Untitled Document
 
 
 
  2024 Apr 16

----

07/10/1445

----

28 فروردين 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "ما تركت بعدي في أمتي فتنة أضر على الرجال من النساء" (متفق عليه)، يعنى: "پس از خودم در امتم چيزى خطرناكتر از فتته زنان براى مردان ترك نكردم".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره رعد > تفسیر سوره رعد از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9244              تعداد مشاهده : 377             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره رعد


بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 1:
المر تِلْكَ آیاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِی أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یؤْمِنُونَ الف. لاكم. میم. راء. این آیات كتاب (قرآن) است، و آنچه كه از سوی پروردگارت به سوی تو نازل شده حق است، ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند.
خداوند متعال خبر می دهد که این قرآن نشانه ها و آیاتی را دربردارد که بندگان را به تمام اصول و فروع دین راهنمایی می نماید. قرآن کتابی است که از سوی پروردگار نازل شده، و حق آشکار است، زیرا تمامی آنچه را که از آن خبر داده راست است و دستورات و نواهی آن مبتنی بر عدل می باشد و با دلیل و حجت های قاطع مورد تایید قرار گرفته است. پس هر کس به فراگرفتن و علوم آن روی بیاورد از زمرۀ کسانی خواهد بود که به حق اگاهی دارند، حقی که آگاهی یافتن از آن باعث می شود تا آدمی به آنچه خداوند دوست دارد عمل نماید.
(وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یؤْمِنُونَ) ولی بیشتر مردم از روی نادانی و اعراض و بی مبالاتی و یا از روی عناد و ستمگری به این قرآن ایمان نمی آورند، پس بیشتر مردم از آن بهره مند نمی شوند، چون ایمان که باعث بهره بردن از آن است در دوران آنان وجود ندارد.
آیه ی 4-2:
اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ یجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یدَبِّرُ الأَمْرَ یفَصِّلُ الآیاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ خداوند ذاتی است که آسمانها را بدون ستون هایی که آنها را ببینید بر پا داشت، آن گاه بر عرش بلند و مرتفع گردید، و خورشید و ماه را رام کرد، هر یک تا زمان معین روان است، خداوند کار هستی را تدبیر می کند و او آیات را بیان می دارد تا شما به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید.
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ و او ذاتی است که زمین را گسترانید و در آن کوهها و رودها قرار داد و از هر میوه ای جفتی دوگانه آفرید، شب را بر روز می پوشاند، بی گمان در این (امور) نشانه هایی است برای آنان که می اندیشند.
وَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیرُ صِنْوَانٍ یسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُكُلِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یعْقِلُونَ و در روی زمین قطعه زمینهای به هم پیوسته و باغهایی از درختان انگور و کشتزارها وجود دارد، و درختان خرمای هم ریشه و نا هم ریشه که با یک آب آبیاری می شوند، اما برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری می دهیم، بی گمان در این نشانه هایی است برای کسانی که خرد می ورزند.
خداوند متعال خبر می دهد که او در آفرینش و تدبیر امور جهان یگانه است و در شکوه و فرمانروایی یکتاست. پس تنها او معبود است و عبادت جز برای او شایسته نیست. بنابراین فرمود: (اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ) خداوند ذاتی است که آسمانها را با وجود بزرگی و گستردگی آنها با قدرت بیکران خویش بر پا داشت. (بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا) بدون اینکه زیر آسمانها ستون وجود داشت باشد، زیرا اگر ستونی بود شما آن را می دیدید. (ثُمَّ ) پس از اینکه خداوند آسمانها و زمین را آفرید، (اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ) بر عرش که بزرگترین آفریده ها است بلند و مرتفع گردید، آن گونه که شایستۀ بزرگی اوست و آن طور که مناسب کمال او می باشد.
(وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ) و خورشید و ماه را در راستای منافع بندگان و چهارپایان، و به منظور فراهم شدن میوه هایشان رام کرد،( كُلٌّ یجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى) هر یک از خورشید و ماه بر حسب تدبیر خداوند توانا و دانا تا مشخص در گردش و حرکت منظم به سر می برند، و آنها سست و خسته نمی شوند تا آن وقت که زمان مشخص فرا می رسد، و آن زمانی است که خداوند بساط جهان هستی را بر می چیند و مردم را به جهان آخرت می برد که سرای همیشگی است. پس در آن وقت خداوند آسمانها را درهم می پیچد و زمین را دگرگون می سازد . و خورشید و ماه بی فروغ گشته و هر دو را در آتش می اندازد تا کسانی که خورشید و ماه را می پرستیدند بدانند که این دو سزاوار عبادت نیستند و آن وقت به شدت حسرت می خورند، و کافران به دروغگویی خود پی می برند.
(یدَبِّرُ الأَمْرَ یفَصِّلُ الآیاتِ) خداوند کار هستی را تدبیر می نماید و آیات را بیان می دارد؛ هم جهان هستی را آفریده و هم به تشریع احکام می پردازد. یعنی خداوند بزرگ بر تخت پادشاهی بلند و مرتفع گردید و امور جهان بالا و پائین را تدبیر می نماید، پس می آفریند و روزی می دهد و عده ای را ثروتمند می نماید و برخی را فقیر می کند، و مقام گروهی را بالا می برد، و کسانی را ذلیل می کند و منزلت آنان را پایین می آورد، و از لغزش چشم پوشی می نماید، مشکلات و سختی ها را دور می کند و قضا و قدر خود را در اوقات مناسب جاری می نماید، قضا و قدری که از پیش به آن آگاهی دارد و قلمش بر انجام آن جاری شده است، و فرشتگان بزرگوار خود را برای تدبیر آن چه که آنان را مامور اجرای آن گردانده است می فرستد.
کتابهای خود را بر پیامبران فرو می فرستد و قوانین و نواهی و اوامری را که بندگان به آن نیاز دارند بیان می نماید و آن را تا آخرین حد شرح و توضیح می دهد. ( لَعَلَّكُم ) تا به سبب نشانه های آفاقی و آیات قرآنی که برایتان فرستاده است، (بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ) به ملاقات پروردگارتان یقین حاصل کنید. زیاد بودن دلیل و روشن و واضح بودن آن سبب حاصل شدن یقین در همه ی امور الهی می شود، به خصوص در امور عقیدتی مهم، مانند رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ و بیرون آمدن از قبرها.
مسلماً خداوند با حکمت است و مخلوقات را بیهوده نیافریده و آنها را رها نمی کند، پس همانطور که خداوند پیامبرانش را فرستاده و کتابهایش را نازل کرده است تا بندگان را امر و نهی کند، باید آنها را به جهانی ببرد که در آنجا نیکوکارانش را پاداش و جزا دهد و بدکاران را به سبب کارهای بدشان مجازات نماید.
(وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ )و او ذاتی است که زمین را برای بندگان آفریده و آن را گسترادنیده و برکات فراوانی در آن قرارداده و آن را برای زندگی آماده ساخته و منافع زیادی را برای بندگان در آن به ودیعت نهاده است، ( وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی ) و در آن کوههای بزرگی قرار داده تا مردم تکان نخورند و بر اثر لرزش زمین به این سو و آن سو نروند، زیرا اگر کوهها نبودند ساکنان زمین بر اثر تکان و لرزه های شدیدش به این سو و آن سو می افتادند، چون زمین بر امواج آب قرار دارد و ثبات و پابرجایی ندارد مگر به وسیله ی کوههای بزرگ که خداوند آنها را میخ زمین قرار داده است.
(وَأَنْهَارًا)و در زمین رودها و جویبارهایی قرار داد تا انسانها و چهارپایانشان و کشتزارها و میوه ها را سیراب کند که در آن خیر و برکت فراوان نهفته است . به همین منظور فرمود: (وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ ) و از هر میوه ای که بندگان به آن نیاز دارند دو نوع آفریده است. (یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ ) شب را بر روز می پوشاند و با آمدن شب، جهان تاریک می شود و هر حیوانی در کاشانه و جایگاه خود آرام می گیرد، و خستگی و رنج روز را از تن بیرون می کند، و چون زمان خوابشان تمام شود روز را بر شب می پوشاند و بار دیگر صبح می شود و همۀ موجودات در پی منافع و کارهایشان پخش می شوند.
(و من رحمته جعل لکم و النهار لتسکنوا فیه و لتبتغوا من فضله ولعلکم تشکرون)و از رحمت الهی این است که شب و روز را برایتان قرار داده تا در شب آرام بگیرید و در روز از فضل الهی بجویید، و تا سپاس گذارید.
(إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ( قطعاً در این امر نشانه هایی است دال بر قدرت و عظمت الهی برای قومی که می اندیشند و در آن تفکر می نمایند، و به منظور کسب عبرت و پند گرفتن در آن می نگرند، پس در می یابند کسی که این مجموعۀ عظیم را آفریده است و به تدبیر امور آن می پردازد و آن را می گرداند خداوند است که جز او هیچ معبود به حقی وجود ندارد و او دانای پنهان و آشکار و بخشنده و مهربان است و بر هر کاری تواناست و فرازنه با حکمت است و بر آنچه آفریده، و بر دستوراتش ستایش می شود، و او با برکت و بلند مرتبه است.
(وَ) از جمله نشانه هایی که بر کمال قدرت و شگفتی صنعت او دلالت می نماید این است که (فِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیرُ صِنْوَانٍ یسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُكُلِ) در زمین قطعه زمینهای به هم پیوسته و باغهایی از درختان انگور و کشتزارها، و نیز درختان خرما و دیگر انواع درختان وجود دارد، و درختان خرمای هم ریشه، یعنی چند درخت که ریشه هایشان یکی است، و درختان خرمای ناهم ریشه، به این صورت که پآیه و ریشۀ هر درختی جدا است (همۀ اینها در روی زمین قرار دارند) و با یک آب آبیاری می شوند و در یک زمین می رویند، اما از لحاظ رنگ و طعم و فایده و لذت برخی را بر برخی دیگر برتری داده است.
بنابراین زمینی مرغوب را داریم که در آن گیاه و علف زیادی می روید و درختان و کشتزارها در آن سبز می شوند، و در کنار آن زمینی وجود دارد که نه گیاهی را می رویاند و نه آبی را فرو می برد و در خود نگاه می دارد. و زمینی هست که آب را فرو می برد اما علف در آن نمی روید. و زمینی هست که کشتزارها و درخت در آن سبز می شود اما گیاه و علف در آن نمی روید، و میوه ای هست که شیرین است و میوه ای دیگر تلخ، میوه ای دیگر هست ک نه شیرین و نه تلخ می باشد. پس آیا این تنوع و گوناگونی در خود این چیزهاست؟ یا اینکه خداوند دانا و توانا آن را چنین تقدیر نموده است؟
(إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یعْقِلُونَ) بی گمان در این چیزها نشانه هایی است که برای کسانی که خرد می ورزند ، کسانی که دارای عقلهایی هستند که آنان را هدایت و راهنمایی می کند و به سوی رستگاری سوق می دهد، به گونه ای که توصیه ها و دستورات و نواهی خداوند را می فهمند. ولی کسانی که روی می گردانند و اهل حماقت و نادانی هستند در تاریکی هایشان سرگردان و در گمراهی خود سرگشته می مانند و به سوی پروردگارشان راه نمی برند و هیچ سخنی از سخنانش را نمی فهمند.
آیه ی 5:
وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا أَئِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُوْلَـئِكَ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ الأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدونَ و اگر به شگفت می آیی، شگفت انگیز سخن آنان است که می گویند: «آیا هنگامی که خاک شدیم آفرینش تازه ای پیدا می کنیم؟» اینان کسانی اند که به پرروردگارشان کفر ورزیدند و بندها و زنجیرها در گردنهایشان خواهد بود. اینان دوزخی اند و در آن جاودانه می مانند.
احتمال دارد که معنی (وَإِن تَعْجَبْ ) این باشد که اگر تو از عظمت خداوند متعال و از کثرت دلایل توحید به شگفت آمده ای، شگفت انگیز ت ر این است که آنها رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را انکار و تکذیب کرده و می گویند : (أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا أَئِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ) آیا هنگامی که خاک شدیم (دوباره) آفرینش تازه ای پیدا می کنیم؟ به گمان آنها غیر ممکن و بسیار بعید است پس از اینکه خاک شدند خداوند آنها را دوباره زنده گرداند. آنها ب خاطر نادانی و جهالت خود قدرت خالق و آفریننده را با توانایی و قدرت مخلوق مقایسه می کردند. پس وقتی دیدند که مخلوق توانایی چنین کاری را ندارد و گمان بردند که کار در توان خدا هم نیست و فراموش کردند که خداوند آنها را نخستین بار آفریده است، و در حالی که چیزی نبودند.
نیز احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد اگر تو از سخن آنها و از اینکه زنده شدن پس از مرگ را دروغ می انگارند به تعجب آمده ای، حق به جانب تو می باشد زیرا کسی که نشان ها و آیات برای او توضیح داده شود و دلایل قاطعی را که بر زنده شدن پس ازمرگ دلالت می نماید مشاهده کند که شک و تردید در آن راهی ندارد، سپس زنده شدن پس از مرگ را انکار کند و به حقیقت که سخن او بسیار تعجب برانگیز است.
اما چنین چیزی از کافران بعید نیست، ( أُوْلَـئِكَ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ) زیرا اینان کسانی اند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و یگانگی او را تکذیب کردند، که یگانگی او بیسار روشن و آشکار است. ( وَأُوْلَئِكَ الأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ ) و آنان بندها و زنجیره هایی در گردنشان دارند و از هدایت باز می مانند، چرا که به ایمان فراخوانده شدند اما ایمان نیاوردند، و هدایت بر آنها عرضه شد اما هدایت نشدند پس دلهایشان به سزای این که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند دگرگون شد. (وَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدونَ) و اینان اهل دوزخ اند و در آن جاودانه می مانند و هرگز از آن بیرون نمی روند.
آیه ی 6:
وَیسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّیئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ و پیش از خوبی، بدی و عذاب را با شتاب از تو می خواهند، حال اینکه پیش از ایشان کیفرها (بر بی باوران) رفته است و پروردگارت نسبت به مردم با وجود ستمهایی که می کنند آمرزنده است و پروردگارت سخت کیفر می باشد.
خداوند متعال از جهالت کسانی خبر می دهد که پیامبرش را تکذیب می کردند و به خدا شرک می ورزیدند؛ آنان که اندرز داده شدند اما پند نپذیرفتند، و دلایل زیادی برای آنان اقامه شد اما تسلیم نگردیدند، بلکه آشکارا انکار کردند و از گذشت و بردباری خداوند قهار و اینکه خداوند در دنیا آنان را به عذاب گرفتار ننمود چنین استنباط کردند که آنها بر حق هستند و با شتاب از پیامبر خواستند که هر چه زودتر عذاب را بیاورد و گفتند: (اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماء او ائتنا بعذاب الیم) بار خدایا! اگر این حق از جانب توست ما را از آسمان سنگباران کن و یا عذابی دردناک بر ما بیاور.
(وَ) حال آنکه، (قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ)کیفرها پیش از ایشان بر مردمان خدا نشناس رفته است. یعنی عذاب خدا بر امت های تکذیب کننده فرود آمده است. آیا در احوال آنها نمی ایشند و جهالت خود را رها نمی کنند؟ (وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ) و پرودرگات با وجود ستمهایی که مردم می کنند نسبت به آنها آمرزنده است. یعنی مردم همواره از خیر و احسان و نیکی و بخشش خداوند بهره مند هستند ولی پاسخ او را با شرک ورزیدن و نافرمانی می دهند، و آنها را فرمانش سرپیچی می نمایند اما او آنان را به درگاهش فرا می خواند. مرتکب جنایت و گناه می شوند ولی آنها را از خیر و احسان خویش محروم نمی کند، و اگر به سویش باز گردند پس او دوست آنها است چون توبه کنندگان را دوست می دارد؛ آنهایی که می خواهند خود را پاک دارند و اگر بندگان توبه نکنند خداوند طبیب آنهاست و آنان را به مصیبت هایی گرفتار می نماید تا آنها را از عیبها پاکیزه گرداند (قل یعبای الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمعیا انه، هو الغفور الرحیم).ای بندگانی که بر اثر ارتکاب گناه به خود ستم کرده اید! از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا خدا تمامی گناهکاران را عفو می کند، زیرا او بس آمرزندۀ مهربان است.
( وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ) پروردگارت سخت کیفر است. یعنی کسی را که همواره بر گناه پافشاری نماید و از توبه کردن و طلب آمرزش و پناه بردن به خداوند توانا و آمرزنده، سرباز زند سخت کیفر می دهد . پس بندگان باید از کیفر او پرهیز کنند زیرا عذاب خداوند دردناک و سخت است.
آیه ی 7:
وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَوْلآ أُنزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ و کافران می گویند: (چرا نشانه ای از سوی پروردگارت بر او فرستاده نشده است؟) . تو تنها بیم دهنده هستی و هر قومی راهنمایی دارد.
کافران که معجزات و نشانه هایی را که خود تعیین می کردند به محمد پیشنهاد نموده و می گفتند: (لَوْلآ أُنزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِّن رَّبِّهِ) چرا نشانه ای از سوی پروردگارش بر او فرستاده نشده است؟ و این سخن را عذری برای نپذیرفتن پیام پیامبر قرار می دادند، حال آنکه پیامبر فقط بیم دهنده است و هیچ کاری در دست او نیست، بلکه خداوند است که معجزه و نشانه ها را فرو می فرستد، و پیامبر را با نشانه ها و دلایلی تایید می نماید که بر خردمندان پوشیده نیست، و کسی که در پی حق باشد با این دلایل راه می یابد و هدایت می شود. ماما کافری که از روی ستمگری و نادانی نشانه ها یی را از خدا درخواست می کند، این عمل او دروغ و تهمت است، زیرا به هیچ نشانه ای ایمان نمی آورد، و هیچگاه فرمان نمی برد، چون دلیل نیاوردنش این نیست که چیزی وجود ندارد که او را بر درستی ایمان راهنمایی کند، بلکه امتناع ورزیدن او از ایمان آوردن به خاطر پیروی از هوای نفس و امیال و خواسته هایش می باشد.
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) و هر قومی راهنمایی دارد . یعنی هر قومی دعوت دهنده ای از پیامبران و پیروانش دارد که آنها را به سوی هدایت فرام می خواند، واین دعوتگران دلایلی همراه دارند که بر صحت دین و هدایتی که با آنهاست دلالت می نماید.

آیه ی 11-8:
اللّهُ یعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ خداوند می داند که هر جاندار ماده چه چیزی را حمل می کند و آنچه را که رحمها می کاهند و می افزایند، و هر چیزی در نزد او به اندازه است.
عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِیرُ الْمُتَعَالِ به پنهان و پیدا داناست و بزرگوار و والاست
سَوَاء مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ کسی از شما که سخن را پنهان می دارد و کسی که آن را آشکار می سازد و آنکه در شب نهان است و کسی که در روز داخل مخفیگاه خویش است یکسان می باشند.
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ برای وی فرشتگانی است که پیاپی از روبرو و پشت سر به فرمان خدا از او مراقبت می نمایند، خداوند احول هیچ قومی را دگرگون نمی سازد مگر اینکه آنان احول خود را تغییر دهند و هنگامی که خدا بخواهد بلائی به قومی برساند هیچ کس نمی تواند آن را بر گرداند و آنان جز او هیچ کار سازی ندارند.
خداوند متعال از دانش و آگاهی فراگیر خویش و گستردگی آگاهی و اطلاع خود و احاطه اش بر هر چیزی خبر داده و می فرماید: (اللّهُ یعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى) خداوند می داند که هر مادینه ای از انسان و غیره چه چیزی را حمل می کند، (وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ) و آنچه را که رحمها می کاهند، یعنی آنچه که در آن ناقص می شود به این صورت که یا حمل از بین می رود و یا دچار نقص می گردد، (وَمَا تَزْدَادُ) و آنچه که رحم ها می افزایند، و جنینی که در آن است بزرگ می شود.( وَكُلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ) و هر چیزی در نزد او به اندازه است و از آن اندازه پس و پیش نمی شود، و از آن اندازه اضافه و کم نمی گردد، مگر به همان اندازه ای که حکمت و علم او اقتضا نماید. پس خداوند (عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِیرُ الْمُتَعَالِ) به پنهان و پیدا است و دارای ذات و اسماء و صفات بزرگی است، ذات و قدرت و مهر او والاتر و بالاتر از همۀ آفریده ها یش می باشد. (سَوَاء مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ) برای علم و سمع و بصر وی یکسان است کسی از شما که سخن را پنهان دارد و کسی که آن را آشکار می سازد و آنکه در شب نهان است و در مکانهای پنهان مستقر است و کسی که در روز وارد مخفی گاه خود از قبیل خانه یا غار یا امثال آن شود، و هیچ چیز از دید و علم و شنوایی خداوند پنهان نمی ماند.
(لَهُ مُعَقِّبَاتٌ ) و پیاپی از روبرو و پشت سر به فرمان خدا از او مراقبت می نمایند، یعنی جسم و روح او را از هر آسیبی محافظت می نمایند و اعمال او را ثبت و ضبط می کنند و آن فرشتگان همواره همراه انسان هستند.
پس همانگونه که علم خداوند انسان را احاطه نموده است خداوند این محافظات را بر بندگان قرار داده است به صورتی که حالات و کارهای انسان پوشیده نمی ماند و هیچ چیز از آن فراموش نمی شود. (إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ همانا خداوند نعمت و احسان و زندگی و راحتی هیچ قومی را تغییر نمی دهد، (حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ) مگر اینکه آنان احول خود را تغییر بدهند، به این صورت که از دایرۀ ایمان بیرون آمده و به کفر روی بیاورند، و از طاعت به معصیت و یا از شکر گزاری نعمت های خدا به ناسپاسی و مغرور شدن بگرایند، پس آنگاه خداوند آن نعمت ها را از دستشان می گیرد.
و همچنین هرگاه بندگان حالت گناه ورزی را که بدان مبتلا هستند تغییر دهند و به اطاعت خدا روی بیاورند، خداوند حالت ناگواری را که در آن به سر می برند دگرگون می سازد و شقاوت آنها را به نیکی و شادی و رحمت مبدل می نماید.
(وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا) و هنگامی که خدا بخواهد عذاب و سختی را به قومی برساند حتماً ارادۀ الهی در رابطه با آنها محقق می شود، ( فَلاَ مَرَدَّ لَهُ) زیرا هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند آن را بر گرداند ( وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ) و جز او هیچ کار سازی ندارند که امر پسندیده و دوست داشتنی را برایشان بیاورند و امور ناگوار را از آنها دور نماید. پس باید از قرار گرفتن در دایرۀ آنچه که خدا نمی پسندد بپرهیزند تا مبادا عذابی بر آنها بیاید که از قوم گناهکار برگردانده نمی شود.
آیه ی 13-12:
هُوَ الَّذِی یرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَینْشِىءُ السَّحَابَ الثِّقَالَ او کسی است که برق (آسمان) را به شما می نمایاند که هم باعث بیم و هم مایۀ امید شم می گردد، و نیز ابرهای سنگین بار را پدید می آورد.
وَیسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیصِیبُ بِهَا مَن یشَاء وَهُمْ یجَادِلُونَ فِی اللّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ و رعد به ستایش او و فرشتگان نیز از ترسش تسبیح می کنند، و صاعقه ها را می فرستد و هر کس را که بخواهد بدان ها گرفتار می کند در حالی که آنان دربارۀ خدا به مجادله می پردازند، او بس قدرتمند است.
خداوند متعال می فرماید: (هُوَ الَّذِی یرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا) او ذاتی است که رعد و برق آسمان را به شما نشان می دهد که هم باعث بیم و هم مایۀ امید شما می گردد، یعنی با دیدن آذرخش آسمان ترس از فرود صاعقه و انواع آفات بر میوه ها و نباتات مردم را فرا می گیرد، و نیز از طرفی آذرخش آسمان مایۀ امید و خیر و فایده هم می باشد.
(وَینْشِىءُ السَّحَابَ الثِّقَالَ) و ابرهای سنگین بار را که باران فراوان دربر دارند و سبب بهره مند شدن بندگان و شهرها می شود پدید می آورد. (وَیسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ ) و رعد ستایش او او را به جای آورده و او را به پاکی می ستاید. و آن صدایی است که از ابرها شنیده می شود و بندگان را آشفته می نماید، پس رعد در مقابل پروردگارش فروتن و فرمانبردار است و زبان به ستایش و پاکی اش می گشاید. (وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِیفَتِهِ) و فرشتگان نیز از بیمش پاکی او را بیان می کنند. یعنی فرشتگان در برابر خداوند فروتن هستند و از قدرت الهی می ترسند. (وَیرْسِلُ الصَّوَاعِقَ) و صاعقه ها را می فرستد و آن آتشی است که از ابرها بیرون می جهد، (فَیصِیبُ بِهَا مَن یشَاء)و هر کس از بندگانش را بر حسب مشیت خویش بدان گرفتار می کند. (وَهُمْ یجَادِلُونَ فِی اللّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ) و آنان دربارۀ خدا به مجادله می پردازند، او بس قدرتمند است ؛ هر چه بخواهد می کند و هیچ چیز نمی تواند از قدرت او سرپیچی نماید وهیچ فرار کننده ای از دست او در نمی رود.
و تنها اوست که برای بندگانش باران و ابر را می فرستد که روزیهایشان در آن نهفته است، و اوست که به تدبیر امور می پردازد. و آفریده های بزرگ که بندگان از آن به هراس می افتند در برابر او فروتن بوده و سر تسلیم فرود می آورند، وا و قدرتمند و دارای توانایی زیاد است، پس همو سزاوار است که پرستش شود و شریکی برایش قرار داده نشود، بنابراین فرمود:

آیه ی 14:
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّیهِ إِلَى الْمَاء لِیبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ خداست که شایستۀ عبادت و دعاست و کسانی را که به جای او به فریاد می خوانند به هیچ وجه دعایشان را اجابت نمی نمایند، مگر مانند کسی که دستهایش را به سوی آب بگشاید تا به دهانش برسد ولی هرگز آب به دهانش نخواهد رسید، و دعای کافران جز در گمراهی نیست.
(لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ) دعوت حق تنها از آن خداست، و آن عبارت است از: انجام دادن عبادت برای او؛ خدایی که هیچ شریکی ندارد، واینکه دعای عبادت و دعای مسالت خالصانه رای او صورت پذیرد. (یعنی ستایش و تمجید ، و طلب و مسالت فقط از او بعمل می آید) و خداوند سزاوار هر دو نوع دعا می باشد، و شایستۀ ترس و امید و محبت و علاقه و بیم است. و شایسته است که انسان به سوی او باز گردد، زیرا تنها الوهیت او حق است، و الوهیت دیگران باطل می باشد.
(وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِهِ) و کسانی که به جای او بت ها و انبازهایی را که شریک خدا کرده اند به فریاد می خوانند، و آنها را پرستش می کنند، (لاَ یسْتَجِیبُونَ لَهُم) به هیچ وجه آنها را اجابت نمی کنند و کمترین نیازی از نیازهایشان را از کارهای دنیا و امور آخرت بر آورده نمی نمایند. (إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّیهِ إِلَى الْمَاء ) مگر مانند کسی که هر دو دستش را به سوی آب دراز کرده است و به خاطر دوری آب دستهایش به آن نمی رسد، (لِیبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ) تا با گشودن دستهایش آب به به دهانش برسد، زیرا او تنشه است و از شدت تشنگی می خواهد با دستش آب را بگیرد، آبی که امکان ندارد به آن برسد. همین طور کافران که همواره خدایان دیگری را به فریاد می خوانند به هیچ وجه آنها را اجابت نخواهند کرد و کمترین نیازی از نیازهایشان را برآورده نخواهند ساخت، و در اوقاتی که آنها به شدت به آن معبودان نیاز دارند به آنها سودی نمی بخشند، چون آنها خود نیازمند هستند، و آن معبودان به اندازه ذره ای در آسمانها و زمین اختیاری ندارند و آنها هیچ مشارکتی در آن ندارند و هیچ یک از آنها پشتیبان و یاور خدا نیست. (وَمَا دُعَاء الْكَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ) و دعای کافران جز گمراهی نیست، چون آنچه که به جای خدا می خوانند باطل است، پس عبادت و دعایشان نیز باطل می باشد، زیرا با باطل گشتن هدف و مقصود، وسیله نیز باطل می گردد. و از آنجا که خداوند پادشاه و فرمانروای به حق و آشکار است پرستش و عبادت او نیز حق است، و کسی که او را پرستش می نماید در دنیا و آ[رت سود می بیند.
و تشنه کردن دعایی که کافران و مشرکان از غیر خدا بعمل می آورند به کسی که دستهایش را به سوی آب دراز می کند تا آب به دهانش برسد از بهترین مثالها است. زیرا این، تشبیه دادن به کار غیر ممکن است ، پس همانگونه که این کار ممکن نیست آنچه که بدان تشبیه شده است نیز محال و غیر ممکن است. و منوط کردن چیزی به امری محال و غیر ممکن به بهترین و رساترین صورت بیانگر محال بودن آن می باشد، همان طور که خداوند متعال فرموده است: (ان الذین کذبوا بایئنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب اسماء و لا یدخلوا الجنه حتی یلج الجمل فی سم الخیاط) بی گمان کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و در مقابل آن تکبر ورزیدند دروازه های آسمان برای آنها گشوده نمی شود و به بهشت وارد نمی گردند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن عبور کند.

آیه ی 15:
وَلِلّهِ یسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ و آنچه که در آسمانها و زمین است خواسته و ناخواسته برای خدا سجده می کنند، و همچنین سآیه هایشان صبحگاهان و شامگاهان برای خدا سجده می کنند.
همۀ آنچه که آسمانها و زمین در بردارند در مقابل پروردگارشان فروتن اند و از روی اختیار یا اجبار برای او سجده می برند، پس سجده و فروتنی از روی اختیار از سوی مومنان است، و کرنش و سجدۀ از روی اکراه از سوی کسی است که از پرستش پروردگارش سرباز می زند، در حالی که سرشتش او را در این کار تکذیب می نماید. (وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ) و سآیه های مخلوقات در اول روز و [ر روز برای خدا سجده می برند و سجدۀ هر چیزی بر حسب حالت آن است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: (و ان من شی الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم) و هر چیزی حمد و تسبیح خداوند را به جای می آورد اما شما آن تسبیح را نمی فهمید.
آیه ی 16:
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیاء لاَ یمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ یسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» در (پاسخ آنان) ، بگو: «الله» بگو: «آیا جز خدا دوستانی گرفته اند که برای خودشان سود وز یانی ندارند؟ »بگو: «آیا کور و بینا برابرند؟ آیا تاریکی ها و روشنی برابرند؟ » آیا شریکانی برای خدا قائل می شوند که همچون آفریدگان او (چیزی را) آفریده باشند و آنگاه کار آفرینش بر آنها متشبه شده باشد؟ » بگو: «خداوند آفرینندۀ همه چیز و یگانه ی قهار است».
پس وقتی که تمامی مخلوقات خواه ناخواه برای پروردگارشان سجده می نمایند، او معبود راستین است و معبود شایسته و به حق است و الوهیت دیگر چیزها باطل می باشد. بنابراین باطل بودن آن را بیان کرد و بر بطلان آن دلیل آورد و فرمود: به کسانی که بت ها و همتایانی را شریک خدا می سازند و آنها را مانند خدا دوست می دارند و انواع تقرب و عبادت ها را برای آنان انجام می دهند: بگو : آیا عقلهایتان را از دست داده اید که دوستانی را به خدایی گرفته اید و با پرستش آنها به آنان ابراز عشق و علاقه می کنید، در صورتی که آنها شایسته ی عبادت نیستند؟ زیرا آنها (لاَ یمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا ) برای خودشان سود وز یانی ندارند اما شما آنها را به دوستی برگرفته اید و ولایت و دوستی کسی را ترک می کنید که دارای نامها و صفات کامل است، و مالک مردگان و زندگانی می باشد، و آفرینش تدبیر و سود و زیان بدست اوست، در حا لی که پرستش خداوند یگانه و عبادت کسانی که شریک او می سازید برابر نیست. همچنانکه کور و بینا برابر نیستند ، و تاریکی ها و روشنی هم برابر نمی باشند؟
و اگر آنها دچار شک و اشتباه شدند و برای او شریکانی قرار دادند و گمان بردند چیزهایی که آنها شریک خدا می سازند مانند او می آفرینند و کار انجام می دهند، پس این التباس و اشتباه را با دلیل و برهانی که بر یگانگی خداوند دلالت می نماید برطرف کن و به آنها بگو: (اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ ) خداوند آفرینندۀ هر چیزی است، پس محال است که چیزی خود به خود آفریده شده باشد .و نیز غیر ممکن است که بدون آفریننده به وجود آمده باشد، پس مشخص شد که هر چیزی آفریننده و خدایی دارد که در آفرینش شریکی ندارد و یگانه تواناست. و یگانی و توانمندی را جز خداوند نشاید، و بالاتر از هر مخلوق توانمندی مخلوقی قویتر و توانمندتر وجود دارد و این سلسله همچنان تداوم می یابد تا به خداوند یگانه و توانمند می رسد. پس توانمندی و یگانگی همزاد یکدیگرند و هر دو ویژه ی خداوند یگانه هستند. پس با دلیل عقلی روشن شد که آنچه به جای خدا خوانده می شود کوچکترین پیزی از آفریدن مخلوقاتی در دست او نیست، بنابراین پرستش آن باطل می باشد.
آیه ی 17:
أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَّابِیا وَمِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ یضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الأَرْضِ كَذَلِكَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ خداوند از آسمان آب فرو فرستاد و رودخانه هایی به اندازۀ گنجایش خویش روان گشت، سیل کف بلندی با خود برداشت. همچنین آنچه از طلا و نقره و غیره که جهت تهیه ی زینت آلات روی آتش ذوب می نمایند (از آن نیز کفی بالا می آید)، خداوند بدینسان حق و باطل را بیان می کند، اما کف از میان می رود و اما آنچه به مردم سود می بخشد در زمین ماندگار می گردد، خداوند بدینسان مثلها را بیان می کند.
خداوند هدایتی را که توسط پیامبر برای زنده کردن دلها و ارواح فرو فرستاده است به آبی تشبیه می کند که مایۀ حیات اجسام است، و فایدۀ فراگیر و زیادی که د رهدایت وجود دارد و بندگان به آن نیازمندند را به سود و فایده ی فراگیری که در باران است تشبیه می کند . و تفاوت دلهایی که هدایت را می پذیرند به دره هایی تشبیه کرده که رودها در آن روانند، پس برخی از رودخانه ها بزرگ بوده و آب زیادی در خود جای می دهند، همچنانکه دلهایی بزرگ وجود دارند که دانش فراوانی را در خود جای می دهند، و رودخانه ای داریم که آب کمی در آن جاری است، مانند دلی کوچک که دانش کمی در خود جای می دهد.
و شهوات و شبهات دلها را به هنگام تعامل با حق به کفی تشبیه می کند که بر بالای آب قرار می گیرد، و یا به کفی تشبیه می کند که به هنگام ذوب کردن زیور آلات و پالایش و گداختن و قالب گیری بر بالای آن قرار می گیرد، کف همواره بر بالای آب قرار دارد و آن را مکدر می نماید تا اینکه از بین می رود و آب صاف و زلال و زیور آلاتی که به مردم فایده می رساند، باقی می ماند. قلب نیز همواره شبهات و شهوات را ناپسند می داند و با دلایل راستین و اراده ای قاطع با آن مبارزه می نماید تا اینکه از بین رفته و نابود می شود، و قلب پالایش یافته و صاف شده و آنچه که به مردم فایده یم رساند از قبیل دانستن حق و ترجیح دادن آن و علاقه مند بودن به آن باقی می ماند. پس باطل از بین می رود و حق آن را نابود می گرداند (ان البطل کان زهوقا) همانا باطل رفتنی و نابود شدنی است. (كَذَلِكَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ) خداوند این چنین مثالها را بیان می نماید تا حق از باطل روشن شود و هدایت از گمراهی مشخص گردد.
آیه ی 18:
لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَـئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت می کنند سرانجام نیک دارند، و کسانی که دعوت پروردگار خود را اجابت نمی کنند اگر همۀ آنچه که در زمین است و مانند آن همراه دشته باشند قطعاً همگی را بلاگردان خود می کنند، آنان حساب بدی دارند و جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!
وقتی خداوند حق را از باطل مشخص نمود، بیان کرد که مردم دو گروه هستند: گروهی دعوت پروردگارشان را اجابت می نمایند، پس به ذکر ثواب پروردگار برای آنان پرداخت، و گروهی نیز از پذیرش دعوت خدا امتناع می ورزند، و به بیان کیفرش در رابطه با آنان پرداخت و فرمود: (لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ) کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت می کنند، یعنی دلهایشان برای علم و ایمان منقاد گردید و اعضا و جوارحشان تسلیم امر و نهی پروردگارشان از آنها خواسته شد، و مطابق آنچه که پروردگارشان از آنها خواسته است عمل نمودند، پس برای آنها (الْحُسْنَى ) حالت نیکو و پاداش نیک است و آنان دارای بزرگترین صفات و برترین فضایل هستند و پاداش دنیا و آخرت را در می یابند، پاداشی که هیچ چشمی تاکنون مانند آنرا ندیده و هیچ گوشی (اخبار آن را) نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
(وَالَّذِینَ لَمْ یسْتَجِیبُواْ لَهُ) و کسانی که دعوت خدا را بعد از مثالهایی که برایشان آورده شده و حقی که برایشان بیان گردید، نپذیرفتند دارای حالتی بد خاهند بود، (لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا)و اگر همۀ آنچه که در زمین است از قبیل طلا، نقره و غیره ، داشته باشند، (وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ) و نیز مانند آن را داشته باشند، برای رهایی از عذاب روز قیامت خواهند پرداخت ولی از آنها پذیرفته نمی شود. آنها چگونه می توانند این اندازه را داشته باشندو آن را از کجا خواهند آورد؟ (أُوْلَـئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ)آنان حساب بدی دارند، و آن حسابی است که در مقابل همۀ کارهای زشتی که در گذشته انجام داده اند، و آنچه از حقوق خدا که بندگان ضایع کرده اند نوشته شده و از آنها حساب گرفته می شود، و می گویند: (یویلتنا مال هذا الکتب لا یعادر صغیره و لا کبیره الا احصیها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا) ای وای بر ما! این کتاب (= نامه ی اعمال) را چه شده که هیچ گناه کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر اینکه آن را بر شمرده است! و آنچه را که کرده اند حاضر می یابند و پروردگارت بر هیچ کس ستم نمی کند.
(وَ) و بعد از اینکه عذاب سخت و بد چشیدند، (مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ)جایگاهشان دوزخ است که در آنجا هر عذای از قبیل گرسنگی شدید و تشنگی دردناک و آتش داغ و سوزان و درخت زقوم و ضریع (گیاه خوارداری که شبرق نایمده می شود و خوراک جهنمیان است) و همه ی انواع عذابی که خداوند بیان کرده است وجود دارد (وَبِئْسَ الْمِهَادُ) و (دوزخ) بد جایگاهی است
آیه ی 24-19:
أَفَمَن یعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ آیا کسی که می داند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی که او کور است؟ همانا فقط خردمندان پند می پذیرند.
الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ ینقُضُونَ الْمِیثَاقَ کسانی که به عهد خداوند وفا می نمایند و پیمان را نمی شکنند.
وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ و کسانی که آنچه را خداوند به پیوسته نگاه داشتن آن امر فرموده پیوسته نگاه می دارند و از پروردگارشان بیمناک هستند و از محاسبۀ بد می ترسند.
وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِیةً وَیدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ و کسانی که به خاطر پروردگارشان بردباری کردند و نماز را بر پا داشتند و از آنچه که به آنها روزی دادیم به صورت پنهان و اشکار بخشیدند و خرج کردند، و بدی را به نیکی دفع می کنند اینان هستند که پاداش نیک آن سرای از آن ایشان است.
جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ وَالمَلاَئِكَةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِم مِّن كُلِّ بَابٍ باغهای بهشت که جای ماندگاری است، آنان همراه پدران و فزندان و همسران شایستۀ خود بدان جا وارد می شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می شوند.
سَلاَمٌ عَلَیكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (به آنان می گویند:) سلام بر شما باد به سبب صبر و شیکبایی که داشتید، پس آن سرا چه نیکو است!
خداوند میان کسانی که علم دارند و بدان عمل می نمایند و کسانی که علم دارند اما بدان عمل نمی کنند و یا اصلاً علم و دانشی ندارند فرق گداشته و می فرماید: (أَفَمَن یعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ) آیا کسی که می داند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است و آن را فهمیده و به آن عمل می نماید، (كَمَنْ هُوَ أَعْمَى) ، مانند کسی که او کور است و حق را نمی شناسد و به آن عمل نمی کند؟ پس این دو فرد زمین تا آسمان با هم فرق دارند، و شایسته است که بنده بیندیشد و دریابد که حالت کدام یک از دو گروه بهتر و سرانجام کدام یک خوبتر است، و آن گاه راه وی را برگزیند و به دنبال آن گروه حرکت نماید. ولی هر کس به سود و زیان خودش نمی اندیشد.
(إِنَّمَا یتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ) بلکه فقط خردمندان و کسانی که دارای عقلها و آرای کامل هستند، می اندیشند؛ آنان که مغز و هستۀ جهان و برگزیدگان فرزندان آدم می باشند.
اگر بپرسی که آنان دارای چه صفاتی می باشند و چگونه کسانی هستند، زیباتر از آنچه که خداوند در توصیف آنان بیان داشته است نخواهی یافت، آنجا که فرموده است:
(الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ) آنان که به عهد خدا وفا می نمایند، و به عهد و پیمانی که خداوند از آنها گرفته و آنان را متعهد نموده است که حقوق الهی را به طور کامل انجام دهند، وفا می کنند پس وفای به عهد مقتضی آن است که عهد را به طور کامل ادا کرد و در آن خیر خواهی نمود. ( وَ) و کمال وفاداری آنان این است که، (لاَ ینقُضُونَ الْمِیثَاقَ ) پیمان را نمی شکنند. یعنی پیمانی را که با خدا بسته اند نمی شکنند. پس همۀ پیمانها و عهدها و سوگندها و نذرهایی که بندگان می بندند در این داخل است. بنابراین بنده از خردمندان و کسانی که دارای پاداش بزرگ هستند نخواهد بود مگر اینکه این پیمانها را به طور کامل ادا کند و آنها را نشکند، و نیز به طور ناقص آنها را انجام ندهد.
(وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یوصَلَ ) و کسانی که آنچه خداوند به پیوستن داشتن آن فرمان داده است پیوسته می دارند. این حکم عام است و همۀ آنچه را که خداوند به پیوسته داشتن آن امر کرده است از قبیل ایمان به خدا و رسولش و محبت خدا و پیامبرش، و پرستش خدای یگانه، و اطاعت از پیامبر را دربر می گیرد، و با رفتار و کردار نیک با پدران و مادرانشان پیوند نیک را برقرار می دارند و از فرمان آنها سرپیچی نمی کنند، و با رفتار و گفتار نیک، پیوند خویشاوندی را برقرار می دارند.
و با ادای حقوق دینی و دنیوی همسران و همراهان و بردگان، به طور کامل پیوند نیک را با آنان برقرار می دارند.
و چیزی که سبب می شود بنده چنین عمل کند و دستورات خداوند را انجام دهد، ترس از خدا و روز قیامت است. بنابراین فرمود: (وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ) و از پروردگارشان می ترسند و ترس از خداوند و ترس از روز قیامت و این که برای حساب و کتاب پیش وی حاضر می شوند آنها را از ارتکاب گناه، و انجام ندادن چیزی که خداوند به آن دستور داده است باز می دارد، چون آنها از عذاب الهی می ترسند و به پاداش او امیدوارند.
(وَالَّذِینَ صَبَرُواْ) و کسانی که بر اطاعت و فرمانبرداری از دستورات خدا و دوری کردن از آنچه پروردگار متعال از آن نهی فرموده است شکیبایی می ورزند . و یا در هنگام مصیبت و بلا بردبارند، و این صبر و شیکبایی (ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ) برای خشنودی و رضای پروردگارشان است، نه برای دیگر اهداف و اغراض فاسد.
و چنانچه بنده خودش را کنترل نماید و برای خشنودی پروردگارش و به امید نزدیک شدن به او و بهره مند شدن از پاداش وی بردباری نماید برایش سودمند است ، و این صبر از ویژگیهای اهل ایمان است و چنانچه هدف از آن کسب شهرت باشد، در حقیقت این کار ستودنی نیست زیرا چنین صبری از انسان عابد و انسان فاسق و مومن و کافر بر می آید.
(وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ ) و نماز را بر پا داشتند یعنی آن را همراه با تمام ارکان و شرایط و آنچه که نماز در ظاهر و باطن تکمیل می نماید انجام دادند. (وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِیةً ) و از آنچه که به آنها روزی داده ایم در پنهان و آشکار بخشیدند. نفقات واجب از قبیل زکات و کفاره ها، و نفقات مستحب در این بخشش و اتفاق داخل می باشند و آنها هر جا نیاز به انفاق باشد به صورت پنهان و آشکار انفاق می نمایند.
(وَیدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ) و بدی را با نیکی دفع می کنند. یعنی هر کس با گفتار و یا کردار نسبت به آنها بدی نماید با او مقابله به مثل نکرده و همان کار را با او انجام نمی دهند، بلکه با او نیکی می نمایند.
پس هر کس از دادن و بخشیدن به آنها دریغ بورزد آنان به او می بخشند، و هر کس بدانها ستم روا بدارد، عفوش می کنند،و هر کس پیوند خویشاوندی را با آنها قطع نماید پیوند خیوشاوندی را با او برقرار می دارند، و هر کس که با آنان بدی کند با وی نیکی می کنند. پس با کسی که با آنان بدی نمی کند چگونه رفتار خواهند کرد!( أُوْلَئِكَ) کسانی که دارای این صفتهای بزرگ و فضیلت ها ی زیبا هستند، (لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ) پاداش نیک آن سرارا دارند و پاداش نیک را چنین تفسیر نمود: (جَنَّاتُ عَدْنٍ ) باغهای بهشت که جای ماندگاری است و از آن دور نمی شوند و نمی خواهند به جای دیگری برده شوند، زیرا به خاطر نعمت های فراونی که بهشت دربر دارد و شادی ای که در آنجا هست، همۀ خواسته ها و اهداف آدمی در آن برآورده می شود، به گونه ای که آنها بالاتر از آن چیزی را نمی بینند. و از جمله چیزهایی که نعمت و شادی انها را کامل می کند این است که، (یدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ) همراه با پدران و فرزندان و همسران صالح و شایستۀ خود بدانجا وارد می شوند. و دوستان و یاران نیز از زمرۀ همسران و فرزندان به شمار می روند.
( وَالمَلاَئِكَةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِم مِّن كُلِّ بَابٍ( درودتان باد و سلام خدا بر شما باد. و این کلام بیانگر دور شدن آنان از هر امر ناپسندی است و مستلزم حصول هر امر پسندیده و دوست داشتنی برای آنان است .
(بِمَا صَبَرْتُمْ) به سبب شکیبایی تان، و صبور بودنی که شما را به این منازل عالی و باغهای گرانبها رساندیم. ( فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ) پس جزای آنان سراچۀ نیک است.
بنابراین شایسته است کسی که خیر خواه خودش می باشد و برای خویشتن ارزش قایل است با نفس خود مبارزه و جهاد نمایند تا از صفات خردمندان برخوردار شود و از نعمتهای آن جهان بهره مند گردد، نعمتهایی که شادی بخش ارواح است و همه ی لذات و شادیها را دربر می گیرد. پس آدمی باید برای رسیدن به چنین چیزی بکوشد و دراین زمینه با دیگران به رقابت بپردازد.
آیه ی 25:
وَالَّذِینَ ینقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یوصَلَ وَیفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ و آنان که پیمان خدا را پس از بستن آن می شکنند، و پیوندی را می گسلند که خداوند به حفظ آن دستور داده است، و در زمین فساد می کنند، لعنت و نفرین بهرۀ ایشان است و سختی آن سرای را (نیز) دارند.
وقتی خداوند حالت اهل بهشت را بیان نمود، بیان داشت که اهل جهنم بر عکس بهشتیان می باشند، پس در مورد اهل جهنم فرمود: (وَالَّذِینَ ینقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ ) و آنان که پیمان خدا را پس از بستن آن می شکنند. یعنی بعد از اینکه خداوند پیمانش را به وسیلۀ پیامبرانش بر آنان محکم نمود آنها منقاد نشدند و تسلیم نگشتند، بلکه با روی گردانی و پیمان شکنی با آن برخورد کردند.
(وَیقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یوصَلَ) و پیوندی را می گسلند که خداوند به حفظ و نگاه داشتن آن دستور داده است؛ پس رابطۀ خود و پروردگارشان را با ایمان آوردند و انجام عمل صالح نگه نداشته و پیوند خویشاوندی را گسستند، و حقوق آنان را به جای نیاوردند؛ بلکه با کفر و زیدن و انجام گناهان و بازداشتن مردم از راه خدا و کج نشان دادن دین او، در زمین فساد و تباهی کردند.
(أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ ) اینان نفرین بهرۀ ایشان است. یعنی دوری از رحمت خدا و مذمت و نکوهش از جانب وی و فرشتگان و بندگان مومن بهرۀ ایشان است. (وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ) و بدی و سختی آن سرای را نیز دارند. و آن جهنم و عذابهای دردناک آن است.
آیه ی 26:
اللّهُ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاء وَیقَدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ خداوند روزی را برای هر کس که بخواهد فراغ و فراوان می گرداند و آن را برای هر کس که بخواهد تنگ و کم قرارمی دهد و آنها به زندگی دنیا شاد و خشنودند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت کالای ناچیزی بیش نیست.
یعنی فقط خداوند است که روزی را برای هر کس بخواهد فراخ و فراوان می گرداند و آن را برای هر کس که بخواهد تنگ می دارد. (وَفَرِحُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا) و کافران به زندگی دنیا شاد و خشنودند؛ خشنودیی که باعث شده تا به زندگی دنیا بچسبند و از آخرت غافل نشوند و این به سبب نقصان عقلشان است (وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ) و زندگی دنیا در برابر آخرت چیز اندکی است و مدت کمی از آن بهره مند می شوند، چرا که عاقبت از خانواده و یارانشان جدا می شوند و عذاب دراز مدتی را پیش روی خواهند داشت.
آیه ی 29-27:
وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ و کافران می گویند: «چرا بر او نشانه ای از جانب پروردگارش فرو فرستاده نشده است؟ » بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را که توبه کند و سوی خودش هدایت می نماید» .
الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آن کسانی که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش پیدا می کند، بدانید که دلها با نام خدا آرام می گیرند.
الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند خوشا به حال ایشان و آنان سرانجام نیکی دارند.
خداوند متعال خبر می دهد کسانی که به آیات وی کفر ورزیدند و بر پیامبر سخت گرفتند و به او پیشنهاد کرده و گفتند: (لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِّن رَّبِّهِ) چرا نشانه ای از سوی پروردگارش بر او نازل نشده است؟ و آنها ادعا می کردند که اگر معجزه و نشانه ای بر پیامبر فرو فرستاده می شد آنها به وی ایمان می آوردند. پس خداوند آنان را پاسخ داد و فرمود: (قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ) بگو: خداوند هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را که توبه نماید و خشنودی پروردگار را بجوید و به سوی خویش هدایت می کند. پس هدایت و گمراهی در دست آنان نیست تا آن را منوط به معجزه ها و نشانه ها کنند. آنها دروغگویند، (ولو اننا نزلنا الیهم الملئکه و کلمهم الموتی و حشرنا علیهم کل شیء قبلاً ما کانوا لیومنوا الا ان یشاء الله و لکن اکثرهم یجهلون) حتی اگر ما فرشتگان را به سوی آنها فرو بفرستیم و مردگان با آنها سخن بگویند و همه چیز را پیش چشم آنها محشور کنیم ایمان نخواهند آورد، مگر اینکه خدا بخواهد، ولی بیشتر آنان نمی دانند.
و لازم نیست پیامبر نشانه و معجزه ای بیاورد که آنان تعیین و پیشنهاد می نمایند، بلکه هر معجزه ای را که پیامبر پیش آنها بیاورد و حق را روشن نماید کفایت می کند و مقصود حاصل می شود، و این برایشان بهتر است ، زیرا اگر معجزات آنچنان که آنها می خواهند و پیشنهاد می کنند نزدشان بیاید و به آن ایمان نیاورند بلافاصله و در همین دنیا عذاب خدا آنها را فراموش خواهد گرفت. سپس خداوند علامت مومنان را بیان نمود و فرمود:
(الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ) کسانی که ایمان آورده، و دلهایشان با یاد خدا آرامش پیدا می کند و اضطراب و نگرانی هایش برطرف می شود و لذت و شادی بدان روی می آورد، (اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) یعنی شایسته است که دلها جز به یاد خدا سکون و آرامش پیدا نکند، زیرا هیچ چیزی برای دلها از محبت آفریننده لذت بخش تر و شیرین تر نیست و هیچ چیز از انس گرفتن به خدا و شناخت او شیرین تر نیست. و دلها به اندازۀ شناختی که از خداوند دارند و به اندازه محبتی که به خدا دارند به یاد و ذکر او می پردازند، پس ذکر خدا یعنی یاد کردن بنده پروردگارش را با تسبیح و تهلیل و تکبیر و ....
و گفته شده که منظور از ذکر خدا کتابش است که آن را به منظور پند پذیری مومنان فرا فرستاده است، بنابراین معنی آرامش یافتن قلب با ذکر خدا این است که دل معانی وا حکام قرآن را بفهمد تا با آن آرام گیرد، زیرا معانی و احکام قرآنی روشن است و با دلایل و حجت فراوانی مورد تایید قرار گرفته است. و از این طریق دلها آرام می گیرند، زیرا دلها جز با یقین و علم ارامش نمی یابند و یقین و علم به کاملترین صورت در لابلای آیان قران نهفته است و قطعاً دلها به غیر از قرآن آرام نمی گیرند، اما دیگر کتابها که بر مبنای قران تدوین نشده اند، دل ها به آنها سکون و آرامش پیدا نمی کنند، زیرا به خاطر تعارض دلایل و تضاد احکامی که در انها وجود دارد دچار اشفتگی و اضطراب می شود.
(ولوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلفا کثیرا) و اگر قرآن از جانب کسی دیگر غیر از خدا بود در ان تضاد و اختلاف زیادی می یافتند. و اگر در اخبار کتاب خدا تامل شود و با سایر علوم و تألیفات مقایسه گردد میان آن دو فرق بزرگی مشاهده خواهد شد.
سپس خداوند متعال فرمود: (الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ) آنان که قلباً به خدا و فرشتگان و کتابهاو پیامبرانش و به روز قیامت ایمان آوردند، و این ایمان را با انجام کارهای شایسته؛ کارهای قلبی از قبیل محبت و ترس از او و امید به او، و کارهای جوارح از قبیل نماز دیگر کارهای پسندیده تصدیق کردند. (طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ) خوشا به حال ایشان، و آنان سرانجام نیکی دارند. یعنی آنان دارای حالتی خوش و سرانجامی نیک هستند.
و آنان در سایۀ خشنودی و گرامیداشت خداوند در دنیا و آخرت خوشحال خواهند بود. و کمال آسایش و آرامش را در خواهند یافت. از جملۀ آن درخت طوبی است که در بهشت است و سواره در سایۀ آن حرکت می نماید و صد سال طول می کشد تا آن را بپیماید، همانونه که در احادیث صحیح آمده است.
آیه ی 30:
كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیهِمُ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیكَ وَهُمْ یكْفُرُونَ بِالرَّحْمَـنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیهِ مَتَابِ بدین گونه تو را به میان امتی فرستادیم که امتهای فراوانی پیش از آن آمده و رفته اند، تا آنچه را به تو وحی کرده ایم بر آنان هر چند که منکر خداوند مهربانند بخوانند. بگو: «خداوند پروردگار من است، جز او معبود به حقی نیست، بر او توکل نموده ام و بازگشت من به سوی اوست».
خداوند متعال به پیامبر محمد علیه السلام می فرماید: (كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِی أُمَّةٍ) بدین گونه تو را به سوی قومت فرستادیم تا آنان را به سوی راه هدایت فرا بخوانی، (قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ ) که پیش از آنان امتهای فراوانی آمده و رفته اند، و ما پیامبران خود را به میان آنها فرستادیم، پس شما نخستین رسول و پیامبر نیستی تا رسالتت برای انها ناآشنا جلوه کند. و شما از جانب خود سخن نمی گویی بلکه آیات خداوند را برای آنان می خوانی که بر تو وحی می شود؛ آیاتی که دلها را پاک می نماید و نفس ها را پاکیزه می گرداند، اما قوم تو به خداوند مهربان کفر می ورزند، پس آنان با پذیرش و شکر به استقبال رحمت و احسان خدا نرفتند؛ رحمت وا حسانی که بزرگترین نوع آن عبارت بود از اینکه شما را به عنوان فرستاده به سویشان روانه کردیم و کتاب را بر تو نایل نمودیم. بلکه با انکار و عناد با مهربانی و احسان خداوند برخورد کردیم. پس آنان از ملت هایی که پیش ازایشان بودند و پیامبران را تکذیب کردند عبرت نگرفتند که چگونه خداوند آنان را به سمت گناهانشان به عذاب سخت خویش گرفتار ساخت. (قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ ) بگو: او پروردگار من است و هیچ معبود به حقی جز او وجود ندارد. و این کلام، هر دو قسم توحید را در بردارد؛ هم توحید الوهیت، و هم توحید ربوبیت. پس او پروردگار من است و از همان ابتدا مرا با نعمت هایش پرورش داده، و معبود و خدایم است. (عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ) و در همه ی کارهایم بر او توکل نموده، ( وَإِلَیهِ مَتَابِ) و در تمام عبادت هایم و در همه ی احوالم به سوی او بر می گردم.
آیه ی 32:
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ ییأَسِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَن لَّوْ یشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلاَ یزَالُ الَّذِینَ كَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى یأْتِی وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یخْلِفُ الْمِیعَادَ و اگر قرآنی باشد که کوهها بدان به حرکت در آیند و یا زمین به وسیله ی آن پاره پاره گردد و یا مردگان بدان به سختی درآورده شوند (این قرآن خواهد بود)، بلکه همۀ کارها در دست خداست. آیا مومنان نمی دانند که اگر خداوند می خواست همۀ مردم را هدایت می کرد؟ کافران پیوسته به سبب کاری که می کنند دچار بلا و مصیبت کوبنده می گردند. یا آن بلا و مصیبت نزدیک خانه آنها فرود می آید، تا آنگاه که وعدۀ خداوند فرا رسد، بی گمان خداوند خلاف وعده نمی کند.
خداوند متعال با بیان فضیلت و برتری قرآن کریم بر سایر کتابهایی که فرو فرستاده شده اند، می فرماید: (وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا) و اگر قرآنی در میان کتباهای الهی یافت شود) که (سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ) کوهها بدان از جای خود روان می شد و به حرکت در می آمد. (أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ) یا زمین به وسیلۀ آن پاره پاره می گردید، و نهرها بدان روان می گشت و باغها بدان شکفته می شد، (أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى)و یا مردگان بدان به سختی در می آمدند این قرآن می بود. (بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعًا) بلکه همۀ کارها در دست خداست و خداوند نشانه هایی را می آورد که حکمت او اقتضا می کند. پس تکذیب کنندگان چرا معجزات و نشانه هایی را پیشنهاد می نمایند، آیا آنان اختیاری دارند و کاری در دست آنان است؟
(أَفَلَمْ ییأَسِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَن لَّوْ یشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا) آیا مومنان نمی دانند که اگر خداوند می خواست همۀ مردم را هدایت می کرد؟ پس مومنان باید بدانند که خداوند بر هدایت کردن همۀ مردم تواناست، اما پروردگار این را نمی کند، بلکه هر کس را که بخواهد هدایت می نماید و هر کس را که بخواهد گمراه می سازد. (وَلاَ یزَالُ الَّذِینَ كَفَرُواْ)و کافران پیوسته بر کفرشان قرار دارند و عبرت نمی گیرند و پند نمی پذیرند، و خداوند مصیبتهای کوبنده ای را یکی پس از دیگری در خانه هاشان بر آنان و یا بر اطرافیانشان فرود می آورد اما باز هم بر کفر خود اصرار می ورزند (حَتَّى یأْتِی وَعْدُ اللّهِ)تا آنگاه که وعدۀ خداوند فرا رسد؛ و عده ای که به آنها داده شده است مبنی بر اینکه پیوسته عذاب خدا بر آنان وارد می شود، و هیچ راه گریزی از آن نیست. (إِنَّ اللّهَ لاَ یخْلِفُ الْمِیعَادَ.) بی گمان خداوند خلاف وعده نمی کند. و این تهدید و ترسان آنهاست و بیانگر عذابی است که خداوند به سبب کفر و مخالفت و ستمگری اشان به آنان و عده داده است و بر آنها نازل خواهد شد.
آیه ی 32:
وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَیتُ لِلَّذِینَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَیفَ كَانَ عِقَابِ و به راستی که پیامبرانی پیش از تو مورد استهزا قرار گرفته اند، و من کافران را مدتی مهلت داده ام، سپس ایشان را گرفتار ساخته ام، پس (بنگر) کیفرم چگونه بود؟
خداوند متعال در راستای دلجویی دادن پیامبر و استوار گرداندن وی می فرماید: (وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ )براستی پیامبرانی پیش از تو نیز به ریشخند و تسمخر گرفته شده اند، پس تو اولین پیامبری نیستی که تکذیب شده و مورد اذیت قرار گرفته ای.
(فَأَمْلَیتُ لِلَّذِینَ كَفَرُواْ ) پس کسانی را که به پیامبرانشان کفر ورزیدند مدتی مهلت دادم تا گمان بردند عذاب داده نمی شوند.( ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ) سپس ایشان را با انواع عذابها گرفتار ساختم، (فَكَیفَ كَانَ عِقَابِ ) پس کیفرم چگونه بود؟ کیفری سخت و عذابی دردناک بود. بنابراین کسانی که تو را تکذیب کرده و مسخره می کنند ازاینکه آنان را مهلت داده امی فریب نخوردند ومغرور نشوند، و امت های گذشته الگو و نمونۀ آنها هستند، و بپرهیزند از اینکه بلایی بر سر آنها بیاید که بر سر امت های گذشته آمده است.
آیه ی 33:
أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ یعْلَمُ فِی الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِیلِ وَمَن یضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ آیا کسی که حافظ و مراتب همه است و اعمال ایشان را می پاید (چون بتان است)؟ و برای خداوند شریکانی قرار داده اند: بگو (آنها را نام ببرید، آیا خداوند را به آنچه که در زمین نمی داند خبر می دهید؟ یا اینکه با سخنان ظاهری فریفته می شوید؟ بلکه برای کافران مکرشان آراسته شده است و از راه راست باز داشته شده اند، و هر کس را که خدا گمراه سازد هیچ راهنمایی ندارد.
خداوند متعال می فرماید: (أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ) آیا کسی که حافظ و مراتب همه است و اعمال ایشان را می پاید و با عدل و دادگری سزا و جزای کارهایشان را در دنیا و آخرت می دهد و او خداوند تبارک و تعالی است مانند کسانی که این چنین نیستند؟ بنابراین فرمود: (وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء ) و برای خداوند یگانه و یکتا و بی نیاز که شریک و همتا و نظیری ندارد شریکانی قرار دادند (قُلْ) به آنان بگو: اگر راست می گویید (سَمُّوهُمْ ) آنان را نام ببرید تا حالشان را بدانیم، (أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ یعْلَمُ فِی الأَرْضِ ) آیا خداوند را از آنچه که در زمین است و احوال آن را نمی داند ، خبر می دهید؟ اما او دنای پیدا و پنهان است و شریکی ندارد و ادعایتان در خصوص شریک قرار دادن برای وی باطل است و با قرار دادن شریک برای خداوند انگار به وی خبر می دهید که او شریکی دارد اما ایشان از آن خبری ندارد، و این باطل ترین سخن است. بنابراین فرمود: (أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ) یا اینکه با سخنی و ظاهر بیانه بر زبان می رانید؟ یعنی ادعای شما مبنی بر اینکه گویا خداوند شریکی دارد، تنها سخنی ظاهری است که بر زبانتان جاری می شود، چرا که در حقیقت هیچ معبودی جز خدا وجود ندارد و هیچ فردی جز او سزوار عبادت و پرستش نیست. (بَلْ زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ) بلکه برای کافران مکرشان اراسته شده است و مکرشان کفر و شرک ورزیدنشان و دروغ انگاشتن آیات خداست.
(وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِیلِ) و راه راست که انسان را به خدا و بهشت می رساند باز داشته شده اند، (وَمَن یضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ )و هر کس را که خدا گمراه سازد هیچ راهنمایی ندارد. چرا که هیچ احدی مالک چیزی نیست.
آیه ی 34:
لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ آنان در زندگانی دنیا عذابی دارند و عذاب آخرت سخت تر است، واز عذاب (خداوند باز دارنده ای ندارند).
(لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ) آنان در زندگانی دنیا عذابی دارند و عذاب آخرت سخت تر از عذاب دنیاست، زیرا عذاب آخرت شدیدتر و همیشگی است. (وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ) و برای آنان بازدارنده ای نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد، پس هرگاه عذاب خود را به سوی آنها فرود آورد هیچ کس نمی تواند آن را از آنها دور نماید.
آیه ی 35:
مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْكَافِرِینَ النَّارُ صفت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است (چنین است که ) رودخانه ها و جویبارها در زیر درختان آن جاری است، میوه هایش همیشگی وس آیه اش (نیز) دایمی است . این است سرانجام کسانی که پرهیزگارند و سرانجام کافران آتش (جهنم) است.
خداوند متعال می فرماید: (مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ) صفت و حقیقت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است؛ کسانی که از ارتکاب منهیات دوری گزیده و به انجام دستورات و مأمورات خداوند مبادرت می ورزند، چنین است که (تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ) رودها و جویبارها علس و شراب و شیر و آب بدون اینکه در شیار و جدول هایی جاری شوند در آن روان است، این جویبارها، باغها و درختان را آبیاری می کنند و درختان انواع میوه ها را به بار می آورند. (أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا) میوه و سایۀ این درختان همیشگی است. (تِلْكَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ)و سرانجام و عاقبت کسانی که پرهیزگارند (وَّعُقْبَى الْكَافِرِینَ النَّارُ ) و سرانجام کافران جهنم است. پس سرنوشت این دو گروه بسیار متفاوت است.
آیه ی 36:
وَالَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْكِتَابَ یفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن ینكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَیهِ أَدْعُو وَإِلَیهِ مَآبِ و کسانی که به ایشان کتاب داده ایم از آنچه به سوی تو فرو فرستاده شده است شاد می شوند، و از میان دسته های (کافران) کسانی هستند که بخشی از آن را انکار می کند. بگو: «من تنها و تنها فرمان یافته ام که خداوند را بپرستم و به او شرک نورزم. به سوی او فرا می خوانم و بازگشت من به سوی اوست»
خداوند متعال می فرماید: (وَالَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْكِتَابَ) و کسانی که با نازل کردن کتاب و شناخت آن بر آنها منت نهاده ایم، (یفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیكَ) از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است شاد می شوند، و به آن ایمان می آورند، و آن را تصدیق می نمایند، و از اینکه کتابهای آسمانی با یکدیگر موافقت و مطابقت دارند خوشحالند، و این حالت کسانی از اهل کتاب است که ایمان آورده اند. (وَمِنَ الأَحْزَابِ) و از میان دسته های کافران که از حق منحرف گشته اند کسانی هستند که بخشی از این قرآن را نمی پذیرند و آن را تصدیق نمی کنند. (فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانما یضل علیها) پس هر کس هدایت شود به سود خودش می باشد، و هر کس که گمراه گردد گمراهی اش به زیان اوست و تو ای محمد علیه السلام فقط بیم دهنده هستی و به سوی خدا دعوت می نمایی. (قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ) بگو: من تنها و تنها فرمان یافته ام که خداوند را بپرستم و شریکی برای او قرار ندهم. یعنی من فرمان یافته ام که عبادت را تنها برای خدا انجام دهم. (إِلَیهِ أَدْعُو وَإِلَیهِ مَآبِ) به سوی او فرا می خوانم و بازگشت من به سوی اوست و او در برابر دعوتی که به سوی دینش انجام می دهم مرا پاداش می دهد.
آیه ی 37:
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِیا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِی وَلاَ وَاقٍ و اینگونه قرآن را به عنوان کتابی روشن و با زبان عربی فرو فرستادیم، و اگر از آرزوها و خواسته هایشان پیروی کنی بعد از اینکه دانش به تو رسیده است تو را از (عذاب) خداوند هیچ کار ساز و بازدارنده ای نیست.
یعنی این قرآن را به اسلوبی محکم و سنجیده و به روشنترین و فصیح ترین زبانها فرو فرستاده ایم تا شک و تردیدی در آن نباشد و تنها از آن پیروی کنی، و فریبکاری در آن روی ندهد، و از آنچه که با قرآن مخالف و متضاد است از قبیل خواستۀ کسانی که چیزی نمی دانند پیروی ننمایی.
بنابراین خداوند پیامبرش را با اینکه معصوم است تهدید کرد تا بر او منت نهد که به او عصمت داده است و تا در احکام برای امت خود الگو باشد. بنابراین فرمود: (وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ) و اگر از آرزوها و خواسته هایشان پیروی کنی بعد از اینکه علم و دانش به تو رسیده است؛ آگاهی و دانش روشنی که تو را از پیروی از خواسته های آنان باز می دارد، (مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِی وَلاَ وَاقٍ) هیچ کار سازی نیست که تو را از عذاب خداوند حمایت نماید، و به امر مورد علاقه ی خودت دست بیابی. و هیچ بازدارنده ای نیست که تو را از امر ناگوار و ناخوشایند مصون بدارد.
آیه ی 39-38:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن یأْتِی بِآیةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ و به راستی پیش از تو پیامبرانی را فرستاده و زنان و فرزندانی را بدیشان داده ایم، و برای هیچ پیامبری ممکن نیست که جز به اجازۀ خدا معجزه ای بیاورد، و هر وعده ای سرآمدی معین دارد.
یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ خداوند هر چه را که بخواهد از میان می برد و هر چه را که بخواهد بر جای می دارد، و ام الکتاب (= لوح محفوظ) به نزد اوست.
تو اولین پیامبری نیستی که به سوی مردم فرستاده شده ای تا از این موضوع به شگفت آیند، بلکه (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیةً ) پیش از تو پیامبرانی را فرستاده و زنان و فرزندانی را بدیشان داده ایم، پس دشمنانت نمی توانند این را بر تو عیب بگیرند که همچون برادران پیامبرت داری زن و فرزند هستی. پس آنان چرا دارا بودن زن و فرزند را بر شما عیب می گیرند در حالی که پیامبران پیش از تو نیز چنین بوده اند. آنها جز به خاطر اهداف فاسد و خواسته های پلید خود از تو عیب نم گیرند و از تو معجزه بخواهد و نوع آن را پیشنهاد می کنند در حالی که اختیاری ندارد و چیزی در دست تو نیست. (وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن یأْتِی بِآیةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ) و هیچ پیامبری را نسزد که جز به اجازه خداوند معجزه ای بیاورد، و خداوند آوردن معجزه را اجازه نمی دهد مگر در آن وقت که مقدر فرموده است.
( لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ) و هر اجلی را سرآمدی معین است که از آن پس و پیش نمی شود، پس عجله کردن و شتاب ورزیدن آنها در رابطه با آمدن معجزات یا فرا رسیدن عذاب سبب نمی شود که خداوند آنچه را مقدر نموده است بعداً رخ دهد پیش تر از موعد مقرر بنمایاند، با اینکه خداوند هرچه را بخواهد انجام می دهد.
(یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ) خداوند هر چه از تقدیرات الهی را که خواهد از میان می برد و هر چه را که بخواهد پا بر جا می دارد، و این از میان برداشتن و بر جا گذاشتن مربوط به چیزهایی نیست که علم و قلم الهی آن را نگاشته و ثبت کرده است، زیرا آنچه را که خداوند ثبت نموده است قابل تغییر و تبدیل نیست، زرا چنین چیزی برای خداوند محال است ک در آگاهی و علم وی نقص و خللی واقع شود . بنابراین فرمو: (وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ) و لوح محفوظ که همه چیز به آن بر می گردد، و آن اصل، و سایر چیزها فرع اند، نزد اوست. پس تغییر و تبدیل در فرع واقع می گردد، مانند کارهای شبانه روزی که فرشتگان آن را ثبت می نمایند و خداوند برای ثبت و یا از میان بردن آن اسبابی قرار داه است، و این اسباب از دایرۀ آنچه که در لوح المحفوظ نگاشته شده است فراتر نمی رود، مانند اینکه نیکوکاری و صلۀ رحم و احسان را از اسباب طول عمر و فراوان شدن روزی قرار داده، و گناهان را به سبب از میان رفتن برکت عمر و روزی گردانیده است. و مانند اینکه اسباب نجات از مهلکه را سبب سلامتی قرار داده، و قرار دادن خویشتن در معرض هلاکت را سبب هلاک شدن قرار داده است. پس اوست که بر حسب قدرت و اراده اش به تدبیر امور می پردازد و آنچه را او تدبیر نماید با آنچه که آن را دانسته و در لوح محفوظ نوشته است تضادی ندارد.
آیه ی 41-40:
وَإِن مَّا نُرِینَّكَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّینَّكَ فَإِنَّمَا عَلَیكَ الْبَلاَغُ وَعَلَینَا الْحِسَابُ و اگر برخی از آنچه را که بدان وعده می دهیم به تو بنمایانیم و یا اینکه تو را بمیرانیم، در هر حال تنها رسیدن بر (عهدۀ) تو است و حساب بر عهدۀ ما می باشد .
أَوَلَمْ یرَوْاْ أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ یحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ آیا ندیده اند که ما از اطراف زمین می کاهیم و خداوند حکم می کند و فرمان و حکمش هیچ گونه رد و مانعی ندارد، و او سریع الحساب است. ؟
خداوند به پیامبرش محمد صلی الله علیه واله می فرماید: برای فرا رسیدن عذابی که به آنان و عده داده شده است شتاب مکن، زیرا اگر آنان همچنان به سرکشی و کفر و ناسپاسی خود ادامه بدهند حتماً عذابی که به آنان وعده داده شده است به آنان می رسد . پس یا آن را (نُرِینَّكَ) در دنیا به تو می نمایانیم، و آنگاه خشنود و چشم روشن می شوی، (أَوْ نَتَوَفَّینَّكَ ) و یا قبل از اینکه آنان دچار عذاب شوند تو را می میرانیم، پس مبتلا کردن آنان به عذاب وظیفۀ تو نیست (فَإِنَّمَا عَلَیكَ الْبَلاَغُ) زیرا تنها رساندن پیام خدا به مردم و روشنگری برای آنان بر عهدۀ تو است، ( وَعَلَینَا الْحِسَابُ) و حساب بر عهدۀ ما است، و ما مردم را در مورد اینکه آیا آنچه که بر گردنشان بوده انجام داده و یا آن را ضایع کرده و انجام نداده اند مورد بازخواست قرارمی دهیم، پس یا آنان را پاداش عطا می کنیم و یا مورد عقوبت و انتقام قرار می دهیم.
سپس خداوند متعال تکذیب کنندگان را تهدید نموده و می فرماید: (أَوَلَمْ یرَوْاْ أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا) آیا کافران نمی بینند که ما همواره از اطراف زمین می کاهیم؟ گفته شده که منظور این است که خداوند با هلاک کردن تکذیب کنندگان و رشه کن کردن ستمگران، از سرزمین آنها می کاهد. و گفته شده این کاهش اشاره به فتوحات اسلامی و از دست رفتن شهرهای مشرکین و زیانمند شدن آنها در اموال و جانهایشان است. و سخنان دیگری نیز گفته شده است، اما به ظاهر والله اعلم منظور این است که خداوند به تدریج سرزمین تکذیب کنندگان و کافران را از دستشان می گیرد و از آن می کاهد و مصیبت ها را در گوشه و اطراف آن ایجاد می کند، تا آنان را بیدار سازد، قبل از اینکه نقص و کمبود دامانشان را بگیرد، و بلاهایی را بر آنان فرو می فرستد که هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند بنابراین فرمود: ( وَاللّهُ یحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ) و خداوند فرمان می دهد و فرمانش هیچ رد کننده ای ندارد.
هیچ کس نمی تواند فرمان شرعی و تقدیری، و جزای الهی را رد نماید. پس دستورات و فرمانهایی که خداوند صادر می کند در نهایت سنجیدگی و متانت و استحکام قرار داشته و هیچ خللی و نقصی در آن وجود ندارد، و بر پآیه عدالت و انصاف و نیکی استوار می باشد، و هیچ کس نمی تواند فرمانهای او را مورد بازجویی قرار دهد، و اعتراضی بر ان وارد نیست. بر خلاف فرمان غیر خدا که گاهی درست و گاهی نادرست خواهد بود (وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ) و او سریع مانعی ندارد، و او سریع الحساب است پس کافران نباید در رابطه با آمدنی است نزدیک می باشد.
آیه ی 43-42:
وَقَدْ مَكَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِیعًا یعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَیعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ به راستی کسانی که پیش از اینان بودند مکر ورزیدند ولی مکر و نقشه ها همگی از آن خداست؛ می داند آنچه را که هر کس انجام می دهد، و کافران می خواهند دانست که سرانجام نیکوی این جهان از آن کیست.
وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ و کافران می گوید: «تو پیامبر (خدا) نیستی»بگو«کافی است خدا و کسی که علم کتاب نزد او است میان من و شما گواه باشد».
خداوند متعال می فرماید:( وَقَدْ مَكَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ) به راستی کسانی که پیش از اینان بودند دربارۀ پیامبران و پیام حقی که آورده بودند مکر ورزیدند و توطئه کردند. اما توطئه ومکرشان چیزی از آنان دور نکرد و فایده ای برای آنان نداشت و نتوانستند کاری از پیش ببرند. آنان با خداوند مبارزه می کنند. (فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِیعًا ) ولی مکر و نقشه ها همگی از آن خداست یعنی هیچ کس نمی تواند مکری بورزد و چاره ای بیاندیشد مگر به اجازۀ خدا و حسب تقدیر او، پس وقتی آنان علیه دین خداوند توطئه می کنند بدون شک مکر و توطئه هایشان به خودشان بر خواهد گشت و ناکام و پشیمان خواهند شد، زیرا خداوند (یعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ) می داند آنچه را که هر کس انجام می هد، و خداوند خواست و اراده و اعمال ظاهری و باطنی هر کس را می داند و توطئه و مکر ورزیدن بخشی از کارهای آنان است، بنابراین بر خداوند پنهان نمی باشد. از این رو ممکن است که توطئه ، به حق و اهل حق زیانی برسانند و برای کفار مفید باشد. (وَسَیعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ) و کافران خواهند دانست که پایان نیکوی این جهان از آن آنهاست یا از آن پیامبران خدا؟ و مشخص است که سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است نه از کفر و کافران.
(وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً) و کافران می گوید: تو پیامبر نیستی یعنی شما و آنچه را که همراه با شما فرستاده شده است تکذیب می کنند. (قُلْ) اگر آنان در این رابطه گواه خواستند ، به آنها بگو: (كَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَكُمْ) کافی است خدا میان من و شما گواه باشد و گواهی خداوند به سه صورت است، قول، عمل و اقرار. اما قول خدا وحی اوست که به راستگوترین بنده اش وحی نموده است. و رسالت و آیین خود را با آن استوار می دارد و اما گواهی عملی خداوند این است که پیامبرش را کمک و یاری نمود، چنان کمکی که از توان او و یاران و پیروانش خارج بود، و این یاری خداوند گواهی عملی خداوند است در خصوص صدق رسالت پیامبرش. و اما اقرار خداوند نیز گواه بر صدق رسالت پیامبر است. زیرا پیامبر از جانب خداوند خبر داده است که او پیامبر خداست و خداوند مردم را دستور داده تا از او پیروی نمایند، پس هر کس از او پیروی کند خشنودی خداوند و بهشت از آن اوست، و هر کس از او پیروی نکند سزاوار جهنم است و ناخشنودی خداوند از آن اوست، و خون و مالش برای پیامبر حلال است. و خداوند پیامبر را بر این کار تایید می کند. و اگر به دروغ به خداوند چیزی را نسبت می داد بلافاصله و در دنیا او را به عذاب گرفتار می نمود. (وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ) و کسی که نزد او علم کتاب است میان من و شما گواه باشد. و این علما و دانشمندان تورات و انجیل را دربر می گیرد؛ کسانی از آنان که ایمان آوردند و از حق پیروی کردند و به رسالت پیامبر گواهی دادند، و صداقت آن را به صراحت بیان کردند.
و هر کس از اهل کتاب این شهادت را کتمان کرده و خبر نداده باشد که چنین شهادتی را به نزد خود دارد (بداند که) خبر دادن خدا از شهادتی که نزد وی می باشد بی بلیغ تر است از خبر دادن وی. و چنانچه شهادتی نزد وی نبود با حجت و دلیل اثبات می نمود که نباید از او خواسته شود که شهادت بدهد.
و علت اینکه خداوند دستور داده است اهل کتاب بر رسالت پیامبر گواه گرفته شوند این است که آنها اهل این کار هستند و در هر کاری باید کسانی گواه گرفته شوند که اهلیت و شایستگی داشته باشند، و در این کار از دیگران آگاه تر باشند؟ اما کسی که نسبت به این مسئله بیگانه است، مانند بیسوادان و مشرکین عرب و دیگران، گواه گرفتن آنان فایده ای ندارد، زیرا آنها آگاهی و شناختی در مورد این قضیه ندارد و الله اعلم.
پایان تفسیر سوره رعد.



تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از نصايح لقمان حكيم بر فرزندش: با دوست و دشمن خوش اخلاق باش.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1452
دیروز : 6572
بازدید کل: 6574818

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010