Untitled Document
 
 
 
  2025 Oct 14

----

21/04/1447

----

22 مهر 1404

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "إن رجلا كان فيمن كان قبلكم أتاه الملك ليقبض روحه ، فقيل له : هل عملت من خير؟ قال : ما أعلم ، قيل له : انظر، فقال : ما أعلم شيئا، غير أني كنت أبايع الناس في الدنيا وأجازيهم، فأنظر الموسر، وأتجاوز عن المعسر، فأدخله الله الجنة" (روايت بخاري)
«يكى از كسانى كه قبل از شما زندگى ميكرد، ملك الموت (براى قبض روحش) نزد او آمد و به او گفته شد: آيا تا بحال كار نيكى انجام داده اى؟ او گفت: چيزى در نظرم نيست. به او گفته شد: بياد خود بياور. او گفت: چيزى در نظرم نيست، مگر اينكه با مردم در دنيا تجارت ميكردم (و به آنها قرض ميدادم) و آنها را پاداش ميدادم، بدين جهت كه اشخاص توانگر را مهلت ميدادم و اشخاص تنگدست را ميخشيدم. پس خداوند او را (بخاطر اين عمل او را بخشيد و) بهشتى كرد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>تصوف > خیالبافی اهل تصوف

شماره مقاله : 2538              تعداد مشاهده : 367             تاریخ افزودن مقاله : 19/5/1389

خيالبافي اهل تصوف

 

مشايخ اهل تصوف ادعاي تصرف و تسلط بر جهان هستي و حتي آخرت را نيز مطرح كرده اند، غزالي در «احياء علوم الدين» بعضي از خيال بافي هاي آنان را نقل كرده، از جمله: [عبدالقادر الجيلاني يا متصرف بالأكوان] "عبدالقادر گيلاني اي متصرف در جهانِ هستي."[لو أرادوا أن لا تقوم الساعة لم تقم] "اگر اولياء نخواهند قيامت برپا شود، برپا نمي شود."

آنها ادعا كرده اند كه شيوخ، جاسوس دلها است و بدون آگاهي صوفي و مريد، به دل او وارد شده و از اسرار وي آگاهي مي يابد. پس بر مريد واجب است در مقابل شيخ مانند مرده ی زير دست مرده شور باشد و حتي به آنها دستور داده اند هرگز از شيخ خود، علت انجام كارهايش را نپرسند و خداي ناخواسته به وي اعتراض نكنند و حتي اگر ديدند كه شيخ زنا مي كند، فوراً برايش شرايط غسل فراهم كرده و كارش را زنا نپندارند، چون آن كار در ظاهر و جلوي چشم آنان زنا است، اما در باطن امر مهم و عام المنفعه اي است، كه مريد توان ديدن آن را نداشته و اينگونه مي بيند، بر عقل آنها مسلط گشته و توان فكر كردن از آنها را گرفته اند. اين دو جمله در ميان آنان بسيار مشهور است1.[ما أفلح مريد قال لشيخه لم] "مريدي كه در مقابل شيخ خود كلمه چرا گويد، هرگز رستگار نمي شود."2. [لا تعترض تنطرد يقفل عليك الباب] "هرگز به شيخ خود اعتراض مكن تا در (رحمت) بر تو بسته نشود." و مريدان و منسوبان را مجبور كرده اند كه هيچ سخني جز سخن آنان، حتي سخن شيخ ديگري را نيز نشنوند، چون [المريد بين شيخين كالأمرة بين زوجين] "مريدي كه دو شيخ دارد، همانند زني است كه دو شوهر دارد."

مشايخ تصوف، مريد و منسوبين بيچاره را از علوم شرعي محروم كرده و آنها را به يادگيري كارهاي خلاف شرع و خرافاتي همچون ياري جستن از غير الله تعالي، حلول و وحدت وجود، توسل نامشروع، رقص و پايكوبي، اذكار [بدعی]، اشعار و صلوات بدعي و شركي، دف زني و دهل كوبي، دست بوسي شيخ و تعظيم و تقديس وي، بركت جستن بوسيلة دست، لباس، مو و ساير اعضاي شيخ، داستانهاي دروغين، انجام كارهاي خارق العاده بنام كرامت و غيره عادت داده اند.

از جمله حكايات دروغيني كه ذكر مي كنند، اين است كه شيخي بهنگام عبور از روي دريا، كلمة بسم الله را گفته و شروع به راه رفتن بر روي آب كرده و به مريدش دستور داد كه بجاي بسم الله، كلمه مدد يا شيخ را بگويد. مريد هم مدد يا شيخ را گفته و بدنبال وي راه افتاد. اما در نيمه دريا وسوسه شد و در دل خود گفت: چرا مستقيماً از الله تعالي كمك نخواهم؟ اما بمحض بر زبان آوردن كلمه ی بسم الله در آب فرو رفت. فوراً شيخ او را نجات داده و گفت: اين جزاي مخالفت با دستور من بود و مريد عهد كرد كه هرگز از خدا طلب نكند.

فردي سوگند مي خورد كه بخدا سوگند شيخ من از پيامبر بزرگتر است، وقتي علت گفته اش را پرسيدم گفت: چون پيامبر هميشه به نزد شيخ من مي آيد و علم لدني را از وي مي آموزد.

 

گرفته شده از کتاب: تصوف در ترازوي قرآن و سنت

تأليف: شيخ محمد بن جميل زينو (استاد و مدرس دارالحديث مكه مكرمه)

مترجم: عبدالرحمن حسين پور

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام ابوحنیفه نعمان ‌بن ثابت رحمه الله فرموده است: «لایحلّ لأحدٍ أن یأخذ بقولنا مالم یعلم من أین أخذناه» (برای احدی جایز نخواهد بود که سخن ما را بدون اینکه بداند ما آن را کجا گرفته‌ایم، بپذیرد). ابن عبدالبر در «الانتقاء فی فضائل الثلاثه الفقهاء» (145)، ابن قیم در «اعلام الموقعین» (2/309) و ابن عابدین در «حاشیه» «البحر الرائق» (6/293) و شعرانی در «المیزان» (1/55)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 52
دیروز : 10976
بازدید کل: 12707048

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010