|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره شمس > تفسیر سوره شمس از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9721 تعداد مشاهده : 355 تاریخ افزودن مقاله : 24/1/1390
|
تفسیر سوره شمس
مکی و 15 آیه است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 15-1: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا سوگند به آفتاب و روشنی اش به هنگام چاشت ، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا و سوگند به ماه چون از پی آن بر آید ، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا و سوگند به روز چون گیتی را روشن کند ، وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا و سوگند به شب چون فرو پوشدش ، وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا و سوگند به آسمان و آن که آن را برآورده ، وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا سوگند به زمین و آن که آن را بگسترده ، وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا و سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا سپس بدیها و پرهیزگاریهایش را به او الهام کرده قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا که : هر که در پاکی آن کوشید رستگار شد ، وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا و هر که در پلیدی اش فرو پوشید نومید گردید كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا قوم ثمود از روی سرکشی تکذیب کردند إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا آنگاه که شقی ترینشان برخاست ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا پیامبر خدا به آنها گفت که ماده شتر خدا را سیراب کنید فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا تکذیبش کردند و شتر را پی کردند پس پروردگارشان به سبب گناهشان وَلَا یخَافُ عُقْبَاهَا و او از سرانجام کرده خویش بیمناک نشد. خداوند به این نشانه های بزرگ بر نفس های رستگار و گناهکار سوگند یاد کرده است و می فرماید: سوگند به خورشید و نور آن، و فوایدی که از آن بر می آید. « وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا» و سوگند به ماه وقتی که در منازل (آسمان) و در تابش ن ور به دنبال خورشید می آید. « وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا» و سوگند به روز چون آنچه را که روزی زمین است روشن سازد. « وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا» و سوگند به شب چون همه آنچه را روی زمین است فرا گیرد. پس پی در پی آمدن منظم تاریکی و روشنایی و خورشید و ماه در این جهان و فراهم شدن منافع بندگان به وسیله ی آنها بزرگترین دلیل است بر این که خداوند به همه چیز تواناست و بر هر کاری تواناست و اینکه خداوند یگانه معبود به حق است و هر معبودی غیر از او باطل می باشد. « وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا» احتمال دارد که «ما» م وصوله باشد و این طور معنی شود: سوگند به آسمان و بانی آن که خداوند متعال است. و احتمال دارد که «ما» مصدریه باشد پس این طور معنی می شود: سوگند به آسمان و بنای آن که در نهایت زیبایی و استواری آفریده شده است. « وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا» و سوگند به زمین و به آن که زمین را گسترده و پهن کرده است به نحوی که مردم می توانند از آن استفاده ببرند.« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا» و سوگند به نفس و آن که به آن سامان داد. احتمال دارد که منظور از نفس، نفس سایر مخلوقات و موجودات زنده باشد. و معنای عامّی که واژه ی نفس در اینجا بر آن دلالت می نماید موید این احتمال است. و احتمال دارد که به نفس انسان مکلف سوگند خورده باشد، به دلیل آیاتی که به دنبال این می آید. به هر حال نفس نشانه بزرگی است از نشانه های خداوند که شایسته است به آن سوگند یاد شود چون نفس بسیار لطیف و نازک است و حالات آن به سرعت انتقال می یابد و تغییر می کند، و تحت تاثیرات حالات روانی از قبیل اندوه و اراده و محبت و نفرت قرار می گیرد. و اگر نفس نبود بدن فقط یک مجسمه ی بی فایده بود و آفرینش نفس نشانه ای از نشانه های بزرگ خداست. « قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا» همانا هرکس نفس خود را از گناهان و عیب ها پاکیزه بدارد و آن را با اطاعت خداوند و علم مفید و عمل صالح بیاراید رستگار شده است. « وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» و کسی که نفس ارجمند خود را مستور گرداند که در حقیقت سزاوار آن نیست که آن را مخفی و مستور گرداند و آن را خوار و ذلیل بگرداند و آن را به وسیله ی آلودگی به رذایل و نزدیک شدن به عیب ها و ارتکاب گناهان ، و ترک کردن صفاتی که نفس را کامل می گرداند و آن را رشد می دهد، و نیز با متصف شدن به صفاتی که نفس را ملّوث می گرداند. کسی که چنین کند زیانکار و ناکام می گردد. « كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا» قوم ثمود به سبب سرکشی و تکبر و سرباز زدن از پذیرفتن حق و سرکشی در برابر پیامبرشان حق را تکذیب کردند.« إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا » بدبخت ترین قوم که «قدار بن سالف» بود برای پی زدن شتر بلند شد. پس همه بر این کار اتفاق کردند و او را به این کار فرمان دادند و او اطاعت نمود. « فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا» پیامبر خدا صالح علیه السلام در حالی که آنان را برحذر می داشت به آن ها گفت: از کشتن و پی زدن شتر خدا که آن را برایتان نشانه و معجزه بزرگی قرار داده است بپرهیزید و این نعمت خدا را که از شیر آن می نوشید با پی زدن شتر پاسخ ندهید. « فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ؛ وَلَا یخَافُ عُقْبَاهَا» آن ها پیامبرشان صالح علیه السلام را تکذیب کردند و شتر را کشتند و خداوند آنان را به سزای گناهانشان هلاک کرد و عذاب او همه را فرا گرفت و بانگ مرگباری از بالای سرشان بر آنان فرستاد و لرزه، آن ها را از زیر فرا گرفت پس بیهوش به زمین افتادند. و عقوبت و هلاکت همه آن ها را به طور یکسان فراگرفت و خداوند از عاقبت و سرانجام کیفرش نمی ترسد. و چگونه کسی می ترسد که او چیره است و هیچ مخلوقی از قهر و تصرف او بیرون نمی رود، کسی که در تمام احکام تشریعی و تقدیری اش فرزانه و با حکمت است؟! پایان تفسیر سوره شمس
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|