|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>ارجاع
شماره مقاله : 9458 تعداد مشاهده : 247 تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390
|
ارجاع . [ اِ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ): ارجعه اﷲ. || چیزی را بسوی چیزی متوجه گردانیدن . (غیاث اللغات ). || رجوع کردن امری . احاله . || نفع بخشیدن . (منتهی الارب ): ارجع اﷲ بیعته ؛ نفع بخشد خدای عقد بیع او را. || خریده را بازگردانیدن . (منتهی الارب ). پس دادن . || دست سپسایگی دراز کردن بگرفتن چیزی . (منتهی الارب ). || ارجاع ابل ؛ فربه شدن شتر بعد لاغری . فربه شدن اشتر پس از نزاری . (تاج المصادر بیهقی ). || در مصیبت «انا للّه و انا الیه راجعون » گفتن . || غائط کردن . (منتهی الارب ). حدث کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || ارجع الشیخ ؛ دور بیمار شد پیر و تا یک ماه جسم و طاقت او بحال خود نیامد. (منتهی الارب ). || ارجاع نظر؛ اعاده ٔ آن . بار دوم دیدن . بازدید. || ارجاع کردن (کاری را)؛ محول کردن آن . || متولی کردن
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|