Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 30

----

26/04/1446

----

9 آبان 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم : مَنْ صَلَّى يُرَائِي فَقَدْ أَشْرَكَ وَمَنْ صَامَ يُرَائِي فَقَدْ أَشْرَكَ وَمَنْ تَصَدَّقَ يُرَائِي فَقَدْ أَشْرَكَ. (مسند احمد). «هر كسي رياكارانه نماز بخواند مرتکب شرک شده است و هرکس رياکارانه روزه بگيرد مرتكب شرك شده است و هركس رياكارانه صدقه دهد مرتكب شرك شده است».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>فاطمه زهرا رضی الله عنها > آیا فاطمه رضی الله عنها تا آخر عمر با ابوبکر صدیق رضی الله عنه صحبت نکرد!؟

شماره مقاله : 9262              تعداد مشاهده : 572             تاریخ افزودن مقاله : 15/1/1390

آیا فاطمه رضی الله عنها تا آخر عمر با ابوبکر صدیق رضی الله عنه صحبت نکرد!؟


سوال‎ کننده: رضا/ ن
‎سلام عليكم.ميخواستم معني كلي حديث و مفهوم ومقصود زير را بدانم.‏‎

«فوجدت فاطمة على أبي بكر في ذلك ، فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت ............»
الراوي: عائشة المحدث: البخاري - المصدر: صحيح البخاري - الصفحة أو الرقم: 4240‏
خلاصة الدرجة: "صحيح"
-------------------------------------------------
قبل از جواب بهتره نگاهي به متن حديث بزنيم(البته ترجمه اش)‏
حضرت عايشه مي فرمايد: حضرت فاطمه رضي الله عنها، دختر گرامي رسول اكرم صلي الله عليه وسلم نزد ابوبكر قاصد فرستاد و ميراث رسول الله صلي الله عليه وسلم را از وي جويا شد. مطالبه حضرت فاطمه رضي الله عنه مربوط مي شد به اموال "فيء" كه در مدينه بدست رسول الله صلي الله عليه وسلم افتاده بود و زمين فدك و آنچه از خمس خيبر باقي مانده بود. حضرت ابوبكر رضي الله عنه در جواب فرمود: همانا رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده است: (لانورث ما تركناه صدقه‎]‎1‎[‎‏ ما پيامبران براي كسي ميراث نمي گذاريم آنچه كه از ما بماند، صدقه است. فرمود: اولاد و اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وسلم از اين اموال براي نفقه خود هزينه كنند. و من به خدا سوگند اندكي در صدقه رسول الله صلي الله عليه وسلم تغيير ايجاد نمي كنم همانطور كه رسول الله صلي الله عليه وسلم در اين اموال عمل كرد، من نيز به همان منوال عمل خواهم كرد. بدين ترتيب حضرت ابوبكر رضي الله عنه انكار كرد از اينكه چيزي از آن اموال به فاطمه رضي الله عنه بدهد. حضرت فاطمه در اين باره از حضرت ابوبكر رضي الله عنه ناخشنود گرديد، صحبت و حرف زدن را با وي تا دم وفات ترك كرد. .......‏‎]‎2‎] ‎

اهل تشيع با استناد به اين حديث و با پشتيباني حديث "فاطمه بضعه مني فمن أبغضها أبغضني" فاطمه پاره تن من است هر کس او را غضبناک کند گويا من را غضبناک کرده.‏‎‎3 ]‎]ميخواهند حضرت صديق رضي الله عنه را مجرم جلوه دهند.
شيعه ميگويد: ابوبکر با خشمگين کردن فاطمه، پدر فاطمه صلي الله عليه را ناراحت کرده و چون باعث خشم محمد(ص) شد پس خدا را هم به خشم آورده است!!
بر هيچ کسي پوشيده نيست که اين روايت (فاطمه پاره تن ...) شان بياني دارد و آن هم خواستگاري حضرت علي رضي الله عنه از دختر ابي جهل است..که امام بخاري و کتب شيعه نيز آن را نقل کرده اند ..

‏"إبن‏ بابويه قمى از امام صادق روايت مى ‏كند كه فرمود ....: فرد بدبختى نزد فاطمه دختر رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) آمد و به او گفت: آيا نشنيده ‏اى كه على دختر أبى‏ جهل را خواستگارى كرده است؟! فاطمه گفت: آيا راست مى ‏گويى؟! گفت: راست مى ‏گويم و سه بار تكرار كرد. پس غيرت در وجود فاطمه به جوش آمد! و اين بدين خاطر است كه خداوند غيرت را در زنان، و جهاد را بر مردان واجب و فرض نموده است... امام صادق مى‏گويد: پس غم و غصّه در فاطمه به خاطر شنيدن اين موضوع، شدّت يافت و تا شب در گوشه‏اى نشست و در فكر فرو رفت. همان شب، حسن را در آغوش راستش و حسين را در آغوش چپش حمل كرد و دست چپ ام‏كلثوم را با دست راستش گرفت، سپس به حجره پدرش رفت كه على نيز وارد شد و اصلاً به او نگاه نكرد، و لذا غم و غصّه‏اش بيشتر شد، على نمى‏دانست كه چرا او ناراحت است. شرم كرد كه او را به بيرون از منزل پدرش بخواند، پس به مسجد رفت تا نماز بخواند و سپس از شن و ماسه‏هاى مسجد جمع كرد و بر آن تكيه داد. زمانى كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فاطمه را اندوهگين و غمناك ديد، لباسش را پوشيد و به مسجد رفت و در ركوع و سجود خدا را خواند تا غم و غصّه فاطمه را از او بزدايد. زمانى كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) خواست از نزد فاطمه خارج شود، ديد چهره او كاملاً دگرگون شده و نفس‏هاى بلندى مى‏كشد، لذا خواب بر چشمانش گوارا نشد و هيچ قرارى نيافت و به او فرمود: برخيز اى دخترم! پس بلند شد. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) حسن را در آغوش گرفت و فاطمه، دست حسين و ام‏كلثوم را گرفت و به طرف على رفتند در حالى كه دراز كشيده بود. پس پيامبر (صلي الله عليه و سلم) پايش را بر پاى علي (رضي الله عنه) زد و با خشم به او گفت: بلند شو اى أباتراب! چقدر آرام و راحتى در حاليكه او را رنجور و ناراحت كرده‏اى! برو أبوبكر و عمر و طلحه را از خانه‏شان صدا كن و نزدم بياور! على خارج شد و آنها را نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) احضار كرد، پس پيامبر در حضور آنها به على فرمود: اى على! آيا نمى‏دانى كه فاطمه پاره تن من است و من نيز از اويم؟! پس هركس او را بيازارد، مرا آزرده ساخته و هركس مرا اذيّت كند، خدا را آزرده است، و هركس او را بعد از مرگم بيازارد، انگار مرا در زمان حياتم آزرده است، و هركس او را در زمان حياتم بيازارد، گواينكه مرا بعد از وفاتم آزرده است!".‏‎[‎4‎]‎‏
طبق اين روايت و استدلال شيعيان بايد حضرت علي رضي الله عنه را نيز (نعوذ بالله) مجرم شناخت چون ايشان ،فاطمه را و هم پدر فاطمه را به خشم آورد!!! پس در نتيجه خدا را خشمگين کرده است!!
---------------------------------------------------------------------‏
اما اين قسمت از حديث که فاطمه تا آخر عمر با ابوبکر صديق رضي الله عنه صحبت نکرد...
جواب اين است که منظور از سخن گفتن اين است که در مورد فدک سخني نگفت نه اينکه به کل با او قهر کرد.. چون:
اولا: قهر کردن مسلمان از مسلمان بيش از سه روز جايز نيست و فاطمه رضي الله عنها کسي نبود که اين موضوع را نداند.
دوما: امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمهفرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد. [5]

از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت کردند و اينکه تا آخر عمر با ابوبکر صحبت نکرد به آن معنيست که ايشان در مورد فدک صحبتي نکردند.
چون حضرت ابوبکر صديق رضي الله عنه فاطمه را راضي کرده بود و اين از روايت شيعه به خوبي مشخص است ..
إبن‏ميثم بحرانى و دنبلى آورده‏اند: "أبوبكر به فاطمه گفت: همانا آنچه را كه براى پدرت است، براى توست. رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) از فدك، مايحتاج شما را برمى‏داشت و مابقى را در راه خدا تقسيم مى‏كرد، و شايسته است كه تو نيز همين كار را بكنى كه او كرد.. پس فاطمه به آن راضى شد و به أبوبكر عهد داد كه همين كار را بكند".‏‎[6]
يا در روايتى ديگر آورده‏اند: "پس أبوبكر بعد از آن نزد فاطمه رفت و براى عمر نيز وساطت كرد، پس فاطمه راضى شد".[7]‎‏
-----------------------------------------------

حواشي:
1 ‎‏- اين حديث ( لا نورث ما ترکناه) را شيعيان نيز نقل کرده اند.. اصول كافى، كلينى، ج‏1، ص‏34، كتاب فضل العلم، باب ثواب العالم المتعلم. و خميني در مورد اين حديث ميگويد: (الحديث صحيح) و حتي ابو علي بن ابراهيم (ابراهيم بن هاشم) فهو من كبار الثقات نقل الحديث/ الحكومه الإسلاميه للإمام الخميني ص (93).‏
2 ‎‏- صحيح البخاري ـ كتاب المغازي ـ باب غزوه خيبر (3997). مسلم كتاب الجهاد و السير (1759)..‏
3 ‎‏- صحيح بخاري كتاب النكاح. باب ذب الرجل عن ابنته في الغيره و الانصاف (4932).
4‏ - علل الشرايع، إبن‏بابويه، ص‏186-185، چاپ نجف - همين روايت را شيخ مجلسى نيز در كتابش جلاءالعيون آورده است. ‏
5 ‎‏- الفتح ج6 ص 333. اين حديث هر چند كه مرسل است اما اسناد و نسبتش به شعبي صحيح است. و با اين حديث، اشكال داير بر ادامه هجران فاطمه با حضرت ابوبكر زائل مي گردد. سيوطي، مرسلات شعبي را صحيح قرار داده است. عجلي مي گويد: مرسلات شعبي حكم حديث صحيح را دارند، زيرا او مرسل نمي كند مگر حديثي را كه صحيح باشد.
مسند فاطمه زهرا تاليف جلال الدين سيوطي تحقيق فواز احمد زمرلي ص (69). ‏
6‏ - شرح نهج‏البلاغة، إبن‏ميثم بحرانى، ج‏5، ص‏107،چاپ تهران - الدرةالنجفيّة، شرح دنبلى، ص‏332-331، چاپ تهران. ‏
7‏ - شرح نهج‏البلاغة، إبن‏أبى‏الحديد، ج‏1، ص‏57، چاپ بيروت - شرح إبن‏ميثم، ج‏5، ص‏507 - شرح دنبلى، ص‏331 - حق اليقين، مجلسى، ص‏180، چاپ تهران. ‏

به نقل از:
اسلام تکس
IslamTXT.Net




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

 ابن منذر گفت: "علماء اتفاق كرده اند كه هرگاه قرض دهنده بر قرض گيرنده شرط كند كه پول بيشتر و يا هديه اى اضافه بر مبلغ بر گرداند، آن مبلغ زيادى و يا هديه ربا محسوب ميشود". (سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16889
دیروز : 7925
بازدید کل: 8661514

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010