، و از عمل او هیچ چیزی ضایع نخواهد شد. « وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» و بازگشت همه مخلوقات به سوی خداست، و او مردم را به خاطر کارهای گذشته اشان سزا و جزا خواهد داد، و آنها را به خاطر کارهایی که کرده اند محاسبه می نماید، و هیچ کار کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر که آن را برشمرده است. آیه ی 24-19: وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ؛ نابینا و بینا برابر نیستند ، وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ؛ و نه تاریکی و روشنی ، وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ؛ و نه ، سایه و حرارت آفتاب. وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ؛ و زندگان و مردگان برابر نیستند خدا هر که را خواهد می شنواند و تونمی توانی سخن خود را به مردگانی که در گور خفته اند بشنوانی. إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ؛ تو جز بیم دهنده ای نیستی. إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ؛ ما تو را به حق به رسالت فرستادیم تا مژده دهی و بیم دهی و هیچ ملتی نیست مگر آنکه به میانشان بیم دهنده ای بوده است. خداوند متعال خبر می دهد که اضداد و چیزهای مخالف در حکمت الهی یکی نیستند، و نیز سرشت و فطرت بندگان نیز آنها را یکی نمی دانند، « وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ» پس همان طور که برای شما ثابت و روشن است و هیچ تردیدی ندارید که این امور مذکور برابر نیستند، باید بدانید امور معنوی نیز که با همدیگر مخالف اند به طریق اولی یکی نیستند. پس مومن و کافر و هدایت یافته و گمراه و عالم و جاهل و اهل بهشت و اهل جهنّم و آنهایی که دل هایشان زنده است و آنهایی که دل هایشان مرده است یکی نمی باشند. و این امور چنان تفاوت و فرقی دارند که جز خدا کسی تفاوت و فرق آنها را نمی دانند. پس هرگاه این مراتب شناخته شد و میان آنها تمییز و جدایی حاصل گشت،و بیان شد آنچه که باید در آن به رقابت پرداخت، فرد عاقل باید چیزی را انتخاب کند که اولی تر و به ترجیح دادن سزاوارتر است. « إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاء» بی گمان خداوند هرکس را که بخواهد می شنواند. یعنی چنین کسی می فهمد و می پذیرد چون خداوند متعال هدایت کننده و توفیق دهنده است. « وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» و تو نمی توانی کسانی را که در قبرها هستند بشنوانی. یعنی کسانی را که دل هایشان مرده است نمی توانی بشنوانی. یا ه مان گونه که اگر مردگان را صدا بزنی نمی شنوند همچنین دعوت فرد مخالف نیز فایده ای ندارد، ولی وظیفه ی تو این است که بیم بدهی و آنچه را که با آن فرستاده شده ای به مردم برسانی؛ چه قبول کنند و چه قبول نکنند. بنابراین فرمود:« إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ» یعنی ما تو را به حق فرستاده ایم، چون خداوند تو را زمانی فرستاد که مدتّی بود پیامبری را نفرستاده بود و راه های هدایت کور شده و علم و دانش از بین رفته بود و ضرورت و نیاز بزرگی به بعثت تو وجود داشت ، پس خداوند تو را به عنوان رحمتی برای جهانیان مبعوث کرد. و همچنین دین استوار و راه راستی که تو را همراه آن فرستاده ایم حق است و باطل نیست. و همچنین قرآنی که همراه تو فرستاده ایم و پند و اندرزهای ارزنده ای را که دربردارد حق و راست است. « بَشِیرًا وَنَذِیرًا» تو را برای کسانی که از دین فرمان می برند به عنوان مژده دهنده فرستاده ایم تا آنها را به پاداش خداوند در دنیا و آخرت مژده دهی، و کسانی را که از تو سرپیچی می کنند از عذاب دنیوی و اخروی خداوند بترسانی. و تو اوّلین پیامبر نیستی. « وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ» چون هیچ امّتی از امّت های گذشته نبوده مگر آن که در آن بیم دهنده ای مبعوث شده است تا حجت خداوند را بر آنها اقامه نماید. « لِّیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَةِ وَیَحیَی مَن حَیَّ عَن بَیِنّةِ» تا هرکس که هلاک می شود از روی دلیل هلاک شود وهرکس که زنده می ماند از روی دلیل زنده بماند. آیه ی 26-25: وَإِن یكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَینَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِیرِ؛ اگر تو را تکذیب می کنند ، کسانی هم که پیش از اینان بوده اند، پیامبرانشان را که با معجزات و با نوشته ها و کتابی روشنایی بخش به میانشان آمده بودند ، تکذیب کرده اند. ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ كَفَرُوا فَكَیفَ كَانَ نَكِیرِ؛ سپس آنهایی را که کفر می ورزیدند فرو گرفتم عقوبت من چگونه بود ? ای پیامبر! اگر این مشرکین تو را تکذیب می کنند بدان که اولین پیامبری نیستی که تکذیب شده است، « فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَینَاتِ» زیرا کسانیکه پیش از اینها بوده اند نیز پیامبرانشان را تکذیب کرده اند؛ پیامبرانشان با نشانه های روشنی که برحق و راستگویی آنان دلالت می کردند به نزدشان آمدند، « وَبِالزُّبُرِ» و با نامه های نوشته شده که در آن بسیاری از احکام و دستورات نگاشته شده بود نزد آنها آمدند، « وَبِالْكِتَابِ الْمُنِیرِ» و با کتاب روشن نزد آنها آمدند که اخبار راست و دستورات عادلانه ی آن روشن بود. پس تکذیب کردن آنها ناشی از عدم تشخیص و اشتباه خطای آنان، یا تقصیر و کوتاهی پیامبران در آنچه برایشان آورده بودند، نبود، بلکه به علت ستمگری و عناد تکذیب کنندگان بود. « ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ كَفَرُوا » سپس کافران را با انواع کیفرها گرفتم، « فَكَیفَ كَانَ نَكِیرِ» پس بنگر که کیفر من چگونه بود؟ کیفر و عذابی بسیار سخت بود. بنابراین از تکذیب کردن این پیامبر بزرگوار بپرهیزید زیرا به همان عذاب دردناکی گرفتار می شوید که آنها بدان گرفتار شدند. آیه ی 28-27: أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ ؛ آیا ندیده ای که خدا از آسمان باران فرستاد و بدان میوه های گوناگون رویانیدیم ? و از کوهها راهها پدید آوردیم : سفید و سرخ و رنگارنگ و به غایت سیاه. وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ؛ همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان گوناگون هر آینه از میان ، بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند و خدا پیروزمند و آمرزنده است. خداوند متعال بیان می دارد که او چیزهایی را آفریده است که با وجود اینکه اصلشان نیکی است اما چنان با هم فرق می کنند که همه این تفاوت را مشاهده می نمایند، تا خداوند با این امر بندگان را بر کمال قدرت خویش و حکمت شگفت انگیزش راهنمایی کند. از آن جمله یکی این است که خداوند از آسمان آبی می فرستد و به وسیله ی آن میوه های مختلف و گیاهان گوناگونی را می رویاند که ناظران آن را مشاهده می کنند، حال آن که آب یکی است و زمین یکی. نیز خداوند کوه هایی را که آفریده است و همچون میخ بر زمین زده است. در میان کوه ها، رشته کوه هایی درآمیخته را بلکه یک کوه را می بینی که رنگ های مختلف و گوناگونی دارد و راه های سفید و زرد و قرمز و راه هایی که به شدّت سیاه هستند در آن دیده می شود. و همچنین مردم و جنبدگان و چهارپایان را می بینی که رنگ ها و صفت ها و صداها و شکل های گوناگونی دارند، و مردم تفاوت آنها را با چشم مشاهده می کنند، حال آنکه همه از یک اصل و ماده هستند. پس تفاوت این چیزها دلیل عقلی بر مشیّت و خواست الهی است که به هریک رنگ و صفت ویژه ای داده است. و دلیلی است بر قدرت خداوند که این موجودات را این گونه پدید آورده است، و این تفاوت نشانگر حکمت و رحمت الهی است. و در این تفاوت منافعی است ، و از این طریق راهها شناخته می شوند و مردم یکدیگر را می شناسند. و نیز دلیلی است بر گستردگی آگاهی و علم خداوند متعال و این که او کسانی راکه در قبرها هستند زنده می نماید. اما فرد غافل به این چیزها و دیگر مسایل از روی غفلت نگاه می کند ، و دیدن این چیزها حس پند پذیری را در او بر می انگیزد. و فقط کسی از اینها بهره مند می شود که از خداوند می ترسد و با فکر و اندیشه ی درست خود حکمت این تفاوت را در می یابد. بنابراین فرمود:« إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» تنها دانشمندان از خداوند می ترسند. پس هرکس که بیشتر خدا را بشناسد بیشتر از او می ترسد. و ترس الهی باعث می شود تا از گناهان دوری کند و برای ملاقات با خدا خویشتن را آماده نماید. و این دلیلی است بر فضیلت علم، چون علم و دانش سبب ترس از خداوند می شود. و کسانی که از خداوند می ترسند مورد بزرگداشت او قرار می گیرند. همان طور که فرموده است:« رَّضِی اللَّهُ عَنهُم وَرَضُوا عَنهُ ذَلِکَ لِمَن خَشِیَ رَبَّهُ » خداوند از آنها خشنود است و آنان از خدا راضی اند. این برای کسی است که از پروردگارش بهراسد. « إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» بی گمان خداوند کاملا تواناست و از توانایی او آفرینش این مخلوقات مختلف و گوناگون می باشد، و آمرزگار است و گناهان توبه کنندگان را می آمرزد. آیه ی 30-29: إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ؛ آنان که کتاب خدا را می خوانند و نماز می گزارند و از آنچه به آنها داده ایم پنهانی و آشکارا انفاق می کنند ، امیدوار به تجارتی هستند که هرگززیان نمی کند. لِیوَفِّیهُمْ أُجُورَهُمْ وَیزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ؛ زیرا خدا پاداششان را به تمامی می دهد و از فضل خود چیزی بر آن می افزاید زیرا آمرزنده و پذیرای سپاس است. « إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ» بی گمان کسانی که از دستورات کتاب خدا پیروی می کنند و از آنچه که خدا از آن نهی کرده دوری می ورزند، و اخبار آن را تصدیق می نمایند و گفته های مخالف با کتاب خدا را بر آن مقدم نمی دارند و نیز کلمات آن را تلاوت می کنند و معانی و مفاهیم آن را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهند. سپس بعد از تلاوت قرآن، نماز را ذکر کرد که ستون دین و نور مسلمانها و میزان ایمان و علامت اسلام راستین است. و دادن زکات و کفاّره ها و نذرها و صدقات را به خویشاوندان و بینوایان و یتیمان بیان کرد، « سِرًّا وَعَلَانِیةً» یعنی در همه ی اوقات انفاق می کنند ،« یرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُور» آنها با این کار به تجارتی چشم دوخته اند که هرگز کساد نمی شود و از میان نمی رود ، بلکه تجارتی است که بزرگ ترین و بالاترین و برترین تجارت است و آن خشنود شدن پروردگارشان از آنها و رسیدن به پادش فراوان الهی و نجات یافتن از عذاب و کیفر اوست. یعنی آنها اعمال خود را خالصانه برای خدا انجام می دهند و از انجام دادن آن ، اهداف بد و نیّت فاسدی ندارند. و بیان کرد آنچه را به آن امید دارند به دست می آورند. پس فرمود:« لِیوَفِّیهُمْ أُجُورَهُمْ» تا پاداش کارهایشان را برحسب کمی و زیادی آن و خوب و بد بودنش به آنها بدهد، « وَیزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ» و از فضل خود افزون بر پاداششان به آنها بدهد، « إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُور» بی گمان خداوند آمرزنده و سپاسگزار است؛ گناهانشان را می آمرزد و نیکی اندک را از آنها می پذیرد. آیه ی 35-31: وَالَّذِی أَوْحَینَا إِلَیكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ؛ هر چه از این کتاب به تو وحی کرده ایم حق است ، که کتابهای پیش از خود، را تصدیق می کند و خدا بر بندگانش آگاه و بیناست. ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِیرُ ؛ سپس کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیده بودیم به میراث دادیم بعضی بر خود ستم کردند و بعضی راه میانه را برگزیدند و بعضی به فرمان خدا در کارهای نیک پیشی گرفتند و این است بخشایش بزرگ. جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا یحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ؛ به بهشتهایی که جایگاه جاودانه آنهاست داخل می شوند در آنجا به ، دستنبدهای زر و مرواریدشان می آرایند و در آنجا جامه هاشان از حریر است. وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ؛ و می گویند : سپاس خدایی را که اندوه از ما دور کرد ، زیرا پروردگار ماآمرزنده و شکر پذیر است. الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا یمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ ؛ آن خدایی که ما را از فضل خویش بدین سرای جاویدان در آورد ، که در آنجانه رنجی به ما می رسد و نه خستگی. خداوند متعال بیان می دارد کتابی که به پیامبرش وحی نموده « هُوَ الْحَقُّ» حق است، و از آن جا که بسیار مطالب حق را در بردارد و اصول آن را احاطه کرده است انگار حق فقط در آن یافت می شود. پس نباید در دل هایتان شک و تردیدی نسبت به آن باشد، و آن را کم ندانید. پس وقتی که این کتاب حق است لزوما همه ی مسائل الهی و غیبی و دیگری که در آن یافت می شود مطابق با واقعیت است. بنابراین جایز نیست چیزی از آن استنباط گردد که با ظاهرش و با مدلول واقعی اش مخالف باشد. « مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ» تصدیق کننده ی کتاب ها و پیامبرانی است که پیش از آن بوده اند، چون کتاب ها و پیامبرانِ گذشته به آمدن این کتاب خبر داده اند. پس وقتی این کتاب پدید آمد و آشکار گشت راست بودن کتاب های گذشته روشن گردید. بنابراین کتاب های گذشته این مژده را داده اند، و این قرآن تصدیق کننده ی کتاب های آسمانی پیشین است. بنابراین هیچ کس نمی تواند به کتاب های گذشته ایمان داشته باشد در حالی که به قرآن کفر ورزد، چون اگر قرآن را قبول نکند ایمان او به کتاب های گذشته که از آمدن قرآن خبر داده اند ملغی و باطل محسوب می شود، زیرا همه ی کتاب های پیشین از قرآن از آمدن آن خبر داده اند و اخبار کتاب های گذشته مطابق با اخبار قرآن است. « إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ» بی گمان خداوند از حال بندگانش آگاه و به سرانجام آنان بیناست. پس به هر امت و هر فردی چیزی می دهد که شایسته ی حال اوست. از این رو شریعت های گذشته فقط شایسته و مناسب آن زمان بوده اند. بنابراین خداوند این چنین پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد تا این که با فرستادن محمد (ص) نبوت را به پایان رساند، و محمد (ص) شریعتی را آورد که تا روز قیامت مصالح و منافع و سعادت آنان را تامین می نماید. بنابراین از آن جا که این امّت از همه ی امّت های گذشته عقلی کامل تر و اندیشه ای بهتر داشتند و دل هایشان نرم تر و پاکیزه تر بود خداوند آنها را برگزید ودین اسلام را برای آنان برگزید و کتابی را که از همه ی کتاب های برتر بود به آن داد. از این رو می فرماید:« ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا» سپس کتاب را به بندگان برگزیده خود عطا کردیم، « فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ» اما برخی با انجام گناهانی پایین تر از کفر بر خود ستم می کنند، « وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ» و برخی میانه رو هستند و فقط به انجام آنچه بر آنها واجب است اکتفا می نمایند و از حرام دوری می جویند. « وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ» و برخی در راه انجام نیکی ها پیشتازند. یعنی در انجام آن می شتابند و از دیگران پیشی می گیرند. و چنین کسانی فرائض را ادا می کنند و نوافل زیادی را انجام می دهند و حرام و مکروه را ترک می نمایند. خداوند اینها را برای به ارث بردن این کتاب برگزیده است، گرچه مراتب آنها فرق می کند و حالاتشان متفاوت است. پس هریک از اینها سهمی از کتاب را به ارث می برند. حتی کسی که بر خود ستم می کند آن چه از اصل ایمان و علوم ایمان و اعمال ایمان که با خود دارد از وراثت کتاب است ، چون منظور از وراثت و به ارث بردن کتاب به ارث بردن دانش و عمل کتاب و خواندن کتاب آن و بیرون آوردن معانی و مفاهیم آن است. « بِإِذْنِ اللَّهِ» به «سابق بالخیرات» برمی گردد. یعنی پیشتازی او به سوی نیکی ها به حکم خداست، تا او به عمل خودش مغرور نشود بلک بداند که به سوی نیکی ها نشتافته است مگر به سبب توفیق و یاری خداوند. پس شایسته است که خداوند را به خاطر نعمت هایی که به او داده است شکرگذار باشد. « ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِیرُ» این است فضل بزرگ. یعنی به ارث بردن کتاب بزرگوار از سوی بندگان برگزیده خدا فضل بزرگی است که همه ی نعمت ها در مقایسه با آن از ارزش چندانی برخوردار نیستند. پس به طور مطلق بزرگ ترین نعمت و بزرگ ترین فضل به ارث بردن این کتاب است. سپس پاداش کسانی را بیان کرد که آنها را وارث کتاب گردانده است و فرمود:« جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا» باغ هایی که مشتمل بر درختان سایه و باغ چه های زیبا و نهرهای جوشان وکاخ های بلند و منزل های آراسته و جاودانگی و زندگی آن چنان است که پایان نمی یابد. و «العدن» یعنی اقامت، پس « جَنَّاتُ عَدْنٍ» یعنی باغ های اقامتی ، و «جنات» را به « اقامه» اضافه نمود، چون آن باغ ها مخصوص اقامت، و همیشگی هستند، و کسانی که وارد آن می شوند برای همیشه در آن می مانند. « یحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ» در آن جا با دستبندهای طلا آراسته می گردند؛ دستبندهایی که آن را دوست می دارند و بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند. و مردان و زنان در زیورات بهشت برابرند. « وَلُؤْلُؤًا» و با مرواریدهایی که در لباس ها و یدنشان رشته می گردد آراسته می شوند. « وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیر» و لباسشان در آنجا ابریشم نازک و ضخیم سبز رنگ است. « وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» وقتی نعمت و لذّتشان تکمیل گردید می گویند: ستایش خداوندی راست که اندوه را از ما زدود. و این شامل هر غم و اندوهی می شود. پس به خاطر پدید آمدن نقص و کمبود در زیبایی و غذاب و نوشیدنی شان غمی به آنها دست نمی دهد، و نه در بدن ها و لذتّهایشان کمبودی پدید می آید تا به سبب آن غمگین شوند، و نه به خاطر این اندوهگین می شوند که آیا همیشه در این جا می مانند یا نه. پس آنها برای همیشه در ناز و نعمت به سر می برند، و همواره بر نعمت هایشان افزوده می شود.« إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» بی گمان پروردگار ما آمرزنده سپاسگزار است؛ لغزشها و اشتباهات ما را بخشید و قدرشناس است که نیکی های ما را پذیرفت و آن را چند برابر نمود و از فضل خویش به ما بخشید که اعمال و آرزوهای ما به این درجه از فضل نمی رسید . پس به سبب آمرزش خداوند آنها از هر ناگواری نجات یافتند و در سایه قدرشناسی و فضل خداوند هرچیز مرغوب و دوست داشتنی را به دست آوردند. « الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ» خداوندی که ما را در جایگاهی جای داد که اقامت در آن همیشگی است و سرایی است که ماندن در آن به خاطر خوبیهای فراوانش و شادی های پی در پی اش و از بین رفتن رنج ها هرکسی به آن گرایش دارد. و استقرار در این سرای همیشگی « مِن فَضْلِهِ» از فضل و لطف خداوند است نه از اعمال ما. پس اگر فضل او نبود ما به آنچه که رسیده ایم نمی رسیدیم. « لَا یمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ» و در آن جا هیچ گونه رنج و مشقت جسمانی و هیچ گونه ناتوانی و رنج قلبی به ما دست نمی دهد و از کثرت لذت بردن رنجیده نمی شویم. و این دلالت می نماید که خداوند بدی های آنها را رشد و پرورش می دهد و اسباب دایمی راحت و آسایش را برای آنها فراهم می نماید به گونه ای که هیچ مشقت جسمی و روحی به آنها دست نمی دهد. و هیچ غم و اندوهی آنان را فرا نمی گیرد. و این بیانگر آن است که آنها در بهشت نمی خوابند، چون فایده خواب رفع خستگی، و راحت شدن است. اما اهل جنت خسته نمی شوند. نیز بدان سبب که خواب، مرگ کوچک است و اهل بهشت نمی میرند. خداوند ما را به لطف و کرم خویش از بهشتیان بگرداند. آیه ی 37-36: وَالَّذِینَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا یقْضَى عَلَیهِمْ فَیمُوتُوا وَلَا یخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِی كُلَّ كَفُورٍ؛ و کافران را آتش جهنم است ، نه بمیرانندشان و نه از عذابشان کاسته گردد، ناسپاسان را چنین کیفر می دهیم. وَهُمْ یصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَیرَ الَّذِی كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا یتَذَكَّرُ فِیهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءكُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ ؛ و از درون آتش فریاد زنند : ای پروردگار ما ، ما را بیرون آر تا کارهایی شایسته کنیم ، غیر از آنچه می کردیم آیا آن قدر شما را عمر نداده بودیم که پند گیرندگان پند گیرند ? و شما را بیم دهنده بیم داد پس بچشید ،که گناهکاران را یاوری نیست. وقتی خداوند حالت اهل بهشت و نعمت های آنان را بیان کرد، حالت اهل جهنّم و عذابشان را نیز بیان فرمود:« وَالَّذِینَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ» و کسانی که نشانه هایی را که پیامبرانشان برایشان آوردند انکار نمودند و ملاقات پروردگارشان را انکار کردند آتش دوزخ سرای آنان است که در آن به شدّت عذاب داده می شوند و سخت ترین کیفرها به آنها می رسد. « لَا یقْضَى عَلَیهِمْ فَیمُوتُوا» بر آنان نه به مرگ حکم می شود تا بمیرند و راحت شوند، « وَلَا یخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا» و نه چیزی از عذابش در حق آنان کاسته می شود. پس شدّت عذاب و بزرگی آن همواره و همیشه بر آنها ادامه دارد. « كَذَلِكَ نَجْزِی كُلَّ كَفُورٍ» بدینگونه با عذاب جهّنم هرکسی را که به کفر ورزی ادامه دهد و بر آن پافشاری کند سزا می دهیم. « وَهُمْ یصْطَرِخُونَ فِیهَا» و آنها در دوزخ فریاد بر می آورند و کمک می طلبند و می گویند:« رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَیرَ الَّذِی كُنَّا نَعْمَلُ» پروردگارا! ما را از جهنّم بیرون بیاور تا کارهای شایسته انجام دهیم، غیر از کارهایی که قبلا می کردیم. پس آنها به گناهشان اعتراف کرده و می دانند خداوند درباره ی آنها به عدل و داد حکم نموده است. اما بازگشت به دنیا را زمانی از خدا می خواهند که دیگر وقت آن نیست، پس خداوند به آنها می فرماید:« أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا یتَذَكَّرُ فِیهِ مَن تَذَكَّرَ» آیا بدان اندازه به شما عمر ندادیم که در آن هرکس می خواست پند پذیرد برایش کافی بود؟ یعنی به اندازه ای به شما فرصت دادیم که هرکس درصدد پندپذیری و انجام عمل صالح بود می توانست توشه ی لازم را بردارد. و در دنیا بهره مندتان ساختیم و روزیهای فراوان به شما دادیم واسباب راحتی و آسایش را برایتان فراهم نمودیم و عمرتان را طولانی کردیم و نشانه ها را برایتان پی در پی فرستادیم. « وَجَاءكُمُ النَّذِیرُ» و بیم دهندگان را پشت سرهم به سوی شما روانه ساختیم و شما را به خوشی ها و ناخوشی ها آزمودیم تا به سوی ما بازگردید و توبه کنید. اما بیم دادن در مورد شما ثمربخش نگردید و هیچ موعظه ای درباره ی شما مثمر ثمر واقع نشد. و کیفر را از شما دور داشتیم تا این که اجل هایتان به پایان رسید و عمرهایتان تمام شد و با بدترین حالات از دنیا رخت بربستید و به این جهان رسیدید؛ جهانی که در آن طبق اعمالتان کیفر داده می شوید. و اکنون که از خدا می خواهید شما را به دنیا بازگرداند دیگر وقت آن تمام شده و خداوند مهربان و بخشنده بر شما خشم گرفته است و عذاب آتش جهنّم بر شما شدّت یافته و اهل بهشت شما را فراموش کرده اند. پس برای همیشه در جهّنم بمانید و همیشه خوار و ذلیل در عذاب به سر برید. بنابراین فرمود:« فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ» پس بچشید طعم عذاب را که ستمکاران یاوری ندارند تا آنها را یاری کند و از جهنّم بیرون آورد یا از عذابشان بکاهد. آیه ی 38: إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ؛ خدا ، دانای نهان آسمانها و زمین است و او به آنچه در دلهاست آگاه است. وقتی خداوند جزای اهل هر دو سرا را بیان نمود و اعمال و کارهای هر دو گروه را ذکر کرد از گستردگی آگاهی و علم خداوند و مطلع بودن او از امور پنهان آسمان ها و زمین خبر داد؛ امور پنهانی که از دید و نگاه مردم پنهان ا ست و از آن آگاهی ندارند. بیان کرد که خداوند رازهای درون سینه ها را می داند و آنچه را از خیر و شر پاکی و ناپاکی در دل ها پنهان است می داند پس به هرکس آنچه را که مستحق آن است می دهد و هریک را در جای مناسبش قرار می دهد. آیه ی 39: هُوَ الَّذِی جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَیهِ كُفْرُهُ وَلَا یزِیدُ الْكَافِرِینَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا یزِیدُ الْكَافِرِینَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا ؛ اوست که شما را در روی زمین جانشین پیشینیان کرد پس هر کس که ناسپاسی ، کند ، ناسپاسی اش بر زیان اوست ، و کفر کافران جز بر دشمنی پروردگارشان با آنها ، نیفزاید نیز کفر کافران جز به خسرانشان نیفزاید. خداوند از کمال حکمت و رحمت بود نسبت به بندگانش خبر می دهد که او از قبل چنین مقدر نموده است برخی از بندگان جانشین برخی دیگر در روی زمین شوند. و چنین مقدر نموده است که برای هر امّتی از امتّ ها بیم دهندگان و پیامبرانی را بفرستد تا بنگرد که چگونه عمل می کنند؟ پس هرکس به خداوند و به آنچه پیامبرانش آورده اند کفر بورزد بداند که کفر او به زیان خود اوست و گناه و کیفر کفرش به خودش می رسد. و هیچ کس بار گناه او را به دوش نخواهد کشید. و کفرورزی کافر چیزی جز این که پروردگارش بر او خشمگین شود نمی افزاید. و چه کیفری بالاتر از خشم و ناخشنودی خداوند وجود دارد؟! « وَلَا یزِیدُ الْكَافِرِینَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا» و کفر کافران چیزی جز زیان به آنان نمی افزاید. یعنی آنها خود و خانواده و اعمال و منازلشان را در بهشت از دست خواهند داد، پس همواره بدبختی و زیانمندی کافر فزونی می گیرد و نزد خدا و خلق خدا خوار می گردد و محروم می شود. آیه ی 40: قُلْ أَرَأَیتُمْ شُرَكَاءكُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَینَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَینَةٍ مِّنْهُ بَلْ إِن یعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا ؛ بگو : آن شریکانی را که به جای خدای یکتا می خواندید ، دیدید ? به من ، بنمایید که از این زمین چه چیز را آفریده اند ? یا در آفرینش آسمان چه مشارکتی داشته اند ? آیا بر آنها کتابی فرستاده ایم که آن را حجت خود سازند? نه ، ستمکاران به یکدیگر جز فریب وعده ای نمی دهند. خداوند متعال با بیان ناتوانی و نقص معبودان باطل مشرکین و بیان بطلان شرک ورزی آنها از همه جهات می فرماید:« قُلْ أَرَأَیتُمْ شُرَكَاءكُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ» ای پیامبر! به آنها بگو: به من درباره ی معبودان خود که به جز خداوند به فریاد می خوانید خبر دهید، آیا آنها سزاوار به فریاد خواندن و پرستش هستید؟ « أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ» به من نشان دهید که آنان چه چیزی را در زمین آفریده اند؟ آیا دریایی آفریده اند یا کوه هایی را آفریده اند یا حیوانی یا جمادی را آفریده اند؟ آنان اقرار خواهند کرد که آفریننده ی همه ی این چیزها نعمت الله است. « أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّمَاوَاتِ» آیا شریکانی که آنها مقّرر داشته اند در آفرینش و تدبیر آسمان ها مشارکتی دارند؟ خواهند گفت : آنها مشارکتی در این زمینه ندارند. پس وقتی آنها چیزی را نیافریده اند و در آفرینش جهان هستی با آفریننده مشارکتی ندارد چرا آنها را عبادت می کنید و به فریاد می خوانید با اینکه به ناتوانی آنها اقرار می کنید؟! پس، از نظر عقلی دلیلی برای صحّت پرستش آنها وجود ندارد، بلکه دلایل عقلی بر باطل بودن عبادت آنها دلالت می نماید. سپس دلیلی نقلی را بیان کرد که آن نیز پرستش شرکا را منتفی می داند. بنابراین فرمود:« أَمْ آتَینَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَینَةٍ مِّنْهُ» آیا به آنها کتابی داده ایم که آنها را به شرک ورزیدن و پرستش بت ها دستور دهد و از آن کتاب حجّتی در دست داشته باشند بر صحیح بودن شرکشان؟! چنین نیست، زیرا قبل از قرآن کتابی بر آنها نازل نشده، و قبل از پیامبر خدا محّمد(ص) بیم دهنده و پیامبری نزد آنها نیامده است. اگر فرض شود که کتابی بر آنها نازل شده و پیامبری به سوی آنها فرستاده شده است و ادعا کنند که او آنها را به شرکشان فرمان داده است، در این حالت نیز در دروغگویی آنها شکی نداریم، چون خداوند فرموده است:« وَمَآ أَرسَلَنا مِن قَبلِکَ مِن رَّسُولِ إِلَّا نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لَآ إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعبُدُونَ» و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستاده ایم مگر اینکه به سوی او وحی کرده ایم که هیچ معبود به حقّی جز من الله نیست، پس مرا پرستش کنید. پس همه ی پیامبران و کلیه ی کتاب های آسمانی بر این مطلب اتفاق دارند که دین و عبادت را خالصانه برای خدا قرار داد. « وَمَآ أُمِرُوا إِلَّا لِیَعبُدُوا اللَّهَ مُخلِصینَ لَهُ الِّدینَ حُنَفَآءَ» و فرمان داده شدند مگر اینکه خداوند را مخلصانه و حق گرایانه بپرستند. اگر گفته شود مادامی که دلایل عقلی و نقلی بر باطل بودن شرک دلالت می کنند چه چیزی مشرکان را وادار به شرک ورزی کرده است با اینکه در میان آنها افراد هوشیار و خردمندی وجود داشت؟ در این زمینه خداوند متعال می فرماید:« بَلْ إِن یعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا» بلکه ستمکاران جز وعده های دروغ به یکدیگر نمی دهند. یعنی برای راهی که در پیش گرفته اند دلیلی ندارند، بلکه این براساس سفارش است که به همدیگر می کنند، و به خاطر این است که برای یکدیگر این راه را زیبا و آراسته جلوه می دهند و متاخّرین از پیشینیان گمراه تقلید می نمایند و به آنها اقتدا می کنند، و به خاطر آرزوهایی است که شیطان در ذهن و دل آنها جای داده و زشتی اعمالشان را برای آنها زیبا جلوه داده است. در نتیجه این عمل زشت در دلهایشان رشد کرده و صفتی از صفات آن ها شده است. بنابراین دور کردن آن از دل هایشان سخت و دشوار است. از این رو آنان بر کفر و شرک باطل و از میان رفتنی پافشاری می کنند. آیه ی 41: إِنَّ اللَّهَ یمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ خدا آسمانها و زمین را نگه می دارد تا زوال نیابند ، و اگر به زوال گرایند ، هیچ یک از شما جز او نمی تواند آنها را نگه دارد هر آینه خدا بردبار و آمرزنده است. خداوند متعال از کمال قدرت خویش و از رحمت فراوان خود و از گستردگی بردباری و آمرزگاری خویش خبر داده و می فرماید او آسمان ها و زمین را نگاه می دارد و نمی گذارد از مسیر خود خارج شوند و اگر آسمان و زمین از جای خود بیرون روند هیچ کس غیر از خدا آنها را نگاه نمی دارد و مردم توانایی نگاه داشتن آنها را ندارند و قدرت و توانایی آنان از انجام چنین کاری عاجز است. امّا خداوند متعال چنین حکم نموده که آسمان و زمین همان گونه که آفریده شده اند بمانند تا برای مردم و آفریده ها امنیت و آرامش حاصل شود واز آنها بهره مند شوند و عبرت بیاموزند و به قدرت بزرگ خداوند پی ببرند و بر اثر آن دل هایشان از بزرگداشت و تعظیم و محبت خداوند لبریز گردد. همچنین تا اوج کمال و صبر و مغفرت خداوند برای آنان آشکار گردد؛ که به جنایتکاران مهلت داده و در سزا دادنشان عجله نکرده است. با اینکه اگر خداوند به آسمان دستور دهد، گناهکاران را سنگباران خواهد کرد. و اگر به زمین حکم نماید آنها را فرو خواهد بلعید. امّا آمرزگاری و بردباری و لطف الهی آنها را در برگرفته است. « إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا» بی گمان خداوند در به تاخیر انداختن عذاب از کافران بردبار است. « غَفُورً» و آمرزنده ی گناهان کسی است که توبه نماید. آیه ی 43-42: وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِیرٌ لَّیكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا؛ به خدا قسمهای سخت خوردند که اگر بیم دهنده ای بیاید بهتر از هر امت دیگر هدایت یابند ولی چون بیم دهنده ای آمد ، جز نفرتشان نیفزود. اسْتِكْبَارًا فِی الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّیئِ وَلَا یحِیقُ الْمَكْرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ ینظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا ؛ به سرکشی در زمین و نیرنگهای بد و این نیرنگهای بد جز نیرنگبازان را، در بر نگیرد آیا جز سنتی که بر گذشتگان رفته است منتظر چیز دیگری هستند? در سنت خدا هیچ تبدیلی نمی یابی و در سنت خدا هیچ تغییری نمی یابی. کسانی که تو را ای پیامبر خدا! تکذیب کردند موکدانه قسم خوردند که « لَئِن جَاءهُمْ نَذِیرٌ لَّیكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ» اگر بیم دهنده ای به نزد آنان بیاید از یهودیان و نصاری که اهل کتاب هستند راهیات تر خواهند بود، امّا به این قسم ها و عهدها وفا نکردند.« فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِیرٌ» پس وقتی که پیامبر به میانشان آمد هدایت شدند و از هر ملّتی راهیاب تر نگشتند و بر گمراهی قبلی خود باقی ماندند، « مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا» و جز گریز از حق و فزونی یافتن گمراهی و سرکشی شان چیزی به آنها افزوده نشد. و سوگند خوردن آنها به خاطر این نبود که قصدی نیکو داشته باشند ، نیز برای طلب حق نبود، و اگر چنین بود آنها موفق می شدند، بلکه قسم خوردن آنان ناشی از استکبارشان در برابر مردم و حق بود و یک نوع سخن آرایی آنان بود به قصد اینکه مردم را فریب دهند و چنان بنمایانند که آنها اهل حقند و در طلب حق می کوشند، آنگاه فریب خوردگان، فریبشان را بخوردند و دنباله رو آنها شوند.« وَلَا یحِیقُ الْمَكْرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» و مکر زشت که سرانجام آن بد و باطل است جز دامنگیر حیله گران و مکرورزان نمی گردد. و مکر ورزی آنان علیه آنها برمی گردد. و خداوند برای بندگانش روشن نموده که آنها در این گفتارها و سوگندها دروغ می گویند و دیگران را فریب می دهند. پس خواری و رسوایی شان آشکار گردید و قصد و هدف زشت آنها روشن شد. و حیله گری شان به ضرر خود آنها تمام شد، و خداوند مکرشان را به خود آنها بازگرداند.پس برای آنها چیزی جز این باقی نمانده است که منتظر عذاب باشند؛ عذابی که سنّت و روش خداوند درباره ی گذشتگان بوده است، و روش و سنّت الهی تغییر نمی یابد و روش و آیین الهی چنین است که هرکس راه ستمگری و عناد و استکبار را در پیش گیرد عذاب الهی بر او فرود خواهد آمد و نعمت خدا از دست او گرفته خواهد شد. پس اینها چشم به راه کاری باشند که با گذشتگان انجام شده است. آیه ی 45-44: أَوَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِن شَیءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِیمًا قَدِیرًا ؛ آیا در زمین نمی گردند تا ببینند که عاقبت مردمی که پیش از آنها بوده اند و نیرویی بیشتر داشته اند به کجا کشید ? هیچ چیز در آسمانها و زمین نیست که خدا را ناتوان سازد زیرا او دانا و تواناست. وَلَوْ یؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن یؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا ؛ و اگر خدا بخواهد مردم را به سبب کارهایی که کرده اند بازخواست کند ،بر، روی زمین هیچ جنبنده ای باقی نگذارد ولی آنها را تا زمانی معین مهلت می دهد و چون مدتشان به سر آمد ، به اعمال بندگان خویش آگاه است. خداوند مردم را تشویق می کند تا با دل ها و جسم هایشان برای پند پذیرفتن نه برای تماشا و غفلت در زمین به گشت و گذار بپردازند و بنگرند سرانجام کار کسانی که پیش از ایشان بوده و پیامبران را تکذیب کرده اند چگونه بوده است؟ در حالی که آنها از اینها اموال و فرزندان و قدرت و توانایی بیشتری داشته و زمین را بیشتر از اینها آباد کرده بودند، امّا وقتی که عذاب به سراغشان آمد قدرت و توانشان هیچ فایده و سودی به آنها نبخشید و فرزندان و اموالشان نتوانست در برابر خدا برای آنها کاری کند، و قدرت و خواست الهی درباره آنها نافذ گردید. « وَمَا كَانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِن شَیءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ» و خداوند چنین نیست که چیزی در آسمان ها و زمین او را ناتوان سازد، و هیچ چیزی او را درمانده نخواهد کرد، چون علم و قدرتش کامل است. « إِنَّهُ كَانَ عَلِیمًا قَدِیرًا» بی گمان خدا به همه چیز آگاه است و بر همه چیز توانایی دارد. سپس خداوند متعال کمال بردباری و مهلت دادن خود را به مجرمان وگناهکاران بیان نمود و فرمود:« وَلَوْ یؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ» و اگر خداوند مردم را به سزای گناهانی که می کردند کیفر می داد و گرفتار می ساخت، کیفر و عذاب هیچ جنبنده ای را نمی گذاشت، حتی حیوانات غیر مکلف را نیز فرا می گرفت، « وَلَكِن یؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا » ولی آنان را تا سر رسید زمان معیّنی به تاخیر می اندازد، پس وقتی که مدّتشان فرا رسد بی گمان خداوند به بندگانش بیناست و آنها را طبق آنچه از خیر و شر انجام داده اند جزا و سزا می دهد. پایان تفسیر سوره فاطر
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|