|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عروه بن مسعود رضی الله عنه > اسلام آوردن وی
شماره مقاله : 9990 تعداد مشاهده : 313 تاریخ افزودن مقاله : 24/2/1390
|
إسلام عروة بن مسعود ذكر ابن إسحق أنَّ رسول الله صلى الله عليه وسلم لما انصرف عن ثقيف اتَّبع أثره عروة بن مسعود حتى أدركه قبل أن يصل إلى المدينة، فأسلم وسأله أن يرجع إلى قومه بالإِسلام. فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم «إنَّهم قاتلوك» ــــ وعرف رسول الله صلى الله عليه وسلم أنَّ فيهم نخوة الامتناع للذي كان منهم ــــ فقال عروة: يا رسول الله، أنا أحب إليهم من أبكارهم، وكان فيهم كذلك محبَّباً مطاعاً.
دعوة عروة لقومه إلى الإِسلام واستشهاده في الله فخرج يدعو قومه إلى الإِسلام رجاء أن لا يخالفوه بمنزلته فيهم، فلما أشرف على عُلِّيَّة له ــــ وقد دعاهم إلى الإِسلام وأظهر لهم دينه ــــ رمَوْه بالنبل من كل وجه، فأصابه سهم فقتله. فقيل لعروة ما ترى في دمك؟ قال: كرامة أكرمني الله بها، وشهادة ساقها الله إليَّ. فليس فيَّ إلا ما في الشهداء الذين قتلوا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن يرتحل عنكم، فادفنوني معهم، فدفنوه معهم. فزعموا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال فيه: «إن مَثَلَهُ في قومه كمثل صاحب ياسين في قومه».
برگشتن پیغمبر خدا صلی الله علیه و سلم از ثقیف و اسلام آوردن عُروه بن مسعود ابن اسحاق یادآور شده است، كه چون رسول خدا صلی الله علیه و سلم از ثقیف برگشت، عروه بن مسعود به قصد ایمان آوردن به دنبال پیامبر صلی الله علیه و سلم خارج شد، وخود را قبل از این كه پیامبر صلی الله علیه و سلم به مدینه برسد، به او رسانید. خودش مسلمان شد و از پیامبر صلی الله علیه و سلم اجازه بازگشت به سوى قومش را خواست، تا آنها را به اسلام دعوت نماید. پیامبر صلی الله علیه و سلم به او فرمود: «آنها تو را به قتل مىرسانند.» - چون پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم نخوت وتكبرى را كه در آنها به عنوان قوّه بازدارنده وجود داشت، به علت آنچه از ایشان (در غزوه حنین) دیده بود مىدانست - عروه پاسخ داد: اى رسول خدا، آنها مرا از دوشیزگان خود محبوبتر مىدانند، و او از چنان حیثیت ومقامى در میان آنها برخوردار بود، كه همه دوستش داشتند، و از وى اطاعت مىكردند. عُروه و دعوت نمودن قومش به سوى اسلام و شهادتش در راه خدا به این ترتیب وى به سوى قوم خود خارج شد تا آنها را به سوى اسلام دعوت نماید، البته به این امید، كه با وى به خاطر منزلتى كه در میان آنها دارد مخالفتى صورت نخواهد گرفت، ولى هنگامى كه به بالا خانهاى كه داشت وارد شد - قبل از آن ، آنها را به طرف اسلام دعوت نموده، و اسلام خودش را نیز براى شان اعلان نموده بود - (وى را موقع نداده) از هر طرف تیر بارانش نمودند، و به او تیرى اصابت كرد و جان داد. به عروه گفته شد: درباره خونت چه مىگویى؟ او در پاسخ گفت: این یك كرامتى بود كه خداوند مرا به آن عزّت بخشید، و شهادتى است كه آن را به سویم فرستاد، و حالت من نیز مانند همان شهدایى است[1] كه قبل از حركت پیامبر صلی الله علیه و سلم از اینجا، در ركاب وى به شهادت رسیدند، و مرا نیز با آنها دفن كنید، و طبق وصیتش او را در كنار آنها دفن نمودند. به نظر مىرسد كه پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم درباره وى گفت: «مثال وى در قومش ،مانند صاحب یاسین[2] است میان قومش».
[1] اينها همان شهدايى هستد كه در محاصره طائف به شهادت رسيدند، و تعدادشان به بيست شهيد بالغ مىگردد. [2] وى حبيب نجار مىباشد كه اهل انطاكيه را در هنگام آمدن فرستادگان مسيح (عليه السلام) به سوى ايمان دعوت نمود، و قومش او را به قتل رسانيدند، كه اين قصه در سوره يس مذكور است.
از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|