Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«حق الله على العباد أن يعبدوه، ولا يشركوا به شيئاً، وحق العباد على الله أن لا يعذب من لا يشرك به شيئاً».
 حق خدا بر بندگانش این است که او را پرستش کنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که کسی را که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، عذاب ندهد.

 متفق علیه، صحیح بخاری 5/2312 حدیث (5912)، وصحیح مسلم 1/58 حدیث (30).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>اعجاز قرآن و سنت>اعجاز قرآن و سنت > انشقاق نجومی قمر

شماره مقاله : 9957              تعداد مشاهده : 268             تاریخ افزودن مقاله : 20/2/1390

 انشقاق نجومی قمر
 

در سال 1610 میلادی، گالیله كشف كرد كه سیاره «زحل» با سه طبقه دایروی محاط گردیده است كه این طبقات دایروی، نوعی كمربند را پیرامون آن تشكیل داده‌اند.
یافته‌های بعدی نشان داد كه وجود طبقات دایروی به سیاره زحل منحصر نبوده، بلكه سیارات دیگری نیز وجود دارند كه دارای همچو  طبقات دایروی شكل می‌باشند. در سال 1750م یك تن از علمای دانش نجومی به نام «رایت» گفت كه این حلقات دایروی پیرامون زحل، در واقع عبارت از تعدادی سیارات بی نهایت كوچك اند كه بر محور آن می‌چرخند. تا آنکه با اختراع آلات و ابزار پیشرفته‌تر نجومی، علم جدید در این رابطه به یك نظریه قاطع‌تر دست یافت و حجّت دانش نجوم «سیر جیمس جینز» در كتاب خود: «ستارگان در سیر و سفرهایشان» با استناد به نظریات علمی «ماكسویل» گفت: «این حلقات دایروی از نقطه نظر علمی شگفت‌ترین اجرام آسمانی می‌باشند. یافته‌های جدید دانش نجومی نشان می‌دهد كه این حلقات، قطعاتی كوچك از یك جسم بزرگتری هستند كه روزگاری یك قمر عادی كامل الوجود از اقمار زحل بوده است و این قمر رفته رفته به منطقه خطر زحل داخل گردیده و در نتیجه پارچه پارچه و قطعه قطعه شده است؛ زیرا این منطقه خطر، محدوده‌یی است كه هیچ جسم كوچكتری از زحل وارد آن نمی‌شود مگر اینکه خرد و پارچه گردیده و قطعه قطعه می‌شود. سرگذشت این قمر زحلی نیز درست همانند سرگذشت سیاره بزرگتر دیگری است كه در زمانهای بسیار دور گذشته به جوار خورشید به پناه آمده بود، اما خورشید آن را پارچه پارچه ساخته و از آن خانواده فعلی خویش (مجموعه شمسی) را تشكیل داد. همچنین زحل نیز نزدیك‌ترین قمر به خود را به میلیونها قطعه كوچك پارچه پارچه نموده و از این قطعات، حلقات دایروی پیرامون خویش را تشكیل داده است».
جیمس جینز ادامه می‌دهد: «بنابراین، هیچ گریزگاهی از تكرار این وضعیت در قمر ما نیز در آینده‌های دور وجود ندارد، چه شكی نیست كه قمر ما اندك اندك به زمین نزدیك و نزدیكتر می‌گردد و این نزدیكی در نهایت به سرحدی خواهد رسید كه برای سلامتی قمر بسیار خطرساز است و در این هنگام است كه قضای الهی كار خود را می­كند و آنگاه قمر شق گردیده، پارچه پارچه می‌شود و به این ترتیب، زمین ما از داشتن قمر خود بی‌نصیب می‌گردد.  البته زمین در این هنگام همانند زحل از قمر پارچه پارچه شده خود، حلقات دایروی كمربند مانندی را به دور خویش تشكیل می‌دهد و این حلقات نه فقط نوری همانند نور قمر فعلی را به زمین خواهند فرستاد، بلكه در طول تمام شب‌های سال، زمین ما همانند شب‌های مهتابی 14 و 15 منور خواهد بود».
بحث‌ها  و بررسیهای نجومی باز هم در باره این نظریه استمرار یافت و در نهایت این نتیجه به دست آمد كه بلی؛ به راستی هم قمر ما اكنون در همان مسیر و مداری قرار ندارد كه در هنگام تشكیل مجموعه شمسی در آن قرار داشته است، بلكه از آن هنگام تا اكنون، قمر به زمین بسیار نزدیكتر گردیده  است و هر چند این نزدیكی بسیار به كندی پیش می‌رود، اما با توالی زمان، سرانجام قمر به منطقه‌یی وارد خواهد شد كه بر نیروی جاذبه‌یی كه آن را در فاصله بی‌خطر از زمین قرار داده است، غلبه خواهد كرد. البته نخستین نشانه ورود قمر به منطقه خطر، عبارت خواهد بود از زلزله‌های ویرانگر در داخل قمر كه این زلزله‌ها روز به روز با نزدیك‌شدن بیشتر آن به زمین، شدید و شدیدتر گردیده و شكل هولناكی را به خود خواهد گرفت و در نهایت به شق‌شدن آن خواهد انجامید.
 شایان ذكر است كه از نقطه نظر علمی هیچ استبعادی ندارد كه پارچه پارچه‌شدن قمر، بر قوه جاذبه كواكب و اجرام دیگر آسمانی كه جاذبه قمر در نگهداشت آنها مؤثر است، نیز تأثیر منفی به جای گذاشته و نهایتاً موجب اختلال در حالات و حركات آنها گردد و باز این اختلال در نیروهای جاذبه میان سیارات و كواكب دیگر، می‌تواند به نوبه خود منجر به سقوط آنها به سوی زمین، یا سقوط زمین در خورشید و یا حتی هر احتمال خطرناك و نابودكننده دیگری بشود كه هرگز در تصور ما نمی‌گنجد.
پس آیا شق‌شدن قمر با این كیفیت، خود دلیل نزدیكی قیامت نمی‌باشد؟ و سرانجام آیا این خود گواه حقّانیت قرآن كریم و تفسیر آیه اول سوره قمر نیست كه پروردگار متعال در آن می‌فرماید:
اقْتَرَبَتْ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ
«قیامت نزدیك شد و قمر شق گردید»
به راستی كدام كتاب، كدام نظریه علمی و كدام دانشمند توانسته است یك هزار و چهارصد سال قبل، از حقیقت «شقّ القمر» سخنی به میان آورد؟ آیا قرآن در عین حالی كه بی نیاز از گواهی و پشتیبانی علم است با این معجزات علمی خویش، بر یاوه‌های مخالفان و معاندان این دین مبین مهر ابطال نمی‌كوبد؟
*
در اینجا توضیحاً اضافه می­نمایم كه معجزه «شق القمر» به نقلی صحیح الاسناد در بخاری و مسلم و كتابهای دیگر حدیث روایت شده است. از جمله این روایات، یكی هم روایت حضرت عبدالله بن مسعود (رض) است كه خود از شهود عینی این حادثه خارق‌العاده بود. اما به رغم صحت این روایات، در باره قضیه شق‌شدن نجومی قمر كه آیه مباركه آن را به عنوان نشانه نزدیكی قیامت ذكر كرده است، و رویداد شق‌شدن آن در عهد نبوی، میان دانشمندان و مفسران اسلامی بحث و كنكاش وجود داشته است.
امام رازی در «تفسیر كبیر» خود بر آن است كه «شقّ القمر» در آینده اتفاق خواهد افتاد و ذكر آن به صیغه ماضی، از فنون بلاغی قرآن كریم است كه احیاناً حوادث و رویدادهایی را كه در آینده به وجود می‌آیند، با فعل ماضی (زمان گذشته) بیان می‌نماید كه این به معنی تأكید بیشتر بر وقوع حتمی  آن حوادث در آینده است. دلیل این مدعا آنكه تعبیر فوق در قرآن كریم نمونه‌های فراوان دیگری نیز دارد. مثلاً در آیه اول از سوره مباركه نحل می‌فرماید:
أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ
«قیامت آمد و شتابزده آن را جویا مشوید»
كه فعل «أَََتی» با آنكه فعل ماضی (زمان گذشته) است، اما در اینجا مفید معنی استقبال (آینده) می‌باشد.
امام حسن بصری رحمه الله نیز به همین عقیده است، چنانكه ابوحیان اندلسی به نقل از وی می‌گوید: «معنی آیه مباركه این است كه چون قیامت فرا رسد، قمر نیز بعد از نفخه دوم شق می‌شود».
اما تعداد بیشتری از علما به این عقیده اند كه «قمر» در عهد رسالت شق گردیده و این معجزه در برابر اجتماع بزرگی از مسلمانان و مشركان در منطقه «منی» در مكه مكرمه رونما شده است.
بعضی از مفسران در مقام توفیق میان دو رأی می‌گویند كه معجزه شق‌القمر در عهد رسالت با تصرّف بصری واقع گردید. كه امام ابوحامد غزالی و شاه ولی الله دهلوی از این شمارند. این مفسران انشقاق قمر را در عهد رسالت به معنی انشقاق ظاهری یا انقسام نوری دانسته و انشقاق آن در آینده را از نوع انشقاق نجومی كه نشانه برپایی قیامت می‌باشد، تفسیر نموده اند.
 
به نقل از: تجلی قرآن در  عصر علم  (نگاهی تطبیقی به اعجاز علمی قرآن کریم در پرتو علوم جدید)، عبدالرؤوف مخلص هروی استاد دانشکده شرعیات دانشگاه هرات افغانستان
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3909
دیروز : 5614
بازدید کل: 8794068

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010