|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره واقعه > تفسیر سوره واقعه از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9453 تعداد مشاهده : 282 تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390
|
تفسیر سوره واقعه
مکی و 96 آیه است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 12-1: إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ چون قیامت واقع شود ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ که در واقع ، شدنش هیچ دروغ نیست ، خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ گروهی را خوار کننده است و گروهی را برافرازنده إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا آنگاه که زمین به سختی بلرزد ، وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا و کوهها به تمامی متلاشی شوند ، فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا و چون غباری پراکنده گردند ، وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً شما سه گروه باشید : فَأَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ یکی اهل سعادت ، اهل سعادت چه حال دارند ? وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ دیگر ، اهل شقاوت اهل شقاوت چه حال دارند ? وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ سه دیگر ، آنها که سبقت جسته بودند و اینک پیش افتاده اند. أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ اینان مقربانند ، فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ در بهشتهای پر نعمت خداوند متعال از حالت قیامت که واقع می گردد و رخ دادن آن قطعی است خبر می دهد که :« لَیسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ» هیچ شکّی در وقوع قیامت نیست، چون دلایل عقلی و نقلی آشکار، بر آن دلالت می نمایند و حکمت خداوند متعال دالّ بر آن است. « خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ» گروهی از مردمان را پایین می برد و به اسفل سافلین می رساند،و گروهی را بالا می برد و به اعلی علّیین می رساند . یا این که صدایش را پایین می آورد به گونه ای که فقط آن کس که نزدیک است می شنود. و آن را بالا می برد به گونه ای که آن کس که دور است می شنود. و آن را بالا می برد به گونه ای که آن کس که دور است می شنود. « إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا» آن گاه که زمین به حرکت و اضطراب درآید. « وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا؛ فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا» و آن گاه که کوه ها ریزه ریزه و متلاشی گردند و به صورت گرد و غبار پراکنده شوند، به گونه ای که زمین طوری می شود که نه در آن کوهی است و نه نشانه ای، و به صورت میدانی صاف و مسطح که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست در می آید. « وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً» و شما ای مخلوقات! طبق اعمال نیک و بدتان به سه گروه تقسیم خواهید شد. سپس حالات گروه های سه گانه را توضیح داد و فرمود:« فَأَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ» سمت راستی ها، چه سمت راستی هایی؟ یعنی چقدر سعادتمند هستند و چه وضع و حال خوبی دارند! « وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ» و سمت چپی ها چه وضع و حال بدی دارند! « وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ؛ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» و کسانی که در دنیا در انجام کارهای خوب از دیگران پیشی گرفته اند در آخرت پیشاپیش دیگران وارد بهشت می شوند. « فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ» کسانی که چنین اند مقّرب درگاه خداوند هستند و در اعلی علّیین و در منازل بلندی که هیچ منزلی بالاتر از آن نیست در باغ های بهشت خواهند بود. آیه ی 16-13: ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ گروهی از پیشینیان ، وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ و اندکی از آنها که از پی آمده اند ، عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ بر تختهایی مرصع ، مُتَّكِئِینَ عَلَیهَا مُتَقَابِلِینَ رو به روی هم بر آنها تکیه زده اند. و این هایی که ذکر شدند « ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ» گروه زیادی از پیشنیان این امّت و غیره هستند. « وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ» و گروه اندکی از پسینیان هستند. این بیانگر آن است که نخستین افراد این امّت از کسانی که بعد از آنان آمده اند فاضل تر هستند چون مقّربان پیش ترشان از پیشینیان امّت می باشند. و مقّربان که خواصّ خلق می باشند« عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ» بر تخت خایی خواهند نشست که با طلا و نقره و گوهر و دیگر آراستنی هایی که فقط خدا می داند آراسته شده اند. « مُتَّكِئِینَ عَلَیهَا» بر این تخت ها با کمال آرامش و راحتی روبروی هم دیگر تکیه زده اند. « مُتَقَابِلِینَ» و آن ها با محبّت و همدلی مودبانه روبروی هم می نشینند. آیه ی 26-17: یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ پسرانی همواره جوان گردشان می چرخند ، با قدحها و ابریقها و، جامهایی از شرابی که در جویها جاری است. لَا یصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا ینزِفُونَ از نوشیدنش نه سر درد گیرند و نه بیهوش شوند. وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا یتَخَیرُونَ و میوه هایی که خود بر می گزینند. وَلَحْمِ طَیرٍ مِّمَّا یشْتَهُونَ و گوشت پرنده هر چه بخواهند. وَحُورٌ عِینٌ و حوران درشت چشم ، كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ همانند مرواریدهایی در صدف جَزَاء بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ همه به پاداش کارهایی که می کرده اند. لَا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا در آنجا نه سخن لغو شنوند و نه گناه آلود إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًاجز یک سخن : سلام ، سلام « یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ؛ بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ» برای خدمت بهشتی ها و انجام دادن کارهایشان نوجوانانی بسیار زیبا که « کَأَنَّهُم لُولُو مَّکنُونُ» انگار دُرهای پوشیده هستند و جاودان و همیشگی بوده و پیر نمی شوند و تغییر نمی کنند و سنِ آن ها بالا نمی رود، با کوزه ها و آب ریزها و جام های شراب گوارا که هیچ بیماری و آفتی ندارد بر گرد آنان می گردند. « اکواب» پارچ هایی بدون دسته، و « اباریق» پارچ های دسته دار می باشند. جوانان اهل بهشت، شراب ناب را با این ظروف ، برای آنان به گردش در می آورند. « لَا یصَدَّعُونَ عَنْهَا» از نوشیدن آن شراب سردرد نمی گیرند آن گونه که مردم از نوشیدن شراب دنیا سردرد می گیرند. « وَلَا ینزِفُونَ» و نه عقل و شعور خود را از دست می دهند آن طور که نوشندگان شراب دنیا عقل خود را از دست می دهند. خلاصه این که همه نعمت هایی که در بهشت هستند و نمونه برخی از آن ها در دنیا نیز وجود دارد هیچ آفت و عوارضی ندارند. همان طور که خداوند متعال می فرماید: « فِیَهآ أَنهَرُ مِّن مَّآءِ غَیرِ ءَاسنِ وَأَنهَرُ مِّن لَّبَنِ لَّم یَتَغَّیر طَعمُهُ وَأَنهَرُ مِّن خَمرِ لَّذَّةِ لِلّشَّرِبینَ وَأنهَرُ مِّن عَسَلِ مُّصفّی » رود بارهایی از آبی که بدبو نیست و رودبارهایی از شیر که طعم آن تغییر نکرده است و جویبارهایی از شراب که برای نوشندگان گوارا و لذّت بخش است و جویبارهایی از عسل خالص و پالوده در بهشت وجود دارد. در این جا شراب بهشت را ذکر نمود و هر نوع آفتی را که در دنیا یافت می شود از آن نفی کرد. « وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا یتَخَیرُونَ» و هر نوع میوه را که برگزینند و بخواهند، به کامل ترین و زیباترین صورت برایشان فراهم خواهد بود. « وَلَحْمِ طَیرٍ مِّمَّا یشْتَهُونَ» و از گوشت انواع پرندگانی که بخواهند به هر صورتی که بخواهند کباب شده یا پخته شده و یا به صورتی دیگر که بخواهند برایشان فراهم خواهد شد. « وَحُورٌ عِینٌ» و حورانی زیبا چشم خواهند داشت که چشمانی سیاه و درشت و زیبا دارند. زیبایی چشم زن از بزرگ ترین نشانه های زیبایی او به شمار می رود. « كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» انگار آن ه ا مرواریدهای تازه و زیبا و درخشانی هستند که از دایره دید و باد و خورشید پنهان بوده اند، چنین مرواریدی بهترین رنگ را دارد و به هیچ صورت عیبی در آن موجود نیست. پس به همین صورت حورهای بهشتی هیچ عیبی ندارند بلکه آنان اوصافشان کامل و زیبا است . و هرچه در آن ها فکر کنی جز آن چه دل را شاد می نماید و بیننده را خوشحال می کند نخواهی یافت. این نعمت که برای آن ها فراهم شده است.« جَزَاء بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ» به پاداش کارهایی است که می کرده اند. پس همان طور که آن ها کارهای نیک کرده اند خداوند نیز به آنان پاداش نیک داده و رستگاری و ناز و نعمت را به تمام و کمال به آنها می بخشد. « لَا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا » در باغ های بهشت سخنی بیهوده و یاوه و بی فایده نمی شنوند،نیز سخنی که گوینده اش را گناهکار کند نمی شنوند. « إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا» مگر سخن خوب و پاکیزه، چون بهشت سرای پاکیزگان است و در آن جز پاکی نخواهد بود. و این دلیلی است بر حسن ادب اهل بهشت در مخاطب قرار دادن هم دیگر، دلیلی است بر این که سخن آنها بهترین سخن و بیش ترین مایه شادی دل هاست و سخنی است که از هر لغو و گناهی به دور است. از خداوند می خواهیم که ما را به لطف خویش از اهل بهشت بگرداند. آیه ی40-27: وَأَصْحَابُ الْیمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیمِینِ اما اصحاب سعادت ، اصحاب سعادت چه حال دارند ? فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ در زیر درخت سدر بی ، خار ، وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ و درخت موزی که میوه اش بر یکدیگر چیده شده ، وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ و سایه ای دایم ، وَمَاء مَّسْكُوبٍ و آبی همواره جاری ، وَفَاكِهَةٍ كَثِیرَةٍ و میوه ای بسیار ، لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ که نه منقطع می گردد و نه کس را از آن بازدارند. وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ و زنانی ارجمند إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء آن زنان را ما بیافریدیم ، آفریدنی فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا و دوشیزگان ساختیم عُرُبًا أَتْرَابًا معشوق همسران خویشند ، لِّأَصْحَابِ الْیمِینِ برای اصحاب سعادت ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ گروهی از پیشینیان ، وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِینَ و گروهی که از پی آمده اند. سپس آن چه را که خداوند برای یاران راست و سعادتمندان تهیه کرده است بیان کرد و فرمود: « وَأَصْحَابُ الْیمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیمِینِ» یعنی حالت بسیار خوبی دارند. « فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» در میان درختان سدری هستند که خارهایشان گرفته شده و بریده شده است و شاخه های خراب آن قطع گردیده و به جای خار و شاخه های مضر میوه قرار داده شده است، و درخت سدر ویژگی هایی چون سایه گسترده و آرامش یافتن انسان در سایه آن را دارا می باشد. « وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ» «طلح» درخت بزرگی است که در صحرا می روید و میوه ای لذیذ و خوشمزه دارد و خوشمزه است. « وَمَاء مَّسْكُوبٍ» در میان بسیاری از آب ها و نهرهای روان و چشمه های جوشان هستند. « وَفَاكِهَةٍ كَثِیرَةٍ؛ لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ» یعنی همانند میوه های دنیا نیستند که در بعضی وقت ها یافت نمی شوند و فقط در برخی فصل ها در دسترس هستند و به دست آوردنشان مشکل است، بلکه میوه های بهشت همواره و همیشه وجود دارند و چیدن و استفاده از آن راحت است و انسان در هر حالتی که باشد به آن دسترسی دارد. « وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ» و بسترهایی که بر بالای تخت ها هستند و این فرش ها و بسترها از ابریشم و طلا و مروارید هستند و جز خدا کسی ماهیت آن ها را نمی داند. « إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء» ما زنان اهل بهشت را آفریده و پدید آورده ایم امّا آفریدنی که با آفرینش دنیا فرق می کند؛ آفریدن کاملی که فناپذیر نیست. « فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا» یعنی کوچک و بزرگ آن ها را دوشیزه گردانیده ایم. « عُرُبًا أَتْرَابًا» همسر پسند و هم سن و سال. و این شامل حورهای بهشتی و زنان اهل دنیا می گردد. و آن ها در همه حالات و همواره دوشیزه هستند و همواره شیفته همسران خود می باشند. «عروب» به زنی گفته می شود که شیفته همسرش و دلداده او باشد و هیئتی زیبا و دلکش داشته باشد، زنی که هرگاه حرف بزند دل ها را می رباید و انسان را مدهوش می کند. و شنونده دوست دارد که حرفش تمام نشود به خصوص وقتی که با آن صدای زیبا و نغمه های شادی آور ترانه می خواند. زنی است که اگر شوهر به ادب و زیبایی او نگاه کند دلش سرشار از شادی و سرور می گردد. و اگر از جایی به جایی دیگر برود آن جا را پر از عطر و نور می نماید. و عشوه و ناز به هنگام آمیزش را نیز شامل می شود. «اتراب» نیز زنان هم سن و سال هستند، سی و سه سال که کامل ترین سن جوانی است. پس زنان اهل بهشت همسرپسند و هم سن و سال هستند و هماهنگ و راضی می باشند؛ نه خود ناراحت می شوند و نه دیگران را ناراحت می کنند بلکه مایه شادی و سرور می باشند. « لِّأَصْحَابِ الْیمِینِ» یعنی برای بهشتی ها فراهم شده اند. « ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ؛ وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِینَ» این گروه که یاران دست راست و سعادتمندان هستند شمار زیادی از پیشنیان و شمار زیادی از پسینیانند. آیه ی 57-41: وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ اما اصحاب شقاوت ، اصحاب شقاوت چه حال دارند ? فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ در باد سموم و آب ، جوشانند وَظِلٍّ مِّن یحْمُومٍ در سایه ای از دود سیاه ، لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِیمٍ نه سرد و نه خوش إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِینَ اینان پیش از این در ناز و نعمت بودند وَكَانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ و بر گناهان بزرگ اصرار می ورزیدند وَكَانُوا یقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ و می گفتند : آیا زمانی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم باز هم ما رازنده می کنند ، أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ یا نیاکان ما را ? قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ بگو : همه را ، آنان که از پیش بوده اند و آنها که از پی شان آمده بودند ، لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یوْمٍ مَّعْلُومٍ همه در وعده گاه آن روز معین خواهند بود ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ آنگاه شما ای گمراهان تکذیب کننده ، لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ از درختان زقوم خواهید خورد، فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ و شکمهای خود را پر خواهید کرد فَشَارِبُونَ عَلَیهِ مِنَ الْحَمِیمِ و بر سر آن آب جوشان خواهید نوشید فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ چنان می نوشید که شتر تشنه آب می نوشد هَذَا نُزُلُهُمْ یوْمَ الدِّینِ این است غذایشان در روز جزا نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ما شما را آفریده ایم ، پس چرا تصدیق نمی کنید ? « وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ» منظور جهنّمی ها و کسانی است که اعمال بد انجام داده اند. خداوند کیفرهایی را بیان کرد که جهنّمی ها سزاوار آن هستند پس خبر داد که آن ها « فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ» در آتش باد جهّنم خواهد بود و این باد سوزان آن ها را به شدّت آشفته و ناراحت می کند و آب بسیار داغی را خواهند نوشید که روده هایشان را قطع می گرداند. « وَظِلٍّ مِّن یحْمُومٍ» در سایه آتش جهنّم که آمیخته با دود است قرار خواهند داشت. « لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِیمٍ» خنک و خوب نمی باشد. یعنی غم و اندوه، آن ها را میان این دود فراگرفته و هیچ خیر و خوبی برایشان ندارد، زیرا نفی ضد، به مثابه ی اثبات ضد آن می باشد. سپس کارهایی را بیان کرد که آنان را به این کیفرگرفتار کرده است و فرمود:« إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِینَ» یعنی دنیایشان آن ها را مغرور کرده بود و برای آن کار کرده و از آن لذّت می بردند، و خوشگذران بودند. پس آرزو و خیالاتشان آنها را از انجام عمل نیک غافل گردانده بود، پس خوشگذرانی و رفاهی که خداوند آنان را به خاطر آن مذمّت کرده است عبارت از این نوع خوشگذرانی است. « وَكَانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ» و آن ها گناهان بزرگ را انجام می دادند و از آن توبه نمی کردند و از انجام گناهان پشیمان نمی شدند بلکه بر آن چه پروردگارشان را ناخشنود می کرد اصرار می ورزیدند پس با گناهان زیادی که بخشودنی نیستند به نزد پروردگارشان آمده اند. و آن ها زنده شدن پس از مرگ را انکار می کردند و با بعید دانستن آن می گفتند:« أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ؛ أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ» چگونه پس از آن که مُردیم و خشک شدیم و به خاک و استخوان تبدیل گشتیم زنده می شویم؟! آیا پدران نخستین ما نیز برانگیخته می شوند! این محال است، خداوند در پاسخ آن ها فرمود:« قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ؛ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یوْمٍ مَّعْلُومٍ» بگو: همانا مردمان پیشین و پسین همه را خداوند زنده خواهم کرد و در روزی معینّ که خداوند برای بندگانش مقّدر نموده همه آنان را گرد می آورد، و سزا و جزاهای کارهایی را که کرده اند به آن ها می دهد. « ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ» سپس شما ای کسانی که از راه هدایت گمراه شده اید و راه گناه و زشتی را در پیش گرفته اید! « الْمُكَذِّبُونَ» و پیامبر(ص) و آن چه را از حق و وعده و عید که با خود آورده است تکذیب کرده اید، « لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ» از درخت زقوم که بدترین و بدبوترین و زشت ترینِ درخت است خواهید خورد. « فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ» و شکم هایتان را از آن پرخواهید کرد. آن چه باعث می شود تا آن ها با وجود زشتی زقوم از آن بخورند گرسنگی بیش از حد است که جگرشان را به جوش آورده و نزدیک است از گرسنگی دل هایشان از جا کنده شود. و خوراکی که با آن رفع گرسنگی می نمایند نه انسان را نیرو می دهد و چاق می کند و نه گرسنگی را برطرف می نماید. و امّا نوشیدنی آن ها بدترین نوشیدنی است و روی این خوراک آب داغ و جوشیده می نوشند؛ آبی که در شکم ها می جوشد. و این آب را همانند شترانی که به شدّت تشنه هستند می نوشند، و یا این که « هیم» نوعی بیماری است که شتران بدان مبتلا میشوند و سیرآب نمی گردند. « هَذَا نُزُلُهُمْ یوْمَ الدِّینِ» این خوراک و این آشامیدنی، مهمانی و ضیافت آن ها در روز جزاست و این ضیافت را خودشان برای خود از پیش فرستاده و آن را بر ضیافت و مهمانی خدا ترجیح داده اند. خداوند متعال می فرماید:« إِنَّ الَّذینَ ءَامَنُوا وَعَمِلوُا الصَّلِحَتِ کَانَت لَهُم جَنَّتُ الفِردَوس نُزُلاً ، خَلِدینَ فِیهَا لَا یَبغُونَ عَنَها حوَِلَاَ» بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند باغ های بهشت ضیافت آن ها می باشد و آنان در آن جاودانه می مانند و به جای آن چیزی دیگر را نمی طلبند. سپس دلیل عقلی را بر زنده شدن پس از مرگ بیان کرد و فرمود:« نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ» ما شما را پدید آورده ایم پس از آن که هیچ چیزی نبودید و شما را بدون خستگی و ناتوانی آفریده ایم . آیا کسی که بر این کار تواناست نمی تواند مردگان را زنده کند؟ آری! او بر هر چیزی تواناست . بنابراین آن ها را به خاطر این که به زنده شدن پس از مرگ باور ندارند سرزنش کرد. چون آن ها آن چه را که بزرگ تر و مهم تر از زنده شدن پس از مرگ است مشاهده می کنند و آن این که خداوند آنان را از عدم پدید آورده است. آیه ی 62-58: أَفَرَأَیتُم مَّا تُمْنُونَ آیا آن منی را که بیرون می ریزید دیده اید ? أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ آیا شما او را می آفرینید یا ما آفریننده ایم ? نَحْنُ قَدَّرْنَا بَینَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ما مرگ را بر شما مقدر ساختیم و ناتوان از آن نیستیم که عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ به جای شما قومی همانند شما بیاوریم و شما را به صورتی که از آن بی ، خبرید از نو بیافرینیم. وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ شما از آفرینش نخست آگاهید ، چرا به یادش نیاورید ? آیا درباره آفرینش خود از نطفه ای که در رحم همسران می ریزید فکر کرده اید؟ آیا شما این نطفه و آن چه از آن پدید می آید را آفریده اید؟ یا خداوندی آفریدگار است که شهوت را در وجود زن و مرد قرار داده و میان زن و شوهر دوستی و محبّت برقرار کرده که سبب تولید مثل می گردد؟! بنابراین خداوند آن ها را فراخواند تا از آفرینش نخستین بر آفرینش دوباره استدلال کنند و فرمود:« وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ» و به راستی شما آفرینش نخستین را دانسته اید، پس چرا پند نمی پذیرید؟ چرا ایمان نمی آورید به این که کسی که بر آغاز آفرینش شما توانا بوده است بر آفرینش دوباره تان نیز تواناست؟ آیه ی 67-63: أَفَرَأَیتُم مَّا تَحْرُثُونَ آیا چیزی را که می کارید دیده اید ? أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ آیا شما می رویانیدش یا ما رویاننده ایم ? لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ اگر می خواستیم خاشاکش می ساختیم تا در شگفت بمانید. إِنَّا لَمُغْرَمُونَ گویند : ما ثروت بر باد دادگانیم ، بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ما بی نصیب ماندگانیم. این منّت الهی بر بندگانش است و آن ها را به وسیله این نعمت به توحید و عبادت خویش و بازگشت به سوی خود فرا می خواند که با فراهم کردن درختان و کشتزارها به آن ها نعمت داده است، چرا که از این کاشتن رزق و روزی فراهم می شود و نیازهای انسان برآورده می شود. انسان ها نمی توانند منافع و نیازهای برآورده شده خود را بشمارند چه رسد به این که بتوانند شکر آن را ادا نمایند و حق آن را به جای آورند. پس منّت خویش را به آن ها گوشزد نمود و فرمود:« أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» آیا شما آن را از زمین بیرون می آورید؟ یا آیا شما آن را رشد می دهید؟ و آیا شما خوشه و میوه آن را بیرون می آورید تا دانه و میوه ای رسیده گردد؟ یا این که خداوند به تنهایی این کار را انجام داده و این نعمت را به شما بخشیده است؟ تنها کاری که شما انجام می دهید این است که زمین را شخم می زنید و در آن تخم می کارید سپس نمی دانید که بعد از این چه کارهایی صورت می گیرد و بیش از این نیز توانایی کار دیگری ندارید. با وجود این به آن ها گوشزد نمود که این کشتزارها در معرض بسیاری از خطرها قرار دارد امّا خداوند آن را حفاظت می نماید و برایتان باقی می گذارد تا مدّت زمانی از آن استفاده نمایید. بنابراین فرمود:« لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا» اگر بخواهیم کشتزار و میوه های آن را به گیاهی خشک و پرپر شده که سود و فایده ای ندارد تبدیل می کنیم. « فَظَلَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» آن گاه به سبب خشکیده شدن آن بعد از آن که برایش رنج برده اید و مخارج زیادی را خرج کرده اید حسرت می خورید و پشیمان می شوید و شادی تان از میان می رود و می گویید: « إِنَّا لَمُغْرَمُونَ» همانا ما دچار نقصان و زیان شدیم. و بلایی به ما رسید که ما را از پای درآورد. آن گاه می دانید که از کجا آمده اید و دچار زیان شده اید، و می گویید:« بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» بلکه ما بی بهره هستیم. پس خداوند را با ستایش بگویید که آن ها را برایتان رویانده و باقی گذارده و آن را کامل می نماید و کشتزارتان را به آفتی مبتلا نمی کند که از خیر و سود آن بی بهره باشید. آیه ی 7-68: أَفَرَأَیتُمُ الْمَاء الَّذِی تَشْرَبُونَ آیا آبی را که می نوشید دیده اید ? أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ آیا شما آن را از ابر فرو می فرستید یا ما فرو فرستنده ایم ? لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ اگر، می خواستیم آن را تلخ می گردانیدیم پس چرا سپاس نمی گویید ? وقتی خداوند متعال نعمت خویش را مبنی بر خوراک دادن به بندگانش بیان کرد، نعمت آب شیرینی که می نوشند را نیز یادآور شد. فرمود: اگر خداوند این آب را در دسترس قرار نمی داد و برایتان فراهم نمی کرد شما انسان ها نمی توانستید آن را به دست آورید. این خداوند است که آب را از ابر پایین می آورد و آن گاه به سبب باران، رودبارهایی در روی زمین پدید می آیند و در داخل زمین آب ذخیره می شود و چاه ها و چشمه های جوشان روان می شوند . و از نعمت های الهی این است که آب را شیرین و گوارا کرده است و اگر آن را شور و تلخ می گرداند استفاده ای از آن برده نمی شد. « فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ» پس چرا خداوند متعال را به خاطر نعماتی که به شما داده است شکر نمی گزارید؟ آیه ی 74-71: أَفَرَأَیتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ آیا آن آتشی را که می افروزید دیده اید ? أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ آیا درختش را شما آفریده اید یا ما آفریننده ایم ? نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِینَ ما آن را هشداری و برای مسافران رهنورد ، متاعی ساختیم. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیمِ به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوی. و این یکی از نعمت های ضروری است که مردم نمی توانند از آن بی نیاز باشند. مردم در بسیاری از کارها و برای رفع بسیاری از نیازهایشان به آتش احتیاج دارند، پس خداوند آن ها را به آتشی که از درختان پدید آورده گوشزد می نماید و می فرماید: مردم نمی توانند درخت آتش را پدید آورند و خداوند آتش را از درخت سبز آفریده است. مردم چوب های درختان را بر می افروزند و به آتش تبدیل می شود و چون نیاز خود را برآورده سازند آن را خاموش می کنند. « نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً» ما آن را تذّکری برای بندگان قرار داده ایم تا نعمت پروردگارشان و آتش جهّنم را که خداوند برای گناهکاران آماده کرده است به یاد آوردند . و این را هشداری قرار داده تا بندگانش را به سوی سرای ناز و نعمت بهشت سوق دهد. « وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِینَ» و آتش را وسیله و منفعتی برای رهگذران قرار داده ایم . خداوند به طور ویژه بیان کرد که آن را برای استفاده مسافران قرار داده، چون مسافر بیش تر از دیگران از آن استفاده می نماید. شاید به خاطر این است که دنیا همه سرای سفر و گذر است و بنده از زمانی که متوّلد می شود به سوی پروردگارش مسافر است. پس خداوند این آتش را کالا و وسیله ای برای مسافران در این دنیا قرار داده و آن را پند و یادآوری گردانده که آن ها را به یاد سرای جاویدان آخرت می اندازد. وقتی شماری از نعمت هایش را بیان کرد که بر بندگان ایجاب می نمایند. سپاس و عبادت او را به جای آورند؛ فرمان داد تا او را به پاکی و بزرگی یاد کنند و فرمود:« فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیمِ» پاکی و ستایش پروردگار بزرگت را بیان کن که اسماء و صفاتش کامل و خیر و احسانات او فراوان است. او را با قلب و زبان و اعضای بدنت ستایش بگو، چون او سزاوار ستایش است وسزاوار است که شکر او به جای آورده شود و ناسپاسی او نشود؛ به یادآورده شود و فراموش نگردد و اطاعت شود و نافرمانی اش انجام نگیرد. آیه ی 87-75: فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ پس سوگند به غروبگاه ستارگان وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ و این سوگندی است اگر بدانید بزرگ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِیمٌ هر آینه ، این قرآنی است گرامی قدر ، فِی كِتَابٍ مَّكْنُونٍ در کتابی مکنون لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ که جز، پاکان دست بر آن نزنند تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ نازل شده از جانب پروردگار جهانیان است أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ آیا این سخن را دروغ می انگارید ? وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ و نصیب خود را در دروغ انگاشتن آن قرار می دهید ? فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ پس چرا آنگاه که جان به گلوگاه رسد ، وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ و شما در این هنگام می نگرید ، تکذیب نمی کنید ? وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ما از شما به او نزدیک تریم ولی شما نمی بینید. فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَیرَ مَدِینِینَ اگر قیامت را باور ندارید ، تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ اگر راست می گویید ، بازش گردانید. خداوند به ستارگان و محل غروبشان و آن چه خداوند در این اوقات به وجود می آورد و بر عظمت و بزرگی او و یگانی اش دلالت می کند سوگند یاد می نماید. پس چیزی را که به آن سوگند یاد شده است بزرگ جلوه داد و فرمود:« وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» واگر بدانید آن سوگندی بزرگ است و این سوگند بدان جهت بزرگ است که در ستارگان و حرکتشان و فروگراییدن و غروبشان نشانه ها و عبرت های بی شماری هست. آن چه که برای اثبات آن سوگند خورده شده قرآن است و سوگند یاد شده که حق است و شکّی در آن نیست و خیر و خوبی فراوان دارد و دانش بسیاری در آن نهفته است و هر خیر و دانشی از کتاب خدا استنباط می شود و به دست می آید. « فِی كِتَابٍ مَّكْنُونٍ» در کتابی نگاشته شده است که از چشم و دید خلق پنهان و پوشیده است و این کتاب پنهان لوح محفوظ می باشد. یعنی این قرآن در لوح محفوظ نوشته شده است و نزد خداوند و فرشتگانش در ملاء اعلی مورد بزرگداشت است. و احتمال دارد منظور از کتاب پنهان کتابی باشد که در دست فرشتگانی است که خداوند آن ها را با وحی و رسالت خویش پایین می فرستد. منظور این است که این کتاب از نگاه و دسترس شیطان ها پنهان است و آن ها قدرتی برای تغییر دادن و افزودن به آن یا کاستن از آن را ندارند. « لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» جز فرشتگان بزرگواری که خداوند آن ها را از آفت ها و گناهان و عیب ها پاک گردانده قرآن را لمس نمی کنند. جز پاکان به قرآن دست نمی زنند. پس اهل پلیدی و شیطان به آن دسترسی ندارند. آیه به این مطلب اشاره می نماید که جایز نیست کسی که پاک نمی باشد به قرآن دست بزند. « تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ» این قرآن با صفت های بزرگی که برایش ذکر شد از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است؛ خداوندی که بندگانش را با نعمت های دینی و دنیوی پرورش می دهد. و بزرگ ترین پرورش و تربیتی که با آن بندگانش را پرورش داده است ، نازل کردن این قرآن است که منافع و مصالح هر دو جهان را در بردارد . خداوند با نازل کردن این قرآن رحمت و لطفی در حق بندگانش نموده که سپاس آن را نمی توانند به جای آورند. از جمله آن چه که بر آن ها واجب است آن را انجام دهند و آشکارش کنند و به سوی آن فرا خوانند این کلام است. بنابراین فرمود:« أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ» آیا این ک تاب بزرگ و پند استوار را از ترس مردم و عیب جویی و زخم زبانشان پوشیده می دارید؟ این کار شایسته نیست ، بلکه سخنی سزاوار پنهان شدن است که صاحبش به آن اعتماد نداشته باشد. امّا قرآن کریم حق است و هرکس با آن به مبارزه و کشمکش بپردازد مغلوب می شود. کلامی است که پنهان داشته نمی شود بلکه آشکار می گردد. « وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» و در مقابل منّت و احسان الهی که به آنان روزی داده است تکذیبش می کنند و نعمت خداوند را سپاس نمی گزارند و می گویند ما به سبب فلان چیز و به سبب باران از این نعمت ها برخوردار شده ایم و نعمت را به کسی دیگر که آن را نداده است، نسبت می دهند. آیا نباید شکر خداوند را به خاطر احسانش به جای بیاورید که احسان و نعمت را بر شما فرو فرستاد تا از فضل و لطف خویش بیش تر به شما بدهد؟ هان بدانید که تکذیب و کفر سبب و انگیزه رفع نعمت و آمدن عذاب می شود. « فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ؛ وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ؛ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ» چرا هنگامی که روح به حلقوم می رسد و شما در این حال نگاه می کنید؟! در صورتی که علم و آگاهی ما و فرشتگان از شما به او نزدیک تر هستند، ولی شما نمی بینید. « فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَیرَ مَدِینِینَ» اگر گمان می برید که شما پس از مرگ زنده گردانیده نمی شوید و حسابی پس نمی دهید و جزا نمی بینید، « تَرْجِعُونَهَا» چرا روح را به بدن باز نمی گردانید؟« إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ» اگر شما راست می گویید؟! حال آن که شما اقرار می کنید که از بازگرداندن روح ناتوان هستید. پس یا باید به حقّی که محمّد(ص) آورده است اقرار کنید، یا این که راه عناد و مخالفت را در پیش بگیرید، و اگر چنین کنید سرانجام بد شما مشخّص خواهد شد. آیه ی 96-88: فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ، اما اگر از مقربان باشد ، فَرَوْحٌ وَرَیحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ برای اوست آسایش و روزی و بهشت پر نعمت وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیمِینِ و اما اگر از اصحاب سعادت باشد : فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْیمِینِ پس تو را از اصحاب سعادت سلام است. وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِینَ الضَّالِّینَ و اما اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد ، فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ به آب جوشان مهمانش کنند ، وَتَصْلِیةُ جَحِیمٍ و به دوزخش در آورند. إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیقِینِ این سخن سخنی راست و یقین است. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیمِ پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی. خداوند حالات گروه های سه گانه مقّربان، و یاران راست، و تکذیب کنندگان گمراه را در قیامت ، در آغاز سوره بیان کرد. سپس حالات آن ها را به هنگام مرگ در آخر سوره بیان نمود و فرمود:« فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ» پس اگر مُرده از مقّربان درگاه خداوند باشد؛ کسانی که با انجام واجبات و مستحبات و ترک حرام و مکروه و مباحات، خود را به خداوند نزدیک می گردانند، « فَرَوْحٌ» آنان آسایش و شادی دارند و از نعمت های قلبی و روحی برخوردار خواهند بود. « وَرَیحَانٌ» ریحان کلمه جامعی است که همه انواع لذتّ های جسمی از قبیل خوردنی ها و آشامیدنی ها را شامل می شود. و گفته شده که ریحان به معنی گیاه خوشبو که معروف می باشد. و این از باب تعبیر به نوع چیزی از جنس عام آن می باشد« وَجَنَّةُ نَعِیمٍ» و باغ های پرناز و نعمت. در این باغ ها چیزهایی هست که هیچ چشمی تاکنون آن را ندیده و هیچ گوشی اخبار آن را نشنیده و تصوّر آن به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. پس کسانی که مقّرب بارگاه خداوند باشند به هنگام احتضار و در حالت نزع روح به این چیزها مژده داده می شوند؛ مژده ای که ارواح از شادی آن نزدیک است به پرواز در آیند. همان طور که خداوند متعال فرموده است :« إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهَ ثُمَّ استَقَمُوا تَتَنَّزلُ عَلَیهُم المَلَئِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحزَنُوا وَأّبشِروُا بِالجَنَّّةِ الَّتیِ کُنُتم تُوعَدُون؛ نَحنُ أَولِیآوُکُم فِی الحَیَوةِ الُّدنیَا وَفِِی الاَخِرَةِ وَلَکُم فِیهَا مَا تَشتَهِی أَنفُسَکُم وَلَکُم فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ؛ نُزُلَا مِّن غَفُورِ رَّحیم» بی گمان کسانی که گفتند:« پروردگار ما الله است»، سپس پایداری ورزیدند، بر آنان فرشتگان فرود می آیند و می گویند:« نترسید واندوهگین مباشید و به بهشتی که وعده داده می شوید شاد باشید. ما دوستان شما هستیم هر آن چه که بخواهید و دوست بدارید در بهشت مهیا است». و آن به عنوان مهمانی از جانب پروردگار آمرزنده مهربان است. و این فرموده الهی که می فرماید:« لَهُمُ البُشریَ فِی الحَیوَةِ الدُّنیَا وَفِی الاَخِرة» آنان را در زندگانی دنیا و آخرت مژده است. چنین تفسیر شده که این بشارت و مژده، بشارت در زندگانی دنیا می باشد. « وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیمِینِ» و اگر از یاران راست باشد. آن ها کسانی هستند که واجبات را انجام داده و محرّمات را ترک گفته اند، گرچه از آن ها در انجام پاره ای از وظایف کوتاهی سرزده، کوتاهی ای که به ایمان و یگانه پرستی آنان خللی وارد نکرده است. پس به هریک از این ها گفته می شود:« سَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْیمِینِ» از سوی یاران دست راستت درودت باد. یعنی وقتی به آن ها می رسد به او سلامی می کنند. و یا این که به او گفته می شود از همه آفت ها و بلاها و عذاب به دور و سلامت هستی چون تو از دست راستی ها هستی، کسانی که از عذاب و کیفر در امان می باشند. « فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ؛ وَتَصْلِیةُ جَحِیمٍ» هنگامی که به نزد پروردگارشان می آیند، ضیافت آنان عبارت است از وارد شدن به آتش؛ آتشی که از همه سو آن ها را فرا می گیرد و به دل هایشان می رسد. و هرگاه از شدّت تشنگی کمک بطلبند. « یُغَاثُوا بِمَآءِ کَالمُهلِ یَشوِی الوُجوُه َ بِئسَ الشَّرَابُ وَسَأء ت مُرتَفَقَاً» با آب جوشانی که صورت ها را کباب می کند به فریاد آن ها پاسخ داده می شود. چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است! « إِنَّ هَذَا» آن چه خداوند ذکر نمود که بندگان را در مقابل کارهای نیک و بدشان سزا و جزا خواهد داد، « لَهُوَ حَقُّ الْیقِینِ» حق و یقینی است که شک و تردیدی در آن نیست، و قطعا تحّقق می یابد. و خداوند در این باره دلایل قطعی به بندگانش نشان داده است تا جایی که خردمندان چنان باوردارند که گویا این جزا را می چشند و حقیقت آن را مشاهده می کنند. پس آن ها خداوند را به خاطراین نعمت بزرگ ستایش می نمایند. بنابراین خداوند متعال فرمود:« فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیمِ » پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن. پاک و منزّه است پروردگار بزرگ ما و بسی برتر و والاتر است، و به دور است از آن چه ستمگران و منکران می گویند. و ستایش پروردگار جهانیان را سزاست، ستایشی پاک و خجسته و بس فراوان. پایان تفسیر سوره واقعه
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|